گنجور

بخش ۸۴ - از نوا بر من قیامت رفت و کس آگاه نیست

از نوا بر من قیامت رفت و کس آگاه نیست
پیش محفل جز بم و زیر و مقام و راه نیست
در نهادم عشق با فکر بلند آمیختند
ناتمام جاودانم کار من چون ماه نیست
لب فروبند از فغان در ساز با درد فراق
عشق تا آهی کشد از جذب خویش آگاه نیست
شعله ئی میباش و خاشاکی که پیش آید بسوز
خاکیان را در حریم زندگانی راه نیست
جره شاهینی بمرغان سرا صحبت مگیر
خیز و بال و پر گشا پرواز تو کوتاه نیست
کرم شب تاب است شاعر در شبستان وجود
در پر و بالش فروغی گاه هست و گاه نیست
در غزل اقبال احوال خودی را فاش گفت
زانکه این نو کافر از آئین دیر آگاه نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از نوا بر من قیامت رفت و کس آگاه نیست
پیش محفل جز بم و زیر و مقام و راه نیست
هوش مصنوعی: نوا و موسیقی به قدری بر من تأثیر گذاشته که مثل قیامت شده، و هیچ‌کس از این حال من خبر ندارد. در جمع و محفل، فقط صداها و فضاهای مختلف وجود دارد، اما چیزی جز احساس عمیق من نیست.
در نهادم عشق با فکر بلند آمیختند
ناتمام جاودانم کار من چون ماه نیست
هوش مصنوعی: در وجود من عشق و اندیشه‌ام بهگونه‌ای در هم آمیخته شده که هرگز تمام نمی‌شود؛ چرا که کار من مانند کار ماه نیست.
لب فروبند از فغان در ساز با درد فراق
عشق تا آهی کشد از جذب خویش آگاه نیست
هوش مصنوعی: از بیان درد و رنج عشق خاموش باش. تنها با یک آه، می‌توانی به عمق احساسات خود پی ببری، گرچه خودت از این جذبه و کشش آگاه نیستی.
شعله ئی میباش و خاشاکی که پیش آید بسوز
خاکیان را در حریم زندگانی راه نیست
هوش مصنوعی: شما باید مانند شعله‌ای باشید که می‌تواند هر چیزی را که به آن نزدیک می‌شود بسوزاند، اما برای انسان‌ها راهی به سوی زندگی مستقیم وجود ندارد.
جره شاهینی بمرغان سرا صحبت مگیر
خیز و بال و پر گشا پرواز تو کوتاه نیست
هوش مصنوعی: با پرنده‌های عادی صحبت نکن؛ برخیز و بال و پر خود را بگشا، پرواز تو محدود نیست.
کرم شب تاب است شاعر در شبستان وجود
در پر و بالش فروغی گاه هست و گاه نیست
هوش مصنوعی: شاعر مانند کرم شب‌تابی است که در تاریکی وجود، گاهی نور می‌تابد و گاهی خاموش می‌شود.
در غزل اقبال احوال خودی را فاش گفت
زانکه این نو کافر از آئین دیر آگاه نیست
هوش مصنوعی: اقبال در شعرش به بیان حالت‌های درونی و خودآگاهی‌اش پرداخته و به همین دلیل، به آنچه که در گذشته و آرمان‌های دینی وجود داشته، انتقاد می‌کند. او به کسی اشاره می‌کند که با باورهای قدیمی آشنا نیست و به همین خاطر نمی‌تواند درک صحیحی از این معانی داشته باشد.