گنجور

بخش ۲۲ - در معنی اینکه جمعیت حقیقی از محکم گرفتن نصب العین ملیه است و نصب العین امت محمدیه حفظ و نشر توحید است

با تو آموزم زبان کائنات
حرف و الفاظ است اعمال حیات
چون ز ربط مدعائی بسته شد
زندگانی مطلع برجسته شد
مدعا گردد اگر مهمیز ما
همچو صرصر می رود شبدیز ما
مدعا راز بقای زندگی
جمع سیماب قوای زندگی
چون حیات از مقصدی محرم شود
ضابط اسباب این عالم شود
خویشتن را تابع مقصد کند
بهر او چیند گزیند رد کند
نا خدا را یم روی از ساحل است
اختیار جاده ها از منزل است
بر دل پروانه داغ از ذوق سوز
طوف او گرد چراغ از ذوق سوز
قیس اگر آواره در صحراستی
مدعایش محمل لیلاستی
تا بود شهر آشنا لیلای ما
بر نمی خیزد به صحرا پای ما
همچو جان مقصود پنهان در عمل
کیف و کم از وی پذیرد هر عمل
گردش خونی که در رگهای ماست
تیز از سعی حصول مدعاست
از تف او خویش را سوزد حیات
آتشی چون لاله اندوزد حیات
مدعا مضراب ساز همت است
مرکزی کو جاذب هر قوت است
دست و پای قوم را جنباند او
یک نظر صد چشم را گرداند او
شاهد مقصود را دیوانه شو
طائف این شمع چون پروانه شو
خوش نوائی نغمه ساز قم زد است
زخمهٔ معنی بر ابریشم زد است
تا کشد خار از کف پا ره سپر
می شود پوشیده محمل از نظر
گر بقدر یک نفس غافل شدی
دور صد فرسنگ از منزل شدی
این کهن پیکر که عالم نام اوست
ز امتزاج امهات اندام اوست
صد نیستان کاشت تا یک ناله رست
صد چمن خون کرد تا یک لاله رست
نقشها آورد و افکند و شکست
تا به لوح زندگی نقش تو بست
ناله ها در کشت جان کاریده است
تا نوای یک اذان بالیده است
مدتی پیکار با احرار داشت
با خداوندان باطل کار داشت
تخم ایمان آخر اندر گل نشاند
با زبانت کلمهٔ توحید خواند
نقطهٔ ادوار عالم لااله
انتهای کار عالم لااله
چرخ را از زور او گردندگی
مهر را پایندگی رخشندگی
بحر گوهر آفرید از تاب او
موج در دریا تپید از تاب او
خاک از موج نسیمش گل شود
مشت پر از سوز او بلبل شود
شعله در رگهای تاک از سوز او
خاک مینا تابناک از سوز او
نغمه هایش خفته در ساز وجود
جویدت ای زخمه ور ساز وجود
صد نوا داری چو خون در تن روان
خیز و مضرابی بتار او رسان
زانکه در تکبیر راز بود تست
حفظ و نشر لااله مقصود تست
تا نخیزد بانگ حق از عالمی
گر مسلمانی نیاسائی دمی
می ندانی آیه ام الکتاب
امت عادل ترا آمد خطاب
آب و تاب چهره ایام تو
در جهان شاهد علی الاقوام تو
نکته سنجان را صلای عام ده
از علوم امئی پیغام ده
امیی پاک از هوی گفتار او
شرح رمز ماغوی گفتار او
تا بدست آورد نبض کائنات
وانمود اسرار تقویم حیات
از قبای لاله های این چمن
پاک شست آلودگیهای کهن
در جهان وابستهٔ دینش حیات
نیست ممکن جز به آئینش حیات
ای که میداری کتابش در بغل
تیز تر نه پا به میدان عمل
فکر انسان بت پرستی بت گری
هر زمان در جستجوی پیکری
باز طرح آزری انداخت است
تازه تر پروردگاری ساخت است
کاید از خون ریختن اندر طرب
نام او رنگ است و هم ملک و نسب
آدمیت کشته شد چون گوسفند
پیش پای این بت ناارجمند
ای که خوردستی ز مینای خلیل
گرمی خونت ز صهبای خلیل
برسر این باطل حق پیرهن
تیغ «لا موجود الا هو» بزن
جلوه در تاریکی ایام کن
آنچه بر تو کامل آمد عام کن
لرزم از شرم تو چون روز شمار
پرسدت آن آبروی روزگار
حرف حق از حضرت ما برده ئی
پس چرا با دیگران نسپرده ئی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با تو آموزم زبان کائنات
حرف و الفاظ است اعمال حیات
هوش مصنوعی: با تو یاد می‌گیرم که زبان جهان، کلمات و گفتار نیست بلکه رفتار و اعمال زندگی است.
