گنجور

بخش ۵۸ - ما که افتنده‌تر از پرتو ماه آمده‌ایم

ما که افتنده‌تر از پرتو ماه آمده‌ایم
کس چه داند که چسان این همه راه آمده‌ایم
با رقیبان سخن از درد دل ما گفتی
شرمسار از اثر ناله و آه آمده‌ایم
پرده از چهره برافکن که چو خورشید سحر
بهر دیدار تو لبریز نگاه آمده‌ایم
عزم ما را به یقین پخته ترک ساز که ما
اندرین معرکه بی خیل و سپاه آمده‌ایم
تو ندانی که نگاهی سر راهی چه کند
در حضور تو دعا گفته به راه آمده‌ایم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما که افتنده‌تر از پرتو ماه آمده‌ایم
کس چه داند که چسان این همه راه آمده‌ایم
هوش مصنوعی: ما که در مسیر زندگی با مشکلات و چالش‌های زیادی روبه‌رو بوده‌ایم، هیچ‌کس نمی‌داند که ما چه سختی‌هایی را پشت سر گذاشته و چگونه به این نقطه رسیده‌ایم.
با رقیبان سخن از درد دل ما گفتی
شرمسار از اثر ناله و آه آمده‌ایم
هوش مصنوعی: با رقبای خود درباره‌ی درد و دل‌های‌مان صحبت کرده‌ای، و اکنون با شرم و خجالت به خاطر اثر ناله‌ها و آه‌هایمان آمده‌ایم.
پرده از چهره برافکن که چو خورشید سحر
بهر دیدار تو لبریز نگاه آمده‌ایم
هوش مصنوعی: پرده را از روی چهره‌ات کنار بزن، زیرا ما مانند خورشید صبح برای دیدن تو با چشمانی پر از اشتیاق آمده‌ایم.
عزم ما را به یقین پخته ترک ساز که ما
اندرین معرکه بی خیل و سپاه آمده‌ایم
هوش مصنوعی: ما به یقین تصمیم گرفته‌ایم که باید تلاش خود را رها کنیم، زیرا ما در این میدان بدون نیروی کمکی و سرباز آمده‌ایم.
تو ندانی که نگاهی سر راهی چه کند
در حضور تو دعا گفته به راه آمده‌ایم
هوش مصنوعی: باید بدانی که یک نگاه ساده چه تأثیری می‌تواند داشته باشد. ما به خاطر تو دعا کردیم و با نیت خوب به اینجا آمده‌ایم.