گنجور

بخش ۷ - ای که ز من فزدوه‌ای گرمی آه و ناله را

ای که ز من فزدوه‌ای گرمی آه و ناله را
زنده کن از صدای من خاک هزارساله را
با دل ما چه‌ها کنی تو که به بادهٔ حیات
مستی شوق می‌دهی آب و گل پیاله را
غنچهٔ دل‌گرفته را از نفسم گره‌گشای
تازه کن از نسیم من داغ درون لاله را
می‌گذرد خیال من از مه و مهر و مشتری
تو به کمین چه خفته‌ای صید کن این غزاله را
خواجهٔ من نگاه دار آبروی گدای خویش
آنکه ز جوی دیگران پر نکند پیاله را

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1401/02/17 17:05
راشد اقبال

علامه اقبال لاهوری به این باور است که باید خود کفا باشیم  چنان در بیت آخر سرود  وانچه در ابیات دیگرش چون 

به هرجا که خواهی خیمه گستر 

تناب از دیگران جستن حرام است 

سروده است 

دوستان نظر بنده را تصحیح کنند اگر نیاز است و خودشان هم آنچه میدانند نیز اظهار کنند 

ممنون 🥰