گنجور

بخش ۳۳ - خوشتر ز هزار پارسائی

خوشتر ز هزار پارسائی
گامی به طریق آشنائی
در سینهٔ من دمی بیاسای
از محنت و کلفت خدائی
ما را ز مقام ما خبر کن
مائیم کجا و تو کجائی
آن چشمک محرمانه یاد آر
تا کی به تغافل آزمائی
دی ماه تمام گفت با من
در ساز به داغ نارسائی
خوش گفت ولی حرام کردند
در مذهب عاشقان جدائی
پیش تو نهاده ام دل خویش
شاید که تو این گره گشائی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوشتر ز هزار پارسائی
گامی به طریق آشنائی
هوش مصنوعی: بهتر از هزار سال زندگی با تقوا، یک گام در راه دوستی و آشنایی با دیگران است.
در سینهٔ من دمی بیاسای
از محنت و کلفت خدائی
هوش مصنوعی: در دل من لحظه‌ای آرامش کن و از زحمات و سختی‌های زندگی رها شو.
ما را ز مقام ما خبر کن
مائیم کجا و تو کجائی
هوش مصنوعی: ما را از جایگاه خود آگاه کن، ما در کجاییم و تو در کجا قرار داری.
آن چشمک محرمانه یاد آر
تا کی به تغافل آزمائی
هوش مصنوعی: به خاطر بسپار که آن نگاه پنهانی را فراموش نکن؛ تا چه زمانی می‌خواهی بی‌توجهی کنی و خودت را به غفلت بزنی؟
دی ماه تمام گفت با من
در ساز به داغ نارسائی
هوش مصنوعی: در دی‌ماه، به من گفت که به خاطر درد و غمی که در دل دارم، آماده ساز و نوا هستم.
خوش گفت ولی حرام کردند
در مذهب عاشقان جدائی
هوش مصنوعی: او به زیبایی سخن گفت، اما در اعتقادات عاشقان، جدایی را ناپسند شمرده‌اند.
پیش تو نهاده ام دل خویش
شاید که تو این گره گشائی
هوش مصنوعی: دل خود را به تو ارائه داده‌ام، شاید تو بتوانی این مشکل را حل کنی و مرا از این وضعیت نجات دهی.