بخش ۱۰ - در معنی اینکه مقصود رسالت محمدیه تشکیل و تأسیس حریت و مساوات و اخوت بنی نوع آدم است
بود انسان در جهان انسان پرست
ناکس و نابود مند و زیر دست
سطوت کسری و قیصر رهزنش
بند ها در دست و پا و گردنش
کاهن و پاپا و سلطان و امیر
بهر یک نخچیر صد نخچیر گیر
صاحب اورنگ و هم پیر کنشت
باج بر کشت خراب او نوشت
در کلیسا اسقف رضوان فروش
بهر این صید زبون دامی بدوش
برهمن گل از خیابانش ببرد
خرمنش مغ زاده با آتش سپرد
از غلامی فطرت او دون شده
نغمه ها اندر نی او خون شده
تا امینی حق بحقداران سپرد
بندگان را مسند خاقان سپرد
شعله ها از مرده خاکستر گشاد
کوهکن را پایه ی پرویز داد
اعتبار کار بندان را فزود
خواجگی از کار فرمایان ربود
قوت او هر کهن پیکر شکست
نوع انسان را حصار تازه بست
تازه جان اندر تن آدم دمید
بنده را باز از خداوندان خرید
زادن او مرگ دنیای کهن
مرگ آتشخانه و دیر و شمن
حریت زاد از ضمیر پاک او
این می نوشین چکید از تاک او
عصر نو کاین صد چراغ آورده است
چشم در آغوش او وا کرده است
نقش نو بر صفحه هستی کشید
امتی گیتی گشائی آفرید
امتی از ما سوا بیگانه ئی
بر چراغ مصطفی پروانه ئی
امتی از گرمی حق سینه تاب
ذره اش شمع حریم آفتاب
کائنات از کیف او رنگین شده
کعبه ها بتخانه های چین شده
مرسلان و انبیا آبای او
اکرم او نزد حق اتقای او
«کل مؤمن اخوة» اندر دلش
حریت سرمایه آب و گلش
نا شکیب امتیازات آمده
در نهاد او مساوات آمده
همچو سرو آزاد فرزندان او
پخته از «قالوا بلی» پیمان او
سجده ی حق گل بسیمایش زده
ماه و انجم بوسه بر پایش زده
بخش ۹ - رکن دوم: رسالت: تارک آفل براهیم خلیلبخش ۱۱ - حکایت بوعبید و جابان در معنی اخوت اسلامیه: شد اسیر مسلمی اندر نبرد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بود انسان در جهان انسان پرست
ناکس و نابود مند و زیر دست
هوش مصنوعی: انسان در این دنیا موجودی است که دیگران به او احترام میگذارند، اما در عین حال ممکن است به دلیل ضعفهایش مورد سوءاستفاده یا آسیب قرار بگیرد و از موقعیتش در جامعه تنزل یابد.
سطوت کسری و قیصر رهزنش
بند ها در دست و پا و گردنش
هوش مصنوعی: سلطنت و قدرت کسری و قیصر (پادشاهان بزرگ) به گونهای است که به جای تسلط بر دیگران، خود در بند و زنجیر هستند. آنها به نوعی گرفتار شرایط و محدودیتهایی هستند که برایشان فراهم شده است.
کاهن و پاپا و سلطان و امیر
بهر یک نخچیر صد نخچیر گیر
هوش مصنوعی: هر کاهن، پاپا، سلطان و امیر به اندازهی یک شکارچی باید در دام انداختن و تسلط بر موقعیتها مهارت داشته باشند.
صاحب اورنگ و هم پیر کنشت
باج بر کشت خراب او نوشت
هوش مصنوعی: مالک تخت و مقام و همچنین پیر و مشاور او، مالیات بر کشت و زراعت ویران او وضع کرد.
در کلیسا اسقف رضوان فروش
بهر این صید زبون دامی بدوش
هوش مصنوعی: در کلیسا، اسقف به شغل خود مشغول است و به همراه خود دامهایی برای شکار روحهای ضعیف و آسیبپذیر دارد.
برهمن گل از خیابانش ببرد
خرمنش مغ زاده با آتش سپرد
هوش مصنوعی: یک فرد مغ زاده با آتش به خرمن گندمی که در خیابان است آسیب میزند و این کار باعث میشود که نتوانند از آن بهرهبرداری کنند.
از غلامی فطرت او دون شده
نغمه ها اندر نی او خون شده
هوش مصنوعی: از حالت بندگی و اسارت خود خارج شده و به مقام والایی رسیده است. نغمههایی که میسراید، به شکل خون در نی وجودش جاری میشود و عمق احساساتش را به تصویر میکشد.
