بخش ۱۱۰ - من هیچ نمیترسم از حادثهٔ شبها
من هیچ نمیترسم از حادثهٔ شبها
شبها که سحر گردد از گردش کوکبها
نشناخت مقام خویش افتاد به دام خویش
عشقی که نمودی خواست از شورش یاربها
آهی که ز دل خیزد از بهر جگرسوزی است
در سینه شکن او را آلوده مکن لبها
در میکده باقی نیست از ساقی فطرتخواه
آن می که نمیگنجد در شیشهٔ مشربها
آسوده نمیگردد آن دل که گسست از دوست
با قرأت مسجدها با دانش مکتبها
بخش ۱۰۹ - بینی جهان را خود را نبینی: بینی جهان را خود را نبینیبخش ۱۱۱ - تو کیستی ز کجائی که آسمان کبود: تو کیستی ز کجائی که آسمان کبود
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من هیچ نمیترسم از حادثهٔ شبها
شبها که سحر گردد از گردش کوکبها
هوش مصنوعی: من از اتفاقات شبها نمیترسم، چون میدانم که با آمدن صبح و چرخش ستارهها، همه چیز روشن میشود.
نشناخت مقام خویش افتاد به دام خویش
عشقی که نمودی خواست از شورش یاربها
هوش مصنوعی: کسی که ارزش و مقام واقعی خود را نمیشناسد، به دام و مشکلات خود گرفتار میشود. عشقی که تو به نمایش گذاشتی، از شدت احساس و هیجان، به زاری و درخواستهای مکرر بدل شده است.
آهی که ز دل خیزد از بهر جگرسوزی است
در سینه شکن او را آلوده مکن لبها
هوش مصنوعی: این شعر به حس عمیق و دردناک اشاره دارد که از درون انسان برمیخیزد. نویسنده بیان میکند که اندوه و غم در دل او ایجاد شده و نباید این احساسات را با کلمات و لبخندها نادیده گرفت یا آلوده کرد. در واقع، این آه نماد درد و رنجی است که در وجود او وجود دارد و نشاندهندهی نیاز به ابراز صادقانهی احساسات است.
در میکده باقی نیست از ساقی فطرتخواه
آن می که نمیگنجد در شیشهٔ مشربها
هوش مصنوعی: در میکده دیگر خبری از ساقی نیست و آن نوشیدنی که همه خواهانش هستند، در ظرفهای معمولی جا نمیشود.
آسوده نمیگردد آن دل که گسست از دوست
با قرأت مسجدها با دانش مکتبها
هوش مصنوعی: دل کسی که از دوست دور شده، هرگز آرامش نخواهد یافت، حتی اگر به خواندن قرآن در مسجد و تحصیل در مکتب مشغول باشد.

اقبال لاهوری