گنجور

بخش ۲۷ - از آن آبی که در من لاله کارد ساتگینی ده

از آن آبی که در من لاله کارد ساتگینی ده
کف خاک مرا ساقی بباد فرودینی ده
ز مینائی که خوردم در فرنگ اندیشه تاریکست
سفر ورزیدهٔ خود را نگاه راه بینی ده
چو خس از موج هر بادی که می آید ز جا رفتم
دل من از گمانها در خروش آمد یقینی ده
بجانم آرزوها بود و نابود شرر دارد
شبم را کوکبی از آرزوی دل نشینی ده
بدستم خامه ئی دادی که نقش خسروی بندد
رقم کش این چنینم کرده ئی لوح جبینی ده

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از آن آبی که در من لاله کارد ساتگینی ده
کف خاک مرا ساقی بباد فرودینی ده
هوش مصنوعی: از آن آبی که در وجود من لاله‌ای سرشار از زیبایی است، ای ساقی! خاک من را با بادی نوازش کن و به من زندگی ببخش.
ز مینائی که خوردم در فرنگ اندیشه تاریکست
سفر ورزیدهٔ خود را نگاه راه بینی ده
هوش مصنوعی: از وقتی که در دیاری دور مشغول به زندگی شدم، افکارم به حالت ابهام و تاریکی درآمده است. اما باید به خودم نگاه کنم و راه درست را پیدا کنم.
چو خس از موج هر بادی که می آید ز جا رفتم
دل من از گمانها در خروش آمد یقینی ده
هوش مصنوعی: مانند علفی که با هر بادی جابه‌جا می‌شود، من هم به راحتی از جایی که هستم دور می‌شوم. دل من از گمان‌ها و اندیشه‌ها نگران و مضطرب است، پس به من یقین و اطمینان بده.
بجانم آرزوها بود و نابود شرر دارد
شبم را کوکبی از آرزوی دل نشینی ده
هوش مصنوعی: جانم پر از آرزوهاست و شعله‌های غم دارد. ای کاش در شب تار من، ستاره‌ای از آرزوهای دلنشین روشن شود.
بدستم خامه ئی دادی که نقش خسروی بندد
رقم کش این چنینم کرده ئی لوح جبینی ده
هوش مصنوعی: به من قلمی دادی که نقش و نگاری در قصر پادشاهی بکشد. اینگونه است که من را با این خط و نشان بر پیشانی‌ام نقش زده‌ای.