بخش ۹ - رکن دوم: رسالت
تارک آفل براهیم خلیل
انبیا را نقش پای او دلیل
آن خدای لم یزل را آیتی
داشت در دل آرزوی ملتی
جوی اشک از چشم بیخوابش چکید
تا پیام «طهرابیتی» شنید
بهر ما ویرانه ئی آباد کرد
طائفان را خانه ئی بنیاد کرد
تا نهال «تب علینا» غنچه بست
صورت کار بهار ما نشست
حق تعالی پیکر ما آفرید
وز رسالت در تن ما جان دمید
حرف بی صوت اندرین عالم بدیم
از رسالت مصرع موزون شدیم
از رسالت در جهان تکوین ما
از رسالت دین ما آئین ما
از رسالت صد هزار ما یک است
جزو ما از جزو «مالاینفک» است
آن که شان اوست «یهدی من یرید»
از رسالت حلقه گرد ما کشید
حلقه ی ملت محیط افزاستی
مرکز او وادی بطحا ستی
ما ز حکم نسبت او ملتیم
اهل عالم را پیام رحمتیم
از میان بحر او خیزیم ما
مثل موج از هم نمیریزیم ما
امتش در حرز دیوار حرم
نعره زن مانند شیران در اجم
معنی حرفم کنی تحقیق اگر
بنگری با دیده ی صدیق اگر
قوت قلب و جگر گردد نبی
از خدا محبوب تر گردد نبی
قلب مؤمن را کتابش قوت است
حکمتش حبل الورید ملت است
دامنش از دست دادن ، مردن است
چون گل از باد خزان افسردن است
زندگی قوم از دم او یافت است
این سحر از آفتابش تافت است
فرد از حق ، ملت از وی زنده است
از شعاع مهر او تابنده است
از رسالت هم نوا گشتیم ما
هم نفس هم مدعا گشتیم ما
کثرت هم مدعا وحدت شود
پخته چون وحدت شود ملت شود
زنده هر کثرت ز بند وحدت است
وحدت مسلم ز دین فطرت است
دین فطرت از نبی آموختیم
در ره حق مشعلی افروختیم
این گهر از بحر بی پایان اوست
ما که یک جانیم از احسان اوست
تا نه این وحدت ز دست ما رود
هستی ما با ابد همدم شود
پس خدا بر ما شریعت ختم کرد
بر رسول ما رسالت ختم کرد
رونق از ما محفل ایام را
او رسل را ختم و ما اقوام را
خدمت ساقی گری با ما گذاشت
داد ما را آخرین جامی که داشت
«لا نبی بعدی» ز احسان خداست
پرده ی ناموس دین مصطفی است
قوم را سرمایه ی قوت ازو
حفظ سر وحدت ملت ازو
حق تعالی نقش هر دعوی شکست
تا ابد اسلام را شیرازه بست
دل ز غیر الله مسلمان بر کند
نعره ی لا قوم بعدی می زند
بخش ۸ - حکایت شیر و شهنشاه عالمگیررحمة الله علیه: شاه عالمگیر گردون آستانبخش ۱۰ - در معنی اینکه مقصود رسالت محمدیه تشکیل و تأسیس حریت و مساوات و اخوت بنی نوع آدم است: بود انسان در جهان انسان پرست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تارک آفل براهیم خلیل
انبیا را نقش پای او دلیل
هوش مصنوعی: سایهبان ابراهیم خلیل، پیامبران را ترک کرده است، رد پای او نشانهای از این موضوع است.
آن خدای لم یزل را آیتی
داشت در دل آرزوی ملتی
هوش مصنوعی: خدای ابدی نشانهای داشت در دل آرزوهای یک ملت.
جوی اشک از چشم بیخوابش چکید
تا پیام «طهرابیتی» شنید
هوش مصنوعی: چشمان خوابآلودش پر از اشک شد و با شنیدن پیام «طهرابیتی» تحت تأثیر قرار گرفت.
بهر ما ویرانه ئی آباد کرد
طائفان را خانه ئی بنیاد کرد
هوش مصنوعی: برای ما، شهری ویران را آباد ساخت و اهل طائف را خانهای بنا کرد.
