بخش ۴۷ - رمز عشق تو به ارباب هوس نتوان گفت
رمز عشق تو به ارباب هوس نتوان گفت
سخن از تاب و تب شعله به خس نتوان گفت
تو مرا ذوق بیان دادی و گفتی که بگوی
هست در سینهٔ من آنچه بکس نتوان گفت
از نهانخانهٔ دل خوش غزلی می خیزد
سر شاخی همه گویم به قفس نتوان گفت
شوق اگر زندهٔ جاوید نباشد عجب است
که حدیث تو درین یک دو نفس نتوان گفت
بخش ۴۶ - این دل که مرا دادی لبریز یقین بادا: این دل که مرا دادی لبریز یقین بادابخش ۴۸ - یاد ایامی که خوردم باده ها با چنگ و نی: یاد ایامی که خوردم باده ها با چنگ و نی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رمز عشق تو به ارباب هوس نتوان گفت
سخن از تاب و تب شعله به خس نتوان گفت
هوش مصنوعی: عشق تو از آن چنان راز و رمزی برخوردار است که نمیتوان به سادگی دربارهاش سخن گفت. همچنین نمیتوان شدت و نیرومندی احساسات و اشتیاقی را که در دل دارم، بیان کرد.
تو مرا ذوق بیان دادی و گفتی که بگوی
هست در سینهٔ من آنچه بکس نتوان گفت
هوش مصنوعی: تو به من هنر بیان آموختی و گفتی که بگو، در دل من چیزهایی است که هیچ کس نمیتواند آنها را بیان کند.
از نهانخانهٔ دل خوش غزلی می خیزد
سر شاخی همه گویم به قفس نتوان گفت
هوش مصنوعی: از عمق و پنهان دل، یک شعر زیبا و دلنشین به وجود میآید، اما نمیتوانم تمام این احساسات را در قفس کلمات جای دهم.
شوق اگر زندهٔ جاوید نباشد عجب است
که حدیث تو درین یک دو نفس نتوان گفت
هوش مصنوعی: اگر اشتیاق و عشق برای همیشه و ابدی نباشد، جای تعجب است که بتوان در این چند لحظه کوتاه، از تو سخن گفت.

اقبال لاهوری