گنجور

بخش ۵۵ - چند بروی خودکشی پردهٔ صبح و شام را

چند بروی خودکشی پردهٔ صبح و شام را
چهره گشا تمام کن جلوهٔ ناتمام را
سوز و گداز حالتی است باده ز من طلب کنی
پیش تو گر بیان کنم مستی این مقام را
من بسرود زندگی آتش او فزوده ام
تو نم شبنمی بده لالهٔ تشنه کام را
عقل ورق ورق بگشت عشق به نکته ئی رسید
طایر زیرکی برد دانهٔ زیر دام را
نغمه کجا و من کجا ساز سخن بهانه ایست
سوی قطار می کشم ناقهٔ بی زمام را
وقت برهنه گفتن است من به کنایه گفته ام
خود تو بگو کجا برم هم نفسان خام را

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چند بروی خودکشی پردهٔ صبح و شام را
چهره گشا تمام کن جلوهٔ ناتمام را
هوش مصنوعی: به مدت طولانی به زندگی ادامه داده‌ای، اکنون زمان آن است که جلوه‌های ناتمام خود را کامل کنی و در هر صبح و شام، چهره‌ی واقعی خود را به نمایش بگذاری.
سوز و گداز حالتی است باده ز من طلب کنی
پیش تو گر بیان کنم مستی این مقام را
هوش مصنوعی: احساس و شور و شوقی در من وجود دارد که اگر از من بخواهی، می‌توانم حالتی از مستی و ویژگی‌های این مقام را برایت بیان کنم.
من بسرود زندگی آتش او فزوده ام
تو نم شبنمی بده لالهٔ تشنه کام را
هوش مصنوعی: من با سرود زندگی، آتش عشق خود را افزون کرده‌ام. تو که شبنمی نمیدهی، به گل لالهٔ تشنه چه باید بگویی؟
عقل ورق ورق بگشت عشق به نکته ئی رسید
طایر زیرکی برد دانهٔ زیر دام را
هوش مصنوعی: عقل به تدریج و به طور تدریجی پیش رفت اما عشق ناگهان به‌درستی و با دقت به یک نکته مهم رسید. پرنده‌ای که زیرک است، دانه‌ای را که زیر دام پنهان شده بود، پیدا کرد.
نغمه کجا و من کجا ساز سخن بهانه ایست
سوی قطار می کشم ناقهٔ بی زمام را
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم به سرود بپردازم وقتی خودم در کجا هستم، سخن گفتن تنها بهانه‌ای است و من در تلاش هستم تا شتر بی‌هدایت را به سمت مقصد بکشانم.
وقت برهنه گفتن است من به کنایه گفته ام
خود تو بگو کجا برم هم نفسان خام را
هوش مصنوعی: زمانی است که باید به‌طور واضح سخن بگوییم. من به صورت غیرمستقیم اشاره کرده‌ام، حال خودت بگو که به کجا بروم که همدردان نادان هم باشند.