گنجور

بخش ۱۲۸ - بهار آمد نگه می غلطد اندر آتش لاله

بهار آمد نگه می غلطد اندر آتش لاله
هزاران ناله خیزد از دل پرکاله پرکاله
فشان یک جرعه بر خاک چمن از بادهٔ لعلی
که از بیم خزان بیگانه روید نرگس و لاله
جهان رنگ و بو دانی ولی دل چیست میدانی
مهی کز حلقهٔ آفاق سازد گرد خود هاله

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بهار آمد نگه می غلطد اندر آتش لاله
هزاران ناله خیزد از دل پرکاله پرکاله
هوش مصنوعی: بهار آمد و درختان گل می‌زنند، اما زیبایی لاله‌ها در آتش عشق و درد تبدیل به ناله‌هایی هزاران نفری می‌شود که از دل پر از غم برمی‌آید.
فشان یک جرعه بر خاک چمن از بادهٔ لعلی
که از بیم خزان بیگانه روید نرگس و لاله
هوش مصنوعی: یک جرعه از شراب قرمز و خوش‌رنگ را بر روی خاک چمن بریز تا زیبایی‌های نرگس و لاله، که به خاطر ترس از فصل پاییز در خطرند، بتوانند دوباره و بار دیگر زنده شوند.
جهان رنگ و بو دانی ولی دل چیست میدانی
مهی کز حلقهٔ آفاق سازد گرد خود هاله
هوش مصنوعی: تو می‌دانی که جهان پر از رنگ و عطر است، اما آیا می‌دانی دل چیست؟ دلی که مانند یک مه، دور خود هاله‌ای از زیبایی و شگفتی ایجاد می‌کند، مشابه دایره‌ای که در آسمان شکل می‌گیرد.