گنجور

بخش ۶۱ - دو عالم را توان دیدن بمینائی که من دارم

دو عالم را توان دیدن بمینائی که من دارم
کجا چشمی که بیند آن تماشائی که من دارم
دگر دیوانه ئی آید که در شهر افکند هوئی
دو صد هنگامهٔ خیزد ز سودائی که من دارم
مخور نادان غم از تاریکی شبها که میآید
که چون انجم درخشد داغ سیمائی که من دارم
ندیم خویش میسازی مرا لیکن از آن ترسم
نداری تاب آن آشوب و غوغائی که من دارم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دو عالم را توان دیدن بمینائی که من دارم
کجا چشمی که بیند آن تماشائی که من دارم
هوش مصنوعی: دو دنیا را می‌توان با چشمی که من دارم مشاهده کرد، اما کجا می‌توان چشمی یافت که بتواند آن تماشاهایی را ببیند که من دارم؟
دگر دیوانه ئی آید که در شهر افکند هوئی
دو صد هنگامهٔ خیزد ز سودائی که من دارم
هوش مصنوعی: دوباره شخصی دیوانه‌ای به شهر می‌آید که شور و هیاهو به پا می‌کند. دو صد حادثه و جنبش به خاطر احساسات و جنون من روی می‌دهد.
مخور نادان غم از تاریکی شبها که میآید
که چون انجم درخشد داغ سیمائی که من دارم
هوش مصنوعی: نگران شب‌های تاریک نباش، زیرا این شب‌ها نیز به پایان می‌رسند و مانند ستاره‌ها که در آسمان می‌درخشند، شادی و زیبایی من نیز روزی نمایان خواهد شد.
ندیم خویش میسازی مرا لیکن از آن ترسم
نداری تاب آن آشوب و غوغائی که من دارم
هوش مصنوعی: دوست من مرا به آرامش و دوستی نزدیک می‌کند، اما من نگرانم که توانایی تحمل هیجان و درگیری شدیدی که در دل دارم را نداشته باشد.