تا امینی حق بحقداران سپرد
بندگان را مسند خاقان سپرد
هوش مصنوعی: زمانی که امین مسئولیت حقوق مردم را به آنها واگذار کرد، بندگان را به مقام و جایگاه بالایی رساند.
شعله ها از مرده خاکستر گشاد
کوهکن را پایه ی پرویز داد
هوش مصنوعی: شعلهها از خاکستر مرده زبانه میکشند و کوهکن (که در اینجا میتواند نماد تلاش و سختکوشی باشد) به پرویز، که نماد قدرت و عظمت است، پایه و اساس میدهد.
اعتبار کار بندان را فزود
خواجگی از کار فرمایان ربود
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که قدرت و ارزش کارگران به خاطر ایجاد طلبکاری و استقلال در کارها بیشتر میشود و این موضوع باعث میشود که اختیار از دست کسانی که مدیریت میکنند، خارج شود.
قوت او هر کهن پیکر شکست
نوع انسان را حصار تازه بست
هوش مصنوعی: قدرت او کهنهها را نابود کرد و به نوع انسان یک مرز جدید بخشید.
تازه جان اندر تن آدم دمید
بنده را باز از خداوندان خرید
هوش مصنوعی: در این بیت گفته میشود که انسان وقتی به زندگی و وجود خود آگاه میشود، دوباره به نوعی از خداوند ارزش پیدا میکند و مانند بندهای که بار دیگر به دست صاحبش میرسد، به زندگی و عشق الهی متصل میشود.
زادن او مرگ دنیای کهن
مرگ آتشخانه و دیر و شمن
هوش مصنوعی: ظهور او به معنای پایان دنیا و نابودی آتشکدهها، معابد و جادوگران است.
حریت زاد از ضمیر پاک او
این می نوشین چکید از تاک او
هوش مصنوعی: آزادی از درون پاک او متولد شده است و این نوشیدنی خوشمزه از تاک او سرازیر شده است.
عصر نو کاین صد چراغ آورده است
چشم در آغوش او وا کرده است
هوش مصنوعی: در دوران جدیدی که این همه نور و روشنایی به وجود آمده، چشمها به استقبال او باز شدهاند.
نقش نو بر صفحه هستی کشید
امتی گیتی گشائی آفرید
هوش مصنوعی: یک گروه از مردم با خلاقیت و ابتکار خود، تغییرات جدیدی در زندگی و جهان ایجاد کردند.
امتی از ما سوا بیگانه ئی
بر چراغ مصطفی پروانه ئی
هوش مصنوعی: امتی جز ما وجود ندارد و دیگران همچون پروانهای هستند که دور چراغ نورانی پیامبر میچرخند.
امتی از گرمی حق سینه تاب
ذره اش شمع حریم آفتاب
هوش مصنوعی: گروهی از مردم که دلهایشان به عشق و حقیقت گرم است، مانند شمعی هستند که در سایه آفتاب میدرخشد و نورشان تحت تأثیر منبعی بزرگ و تابان است.
کائنات از کیف او رنگین شده
کعبه ها بتخانه های چین شده
هوش مصنوعی: جهان به خاطر زیبایی او پررنگ و لعاب شده است، و مکانهای مقدس مانند کعبه و معابد چینی تحت تأثیر این زیبایی قرار گرفتهاند.
مرسلان و انبیا آبای او
اکرم او نزد حق اتقای او
هوش مصنوعی: پیامبران و فرستادگان الهی، پدران بزرگوار او هستند و نزد خداوند از جایگاه والایی برخوردارند.
«کل مؤمن اخوة» اندر دلش
حریت سرمایه آب و گلش
هوش مصنوعی: هر مؤمن برادر یکدیگر است و در درون هر کدام، آزادی و اراده به عنوان سرمایهای از وجودشان نهفته است.
نا شکیب امتیازات آمده
در نهاد او مساوات آمده
هوش مصنوعی: شخصی که به سختی میتواند مزیتها و امتیازها را تحمل کند، در باطن خود برابری و تفاوت نداشتن را احساس میکند.
همچو سرو آزاد فرزندان او
پخته از «قالوا بلی» پیمان او
هوش مصنوعی: فرزندان او مانند سروهایی آزاد و استوار هستند که از عهد و پیمانی که بستهاند به کمال رسیدهاند.
سجده ی حق گل بسیمایش زده
ماه و انجم بوسه بر پایش زده
هوش مصنوعی: سجده و احترام موجودات آسمانی به زیبایی خداوند است، به طوری که ماه و ستارهها نیز با احترام و عشق به او ادای احترام میکنند.