بخش ۷۲ - چو موج مست خودی باش و سر بطوفان کش
چو موج مست خودی باش و سر بطوفان کش
ترا که گفت که بنشین و پا بدامان کش
بقصد صید پلنگ از چمن سرا برخیز
بکوه رخت گشا خیمه در بیابان کش
به مهر و ماه کمند گلو فشار انداز
ستاره ر از فلک گیر و در گریبان کش
گرفتم اینکه شراب خودی بسی تلخ است
بدرد خویش نگر زهر ما بدرمان کش
بخش ۷۱ - تکیه بر حجت و اعجاز و بیان نیز کنند: تکیه بر حجت و اعجاز و بیان نیز کنندبخش ۷۳ - خضر وقت از خلوت دشت حجاز آید برون: خضر وقت از خلوت دشت حجاز آید برون
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو موج مست خودی باش و سر بطوفان کش
ترا که گفت که بنشین و پا بدامان کش
هوش مصنوعی: مثل موجی سرزنده و پرانرژی باش که در دل طوفان تاب میآوری. کسی نگفته که آرام بگیری و پاهایت را به زمین بچسبانی.
بقصد صید پلنگ از چمن سرا برخیز
بکوه رخت گشا خیمه در بیابان کش
هوش مصنوعی: جهت شکار پلنگ از دشت بیرون بیا و چادر خود را در بیابان برپا کن.
به مهر و ماه کمند گلو فشار انداز
ستاره ر از فلک گیر و در گریبان کش
هوش مصنوعی: با ناز و زیبایی، گلو را بکش و ستاره را از آسمان بگیر و در دامن خود قرار بده.
گرفتم اینکه شراب خودی بسی تلخ است
بدرد خویش نگر زهر ما بدرمان کش
هوش مصنوعی: شراب خودی تلخ و دردآور است، اما وقتی به درد خود نگاه میکنی، متوجه میشوی که زهر ما میتواند به درمان کمک کند.

اقبال لاهوری