گنجور

بخش ۶۴ - درون لاله گذر چون صبا توانی کرد

درون لاله گذر چون صبا توانی کرد
بیک نفس گره غنچه وا توانی کرد
حیات چیست جهان را اسیر جان کردن
تو خود اسیر جهانی کجا توانی کرد
مقدر است که مسجود مهر و مه باشی
ولی هنوز ندانی چها توانی کرد
اگر ز میکدهٔ من پیاله ئی گیری
ز مشت خاک جهانی بپا توانی کرد
چسان به سینه چراغی فروختی اقبال
به خویش آنچه توانی به ما توانی کرد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

درون لاله گذر چون صبا توانی کرد
بیک نفس گره غنچه وا توانی کرد
هوش مصنوعی: اگر بتوانی همچون نسیمی در دل لاله‌ها نفوذ کنی، می‌توانی به یکباره گلبرگ‌های غنچه را بگشایی.
حیات چیست جهان را اسیر جان کردن
تو خود اسیر جهانی کجا توانی کرد
هوش مصنوعی: زندگی چیست؟ به دام انداختن جهان به خاطر روح خودت. اما تو نیز خود اسیر همین جهان هستی و نمی‌توانی کاری از پیش ببری.
مقدر است که مسجود مهر و مه باشی
ولی هنوز ندانی چها توانی کرد
هوش مصنوعی: سرنوشت این است که تو مورد توجه خورشید و ماه قرار بگیری، اما هنوز نمی‌دانی که چه کارهایی از تو برمی‌آید.
اگر ز میکدهٔ من پیاله ئی گیری
ز مشت خاک جهانی بپا توانی کرد
هوش مصنوعی: اگر از میخانه من یک پیاله بنوشی، می‌توانی از خاک این جهان، جهانی جدید بسازی.
چسان به سینه چراغی فروختی اقبال
به خویش آنچه توانی به ما توانی کرد
هوش مصنوعی: چگونه برای خودت دل روشن کردی، در حالی که آنچه از دستت برمی‌آید، می‌توانی به ما هم بگویی و کمک کنی؟