تا نهال «تب علینا» غنچه بست
صورت کار بهار ما نشست
هوش مصنوعی: زمانی که نهال «تب علینا» شکوفه زد، بهار ما آغاز شد و کارها به زیبایی پیش رفت.
حق تعالی پیکر ما آفرید
وز رسالت در تن ما جان دمید
هوش مصنوعی: خداوند جسم ما را خلق کرد و از طریق پیامبری روح را در وجود ما دمید.
حرف بی صوت اندرین عالم بدیم
از رسالت مصرع موزون شدیم
هوش مصنوعی: در این عالم، کلامی که بی صداست را به من رساندند و از طریق آن، رسالت و وظیفهام شکل گرفت و به نظم درآمد.
از رسالت در جهان تکوین ما
از رسالت دین ما آئین ما
هوش مصنوعی: ما به عنوان فرستندگان پیام در جهان و نمایندگان دین و آیینمان، مسئولیت داریم.
از رسالت صد هزار ما یک است
جزو ما از جزو «مالاینفک» است
هوش مصنوعی: در میان تمام رسالتها و وظایف ما، تنها یکی از آنها برای ما مهم است، و آن این است که ما از هم جدا نیستیم و به نوعی به هم پیوند خوردهایم.
آن که شان اوست «یهدی من یرید»
از رسالت حلقه گرد ما کشید
هوش مصنوعی: کسی که مقامش به این اندازه بالاست که هدایتگران را به سوی خود جذب میکند، از رسالت و پیامبری، ما را در دور خود گرد آورده است.
حلقه ی ملت محیط افزاستی
مرکز او وادی بطحا ستی
هوش مصنوعی: حلقهٔ ملت به تدریج بزرگتر میشود و مرکز آن، منطقهٔ بطحا است.
ما ز حکم نسبت او ملتیم
اهل عالم را پیام رحمتیم
هوش مصنوعی: ما به خاطر نسبت خود با او، به یک ملت تبدیل شدهایم و پیامآور رحمت برای همه جهان هستیم.
از میان بحر او خیزیم ما
مثل موج از هم نمیریزیم ما
هوش مصنوعی: ما از دل دریا برمیخیزیم و مانند موج، در هم نمیشکنیم و پراکنده نمیشویم.
امتش در حرز دیوار حرم
نعره زن مانند شیران در اجم
هوش مصنوعی: آیین و فرهنگی که مردم آن را حفظ کردهاند، به شکلی قوی و سرسختانه از خود دفاع میکنند، مانند شیرانی که در دل جنگل میغردند.
معنی حرفم کنی تحقیق اگر
بنگری با دیده ی صدیق اگر
هوش مصنوعی: اگر با نگاه واقعی و درست به سخنان من توجه کنی و آنها را دقیق بررسی کنی، درک بهتری از منظورم خواهی داشت.
قوت قلب و جگر گردد نبی
از خدا محبوب تر گردد نبی
هوش مصنوعی: نبی با تکیه بر قدرت و ایمانش محبوب خدا میشود و استحکام قلبش را به دست میآورد.
قلب مؤمن را کتابش قوت است
حکمتش حبل الورید ملت است
هوش مصنوعی: قلب مؤمن مانند کتابی است که قدرتش در حکمت او نهفته است و این حکمت به او ارتباط و پیوستگی با ملت و جامعهاش میدهد.
دامنش از دست دادن ، مردن است
چون گل از باد خزان افسردن است
هوش مصنوعی: از دست دادن محبوبش برای او مانند این است که گل در فصل پاییز پژمرده و خشک شود. هر دو حالت نشاندهنده یک پایان دردناک و ناگوار هستند.
زندگی قوم از دم او یافت است
این سحر از آفتابش تافت است
هوش مصنوعی: زندگی قوم به وجود او وابسته است و این جادوی زندگی از نور و تابش او ناشی میشود.
فرد از حق ، ملت از وی زنده است
از شعاع مهر او تابنده است
هوش مصنوعی: فردی که به حقیقت و حقیقتطلبی نزدیک است، باعث حیات و نشاط ملت میشود و نور و شکوه او همچون پرتو خورشید بر آن مردم میتابد.
