گنجور

بخش ۵۰ - خاور که آسمان بکمند خیال اوست

خاور که آسمان بکمند خیال اوست
از خویشتن گسسته و بی سوز آرزوست
در تیره خاک او تب و تاب حیات نیست
جولان موج را نگران از کنار جوست
بتخانه و حرم همه افسرده آتشی
پیر مغان شراب هوا خورده در سبوست
فکر فرنگ پیش مجاز آورد سجود
بینای کور و مست تماشای رنگ و بوست
گردنده تر ز چرخ و رباینده تر ز مرگ
از دست او به دامن ما چاک بی رفوست
خاکی نهاد و خو ز سپهر کهن گرفت
عیار و بی مدار و کلان کار و تو بتوست
مشرق خراب و مغرب از آن بیشتر خراب
عالم تمام مرده و بی ذوق جستجوست
ساقی بیار باده و بزم شبانه ساز
ما را خراب یک نگه محرمانه ساز

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خاور که آسمان بکمند خیال اوست
از خویشتن گسسته و بی سوز آرزوست
هوش مصنوعی: شرق، که آسمانش به خیال او رفته است، از خود جدا شده و آرزوهایش بی‌حرارت و سوز هستند.
در تیره خاک او تب و تاب حیات نیست
جولان موج را نگران از کنار جوست
هوش مصنوعی: در درون این خاک مرده، خبری از زندگی و جنب و جوش نیست. مثل این است که موجی در کناره یک جوی آرام، نگران و بی‌حرکت باقی مانده است.
بتخانه و حرم همه افسرده آتشی
پیر مغان شراب هوا خورده در سبوست
هوش مصنوعی: محل‌های عبادت و پرستش همگی غمگین و افسرده هستند، زیرا آتش عشق و شور یکی از حکّام می‌سوزد و در ظرف شراب، نوشیدنی عشق و حال خود را می‌نوشد.
فکر فرنگ پیش مجاز آورد سجود
بینای کور و مست تماشای رنگ و بوست
هوش مصنوعی: فکر غرب به مجاز روی آورد و در نتیجه، فردی بینا که باید سر به سجده بگذارد، در حالتی نابینا و سرگشته غرق در تماشای زیبایی‌ها و عطرهاست.
گردنده تر ز چرخ و رباینده تر ز مرگ
از دست او به دامن ما چاک بی رفوست
هوش مصنوعی: این‌جا به نیرویی اشاره دارد که از چرخ (سرنوشت) بیشتر روند و از مرگ، بیشتر توانایی جذب داشته باشد. در این حالت، ما به دست او تسلیم شده‌ایم و مسیری که برای ما باقی مانده، پر از نقص و کمبود است.
خاکی نهاد و خو ز سپهر کهن گرفت
عیار و بی مدار و کلان کار و تو بتوست
هوش مصنوعی: او از خاک به دنیا آمده و از آسمان کهن ویژگی و صفات را به دست آورده است، بی‌هیچ قید و شرطی و با همت بزرگ، تو نیز باید به خودت اتکا کنی.
مشرق خراب و مغرب از آن بیشتر خراب
عالم تمام مرده و بی ذوق جستجوست
هوش مصنوعی: شرق و غرب هر دو خراب و ویرانند، هر گوشه از جهان پر از بی‌حالی و کسالت است و همه به دنبال چیزی هستند که وجود ندارد.
ساقی بیار باده و بزم شبانه ساز
ما را خراب یک نگه محرمانه ساز
هوش مصنوعی: ای ساقی، شراب بیاور و می‌خانه را برای شبِ شادمانه آماده کن، ما را به بهشتی مخفی و پنهان ببر.