گنجور

بخش ۳۶ - زمستان را سرآمد روزگاران

زمستان را سرآمد روزگاران
نواها زنده شد در شاخساران
گلان را رنگ و نم بخشد هواها
که می آید ز طرف جویباران
چراغ لاله اندر دشت و صحرا
شود روشن تر از باد بهاران
دلم افسرده تر در صحبت گل
گریزد این غزال از مرغزاران
دمی آسوده با درد و غم خویش
دمی نالان چو جوی کوهساران
ز بیم اینکه ذوقش کم نگردد
نگویم حال دل با رازداران

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زمستان را سرآمد روزگاران
نواها زنده شد در شاخساران
هوش مصنوعی: زمستان به پایان رسیده و فصل جدیدی آغاز شده است. صداها و زندگی دوباره در درختان و شاخه‌ها به جوش آمده است.
گلان را رنگ و نم بخشد هواها
که می آید ز طرف جویباران
هوش مصنوعی: هواهایی که از کنار جویبار می‌آیند، به گل‌ها رنگ و رطوبت می‌بخشند.
چراغ لاله اندر دشت و صحرا
شود روشن تر از باد بهاران
هوش مصنوعی: چراغ لاله در دشت و بیابان روشن‌تر می‌شود از وزش باد در بهار.
دلم افسرده تر در صحبت گل
گریزد این غزال از مرغزاران
هوش مصنوعی: دل من بیشتر از همیشه غمگین است، مانند غزالی که از دشت‌های پرگل فراری است.
دمی آسوده با درد و غم خویش
دمی نالان چو جوی کوهساران
هوش مصنوعی: لحظه‌ای در کنار درد و غم‌های خود آرامش دارم و لحظه‌ای دیگر همانند جوی دراز کوهستان‌ها ناله می‌کنم.
ز بیم اینکه ذوقش کم نگردد
نگویم حال دل با رازداران
هوش مصنوعی: از ترس اینکه شوق و هیجانش کم شود، حال و احوالم را با رازدارها بیان نمی‌کنم.