از رسالت هم نوا گشتیم ما
هم نفس هم مدعا گشتیم ما
هوش مصنوعی: ما نیز در مسیر رسالت و هدف به یکدیگر پیوسته و همصدا شدیم.
کثرت هم مدعا وحدت شود
پخته چون وحدت شود ملت شود
هوش مصنوعی: وقتی که زیادی و تنوع در چیزی به اوج خود برسد، به نوعی باعث ایجاد یک نوع وحدت و اتحاد میشود، درست مثل این که وقتی همه ملتها با یکدیگر همگرا شوند و به یک هدف مشترک دست پیدا کنند.
زنده هر کثرت ز بند وحدت است
وحدت مسلم ز دین فطرت است
هوش مصنوعی: تنها در سایهٔ وحدت است که هرگونه کثرت و تنوع زنده و پایدار میماند و وحدت حقیقی، ریشه در دین فطری انسانها دارد.
دین فطرت از نبی آموختیم
در ره حق مشعلی افروختیم
هوش مصنوعی: ما آموزههای دین را از پیامبر فراگرفتیم و در مسیر حقیقت، راهی روشن ایجاد کردیم.
این گهر از بحر بی پایان اوست
ما که یک جانیم از احسان اوست
هوش مصنوعی: این گوهر از دریا و عظمت بیپایان اوست و ما که فقط یک روح هستیم، از لطف و بخشش او به وجود آمدهایم.
تا نه این وحدت ز دست ما رود
هستی ما با ابد همدم شود
هوش مصنوعی: تا زمانی که این یکپارچگی از دست ما نرود، وجود ما با جاودانگی همراه خواهد شد.
پس خدا بر ما شریعت ختم کرد
بر رسول ما رسالت ختم کرد
هوش مصنوعی: بنابراین خداوند آخرین قوانین را بر ما نازل کرد و رسالت پیامبر ما را کامل کرد.
رونق از ما محفل ایام را
او رسل را ختم و ما اقوام را
هوش مصنوعی: زندگی و شادابی مجالس و روزگار به ما وابسته است و او پیامبرانی را فرستاد تا هدایت کند، و ما نیز به عنوان قوم و امت موظف به پیروی از آنها هستیم.
خدمت ساقی گری با ما گذاشت
داد ما را آخرین جامی که داشت
هوش مصنوعی: ساقی در آخرین لحظه، آخرین جامی که داشت را به ما ارائه کرد و ما را در این زندگی به خود مشغول ساخت.
«لا نبی بعدی» ز احسان خداست
پرده ی ناموس دین مصطفی است
هوش مصنوعی: پس از پیامبر اسلام هیچ پیامبری دیگر نخواهد آمد. این یک نعمت از سوی خداوند است و نشاندهندهی مقام و جایگاه ویژهی دین پیامبر محمد (ص) است.
قوم را سرمایه ی قوت ازو
حفظ سر وحدت ملت ازو
هوش مصنوعی: جمعیت یک ملت، با داشتن قدرت و سرمایه، باید از این توانایی برای حفظ وحدت و یکپارچگی خود بهرهبرداری کند.
حق تعالی نقش هر دعوی شکست
تا ابد اسلام را شیرازه بست
هوش مصنوعی: خداوند هر ادعایی را رد کرد و به این ترتیب پایههای اسلام را محکم و استوار ساخت.
دل ز غیر الله مسلمان بر کند
نعره ی لا قوم بعدی می زند
هوش مصنوعی: دل از غیر خدا میتراشد و فریاد میزند: بعد از من هیچکس دیگری نیست.
حاشیه ها
1395/10/30 08:12
گیوه چی givhamid@gmail.com
سلام،
خدمت ساقی گری بر ما گذاشت
داد ما را آخرین جامی که داشت.
پیامبر ( ص ) اسلام آخرین پیامبر است که حق تعالی برای بشر فرستاده است و ختم نبی هدیه و اعتمادی است حضرتش بر ما انسانها روا داشته اسن.