بخش ۱۸ - خیز و به خاک تشنهای بادهٔ زندگی فشان
خیز و به خاک تشنهای بادهٔ زندگی فشان
آتش خود بلند کن آتش ما فرونشان
میکدهٔ تهی سبو حلقهٔ خود فرامشان
مدرسهٔ بلند بانگ بزم فسردهآتشان
فکر گره گشا غلام دین به روایتی تمام
زآن که درون سینهها دل هدفی است بینشان
هر دو به منزلی روان هر دو امیر کاروان
عقل به حیله میبرد ، عشق برد کشان کشان
عشق ز پا در آورد خیمهٔ شش جهات را
دست دراز میکند تا به طناب کهکشان
بخش ۱۷ - برون کشید ز پیچاک هست و بود مرا: برون کشید ز پیچاک هست و بود مرابخش ۱۹ - تو باین گمان که شاید سر آستانه دارم: تو باین گمان که شاید سر آستانه دارم
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خیز و به خاک تشنهای بادهٔ زندگی فشان
آتش خود بلند کن آتش ما فرونشان
هوش مصنوعی: برخیز و به زمین خشک و تشنه، نوشیدنی شادی را بریز. آتش درونت را برافراز و آتش ما را خاموش کن.
میکدهٔ تهی سبو حلقهٔ خود فرامشان
مدرسهٔ بلند بانگ بزم فسردهآتشان
هوش مصنوعی: محل بزم و شادی که خالی از شراب است، مانند مکانی است که عدهای فراموشکار، در آن به یادگیری مشغولند، اما صدای بلند و شاداب آنجا به تنهایی بر دلتنگیها و شامهای غمانگیز غلبه نمیکند.
فکر گره گشا غلام دین به روایتی تمام
زآن که درون سینهها دل هدفی است بینشان
هوش مصنوعی: اندیشهای که مشکلگشا است، به مانند یک خدمتکار از دین، همه را به هم پیوند میزند. در درون هر انسانی، دلی وجود دارد که هدفی فاقد نشانه دارد.
هر دو به منزلی روان هر دو امیر کاروان
عقل به حیله میبرد ، عشق برد کشان کشان
هوش مصنوعی: هر دو در یک مقصد در حال حرکتاند، هر دو در جایگاه ریاست کارواناند. عقل با تدبیر و فریب میبرد و عشق آنها را به زور و اجبار پیش میبرد.
عشق ز پا در آورد خیمهٔ شش جهات را
دست دراز میکند تا به طناب کهکشان
هوش مصنوعی: عشق انسان را از همهچیز بینیاز میکند و آنچنان قدرتی دارد که میتواند همه جنبههای زندگی را تحت تاثیر قرار دهد. این احساس عمیق و گسترده میتواند به جایی برسد که فرد آرزو کند به آسمان و کهکشان دسترسی پیدا کند.
حاشیه ها
1396/12/09 12:03
نادر..
هر دو بمنزلی روان، هر دو امیر کاروان
عقل به حیله می برد، عشق برد کشان کشان...
1397/05/04 19:08
M.J.Emadi
این شعر واقعا یک شعر عرفانی است اشاره به اینکه نفس انسان و وابستگی و عادت کردن به چیزی یا کسی باعث می شود که ما از چیز های دیگر غافل شویم.
این شعر در کتاب انسان شناسی و خود شناسی عملی . نوشته ی استاد شهریار بهار آمده است.
1400/02/04 11:05
ارس آرامی
مصرعی ناب و نغز
"عشق ز پا در آورد خیمهٔ شش جهات را"