بخش ۱۱۶ - مثل شرر ذره را تن به تپیدن دهم
مثل شرر ذره را تن به تپیدن دهم
تن به تپیدن دهم بال پریدن دهم
سوز نوایم نگر ریزهٔ الماس را
قطرهٔ شبنم کنم خوی چکیدن دهم
چون ز مقام نمود نغمهٔ شیرین زنم
نیم شبان صبح را میل دمیدن دهم
یوسف گم گشته را باز گشودم نقاب
تا به تنک مایگان ذوق خریدن دهم
عشق شکیب آزما خاک ز خود رفته را
چشم تری داد و من لذت دیدن دهم
بخش ۱۱۵ - دو دسته تیغم و گردون برهنه ساخت مرا: دو دسته تیغم و گردون برهنه ساخت مرابخش ۱۱۷ - خودی را مردمآمیزی دلیل نارساییها: خودی را مردمآمیزی دلیل نارساییها
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مثل شرر ذره را تن به تپیدن دهم
تن به تپیدن دهم بال پریدن دهم
هوش مصنوعی: مانند جرقهای، من این ذره را به تپیدن و جنب و جوش وا میدارم، به پرواز درآوردن را هم به آن میدهم.
سوز نوایم نگر ریزهٔ الماس را
قطرهٔ شبنم کنم خوی چکیدن دهم
هوش مصنوعی: به صدای دلانگیزم توجه کن؛ من مانند قطرهای شبنم، زیبایی و درخشندگی خاصی دارم. میخواهم جوهرهای را که در من هست، به زیبایی به نمایش بگذارم.
چون ز مقام نمود نغمهٔ شیرین زنم
نیم شبان صبح را میل دمیدن دهم
هوش مصنوعی: زمانی که از جایگاه خود نغمهای شیرین سر دهم، در نیمه شب، به صبح نزدیک میشوم و برای طلوع آن اشتیاق دارم.
یوسف گم گشته را باز گشودم نقاب
تا به تنک مایگان ذوق خریدن دهم
هوش مصنوعی: از پرده برخواستم تا یوسف گمشده را نشان دهم، تا دلهای اندکمایه را از لذتهای زیبایی پر کنم.
عشق شکیب آزما خاک ز خود رفته را
چشم تری داد و من لذت دیدن دهم
هوش مصنوعی: عشق چیزی است که به صبر و شکیبایی نیاز دارد و به سنگینیِ زندگی، حس و حال تازهای بخشیده است. من هم از تماشای این زیبایی و احساس، لذت میبرم.

اقبال لاهوری