گنجور

بخش ۵۹ - ای خدای مهر و مه خاک پریشانی نگر

ای خدای مهر و مه خاک پریشانی نگر
ذره ئی در خود فرو پیچد بیابانی نگر
حسن بی پایان درون سینهٔ خلوت گرفت
آفتاب خویش را زیر گریبانی نگر
بر دل آدم زدی عشق بلاانگیز را
آتش خود را به آغوش نیستانی نگر
شوید از دامان هستی داغهای کهنه را
سخت کوشیهای این آلوده دامانی نگر
خاک ما خیزد که سازد آسمان دیگری
ذره ناچیز و تعمیر بیابانی نگر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خدای مهر و مه خاک پریشانی نگر
ذره ئی در خود فرو پیچد بیابانی نگر
هوش مصنوعی: ای خداوند مهر و ماه، به خاک آشفته توجه کن؛ اینکه ذره‌ای از آن خود را در دل بیابان پنهان کرده است.
حسن بی پایان درون سینهٔ خلوت گرفت
آفتاب خویش را زیر گریبانی نگر
هوش مصنوعی: زیبایی بی‌پایان در قلبِ درون، در سکوت جا گرفته است. نگاهی به نور خورشید خود، که زیر چادری پنهان است، بینداز.
بر دل آدم زدی عشق بلاانگیز را
آتش خود را به آغوش نیستانی نگر
هوش مصنوعی: عشق پر از درد و رنجی که بر دل انسان نشسته، مانند آتش است که باید در آغوش نیستانی، که نماد آرامش و زیبایی است، نگاهش کرد.
شوید از دامان هستی داغهای کهنه را
سخت کوشیهای این آلوده دامانی نگر
هوش مصنوعی: با تلاش و زحمت، می‌توان زخم‌ها و مشکلات قدیمی را از زندگی پاک کرد و به جلو حرکت کرد.
خاک ما خیزد که سازد آسمان دیگری
ذره ناچیز و تعمیر بیابانی نگر
هوش مصنوعی: خاک ما برمی‌خیزد تا آسمانی نو بسازد. حتی دانه‌های ریز و کوچک می‌توانند صحرا را تغییر دهند و تعمیر کنند.