گنجور

بخش ۸۳ - خیال من به تماشای آسمان بود است

خیال من به تماشای آسمان بود است
بدوش ماه به آغوش کهکشان بود است
گمان مبر که همین خاکدان نشیمن ماست
که هر ستاره جهان است یا جهان بود است
به چشم مور فرومایه آشکار آید
هزار نکته که از چشم ما نهان بود است
زمین به پشت خود الوند و بیستون دارد
غبار ماست که بر دوش او گران بود است
ز داغ لالهٔ خونین پیاله می بینم
که این گسسته نفس صاحب فغان بود است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خیال من به تماشای آسمان بود است
بدوش ماه به آغوش کهکشان بود است
هوش مصنوعی: به ذهن من تصویر آسمان می‌آمد و ماه در آغوش کهکشان به تماشا نشسته بود.
گمان مبر که همین خاکدان نشیمن ماست
که هر ستاره جهان است یا جهان بود است
هوش مصنوعی: به گمان تو نباشد که این زمین و خاکی که در آن زندگی می‌کنیم، تنها جایگاه ماست. بلکه هر ستاره یا جهانی بزرگتر از آن چیزی است که می‌بینیم و تصور می‌کنیم.
به چشم مور فرومایه آشکار آید
هزار نکته که از چشم ما نهان بود است
هوش مصنوعی: چشم افرادی که از نظر انسانی پایین‌تر هستند، می‌تواند هزاران نکته را ببیند که برای ما ناپیداست.
زمین به پشت خود الوند و بیستون دارد
غبار ماست که بر دوش او گران بود است
هوش مصنوعی: زمین فخر و زیبایی‌های خود را در کوه‌های الوند و بیستون دارد، اما بر دوش او سنگینی غبار ما قراردارد.
ز داغ لالهٔ خونین پیاله می بینم
که این گسسته نفس صاحب فغان بود است
هوش مصنوعی: از زخم لالهٔ سرخ، می‌توانم ببینم که این تن shattered و به نفس‌هایش اندوه و فریاد می‌دهد.

حاشیه ها

1394/10/03 00:01
علی

سلام با اقبال اشنا هستم به نظر من (زمین به دوش خود الوند و بیستون ...) زیبا ترین شعر اقبالاست.

1396/03/14 08:06
کوشا

کلمه «بوده» در شعر به اشتباه بدون « ه » تایپ شده، لطفا تصحیح بفرمایید.