گنجور

بخش ۱۱ - حکایت بوعبید و جابان در معنی اخوت اسلامیه

شد اسیر مسلمی اندر نبرد
قائدی از قائدان یزد جرد
گبر باران دیده و عیار بود
حیله جو و پرفن و مکار بود
از مقام خود خبردارش نکرد
هم ز نام خود خبردارش نکرد
گفت می خواهم که جان بخشی مرا
چون مسلمانان امان بخشی مرا
کرد مسلم تیغ را اندر نیام
گفت خونتریختن بر من حرام
چون درفش کاویانی چاک شد
آتش اولاد ساسان خاک شد
آشکارا شد که جابان است او
میر سربازان ایران است او
قتل او از میر عسکر خواستند
از فریب او سخن آراستند
بوعبید آن سید فوج حجاز
در وغا عزمش ز لشکر بی نیاز
گفت ای یاران مسلمانیم ما
تار چنگیم و یک آهنگیم ما
نعره ی حیدر نوای بوذر است
گرچه از حلق بلال و قنبر است
هر یکی از ما امین ملت است
صلح وکینش ، صلح وکین ملت است
ملت ار گردد اساس جان فرد
عهد ملت می شود پیمان فرد
گرچه جابان دشمن ما بوده است
مسلمی او را امان بخشوده است
خون او ای معشر خیرالانام
بر دم تیغ مسلمانان حرام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد اسیر مسلمی اندر نبرد
قائدی از قائدان یزد جرد
هوش مصنوعی: در نبردی، یک مرد مسلمان گرفتار شد و تحت فرماندهی یکی از سرکردگان یزد جرد قرار گرفت.
گبر باران دیده و عیار بود
حیله جو و پرفن و مکار بود
هوش مصنوعی: گبر که در برابر باران قرار گرفته است، فردی چالاک و حیله‌گر است که با ترفندهای متعدد خود، می‌تواند به راحتی در موقعیت‌های مختلف از خود دفاع کند.
از مقام خود خبردارش نکرد
هم ز نام خود خبردارش نکرد
هوش مصنوعی: او از مقام و جایگاه خود کسی را مطلع نکرد و همچنین از نام و نشان خود نیز کسی را آگاه نسازید.
گفت می خواهم که جان بخشی مرا
چون مسلمانان امان بخشی مرا
هوش مصنوعی: می‌گوید که می‌خواهد مثل مسلمانان به او جان و امان بدهند و او را از خطرات نجات دهند.
کرد مسلم تیغ را اندر نیام
گفت خونتریختن بر من حرام
هوش مصنوعی: مسلمان در نیام شمشیر را قرار داد و گفت: ریختن خون بر من ممنوع است.
چون درفش کاویانی چاک شد
آتش اولاد ساسان خاک شد
هوش مصنوعی: زمانی که پرچم کاویان پاره شد، آتش نسل ساسانی به خاکستر تبدیل شد.
آشکارا شد که جابان است او
میر سربازان ایران است او
هوش مصنوعی: او به‌روشنی نشان می‌دهد که شجاع است و فرمانده سربازان ایران به شمار می‌آید.
قتل او از میر عسکر خواستند
از فریب او سخن آراستند
هوش مصنوعی: از فرمانده نظامی به خاطر قتل او درخواست کردند و به این خاطر داستانی را که با فریب او مرتبط بود، ترتیب دادند.
بوعبید آن سید فوج حجاز
در وغا عزمش ز لشکر بی نیاز
هوش مصنوعی: بوعبید، آن فرمانده بزرگ حجاز، در میدان جنگ خود را از نیاز به لشکر بی‌نیاز می‌بیند و با اراده‌ای قوی به پیش می‌رود.
گفت ای یاران مسلمانیم ما
تار چنگیم و یک آهنگیم ما
هوش مصنوعی: ای یاران! ما مسلمان هستیم و همچون تار چنگ، به هم پیوسته و یکدل هستیم.
نعره ی حیدر نوای بوذر است
گرچه از حلق بلال و قنبر است
هوش مصنوعی: صدا و فریاد حیدر نشان و نغمه‌ی بوذر است، هرچند که این صدا از دهان بلال و قنبر بلند می‌شود.
هر یکی از ما امین ملت است
صلح وکینش ، صلح وکین ملت است
هوش مصنوعی: هر یک از ما باید به وطن خود وفادار باشیم. امنیت و آرامش ما به امنیت و آرامش همه مردم بستگی دارد.
ملت ار گردد اساس جان فرد
عهد ملت می شود پیمان فرد
هوش مصنوعی: اگر ملت به بنیاد زندگی فرد اهمیت بدهد، پیمان و عهد فرد نیز به عهد ملت تبدیل می‌شود.
گرچه جابان دشمن ما بوده است
مسلمی او را امان بخشوده است
هوش مصنوعی: هرچند دشمن ما فردی شجاع و دلیر بوده، اما مسلمانی به او پناه داده و از او حمایت کرده است.
خون او ای معشر خیرالانام
بر دم تیغ مسلمانان حرام
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی بیانگر اعتراض به ظلم و بی‌عدالتی است. گفته می‌شود که خون انسان‌ها، به ویژه افرادی که خوب و نیکوکارند، نباید به راحتی ریخته شود و قتل آنها جایز نیست. به عبارتی، شاعر خواستار احترام به زندگی و حقوق انسان‌هاست و بر این نکته تأکید می‌کند که هیچ کس حق ندارد بر اساس عقاید یا ویژگی‌هایش، قربانی سوء‌استفاده و خشونت شود.