گنجور

بخش ۱۰۰ - چو خورشید سحر پیدا نگاهی می توان کردن

چو خورشید سحر پیدا نگاهی می توان کردن
همین خاک سیه را جلوه گاهی میتوان کردن
نگاه خویش را از نوک سوزن تیز تر گردان
چو جوهر در دل آئینه راهی میتوان کردن
درین گلشن که بر مرغ چمن راه فغان تنگ است
بانداز گشود غنچه آهی می توان کردن
نه این عالم حجاب او را نه آن عالم نقاب او را
اگر تاب نظر داری نگاهی میتوان کردن
« تو در زیر درختان همچو طفلان آشیان بینی»
به پرواز آکه صید مهر و ماهی میتوان کردن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو خورشید سحر پیدا نگاهی می توان کردن
همین خاک سیه را جلوه گاهی میتوان کردن
هوش مصنوعی: هنگامی که خورشید صبح ظهور می‌کند، می‌توان نگاهی به آن دوخت و همین خاک تاریک را به جلوه‌گاهی تبدیل کرد.
نگاه خویش را از نوک سوزن تیز تر گردان
چو جوهر در دل آئینه راهی میتوان کردن
هوش مصنوعی: نگاهت را از چیزهای کوچک و بی‌اهمیت برگیر و به عمق و زیبایی‌های زندگی توجه کن؛ چرا که همچون جوهره‌ای که در دل آینه است، می‌توان به رازها و حقیقت‌های بزرگ دست یافت.
درین گلشن که بر مرغ چمن راه فغان تنگ است
بانداز گشود غنچه آهی می توان کردن
هوش مصنوعی: در این باغی که در آن سر و صدای پرنده‌ها به شدت زیاد است، اگر کمی سکوت و آرامش برقرار شود، می‌توان به آرامی از دل غنچه احساسات عمیق و آهی را بیرون آورد.
نه این عالم حجاب او را نه آن عالم نقاب او را
اگر تاب نظر داری نگاهی میتوان کردن
هوش مصنوعی: در این جهان نه محدودیت‌هایی وجود دارد که نتوان او را شناخت و نه پرده‌ای که مانع دیدن او شود. اگر قدرت تحمل نگاه کردن به او را داری، می‌توانی نگاهی به حقیقت او بیندازی.
« تو در زیر درختان همچو طفلان آشیان بینی»
به پرواز آکه صید مهر و ماهی میتوان کردن
هوش مصنوعی: تو در سایه درختان مانند کودکانی می‌نوشتی که آشیانه‌ای پیدا کرده‌اند. مانند پرنده‌ای که می‌تواند با عشق و توجهی به خورشید و ماه، به پرواز درآید.