چون ز ربط مدعائی بسته شد
زندگانی مطلع برجسته شد
هوش مصنوعی: زمانی که ارتباط جواب و دلیل برقرار می‌شود، زندگی به شکلی روشن و بارز نمایان می‌شود.
مدعا گردد اگر مهمیز ما
همچو صرصر می رود شبدیز ما
هوش مصنوعی: اگر هدف ما به اندازه ی شدت وزش باد باشد، شبدیز ما به سرعت و قدرت پیش می‌رود.
مدعا راز بقای زندگی
جمع سیماب قوای زندگی
هوش مصنوعی: موضوع این بیت به تلاش برای حفظ و دوام زندگی و جاذبه‌های آن اشاره دارد. زندگی همچون مایعی است که به سادگی در حال تغییر و ناپایداری است، و اصل بقای آن به ویژگی‌ها و نیروهایی وابسته است که همواره در حال فعالیت و تأثیرگذاری هستند. به عبارت دیگر، وجود زندگی به مجموعه‌ای از عوامل و امکانات بستگی دارد که این ناپایداری را در کنار یکدیگر نگه می‌دارند.
چون حیات از مقصدی محرم شود
ضابط اسباب این عالم شود
هوش مصنوعی: هنگامی که زندگی به هدفی خاص و مشخص دست یابد، قوانین و قواعد حاکم بر این جهان به طور کامل روشن و قابل درک خواهند شد.
خویشتن را تابع مقصد کند
بهر او چیند گزیند رد کند
هوش مصنوعی: انسان باید خود را طبق هدفی که دارد تنظیم کند و برای رسیدن به آن هدف، انتخاب‌های مناسب را انجام دهد و گزینه‌های نامناسب را کنار بگذارد.
نا خدا را یم روی از ساحل است
اختیار جاده ها از منزل است
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در زندگی، ما کنترل و انتخابی نسبت به مسیرهایی که در آن‌ها پیش می‌رویم داریم. دریای زندگی ممکن است از کنار ما بگذرد، اما توانایی ما در انتخاب مسیرها و مکان‌های مقصد دست خودمان است. به عبارتی، ما در انتخاب سرنوشت‌مان مختاریم و می‌توانیم بهترین راه را برگزینیم.
بر دل پروانه داغ از ذوق سوز
طوف او گرد چراغ از ذوق سوز
هوش مصنوعی: پروانه به شدت تحت تأثیر عشق و اشتیاقش قرار دارد و از شعله چراغی که به آن نزدیک است، دچار داغ و سوزش می‌شود. این احساسات و هیجان‌های عمیق در قلب او نمایان است.
قیس اگر آواره در صحراستی
مدعایش محمل لیلاستی
هوش مصنوعی: اگر قیس در بیابان سرگردان است، دلیل آن عشقش به لیلاست.
تا بود شهر آشنا لیلای ما
بر نمی خیزد به صحرا پای ما
هوش مصنوعی: تا زمانی که شهر آشنای ما وجود دارد، لیلای ما به صحرا نخواهد رفت و ما هم از اینجا نخواهیم رفت.
همچو جان مقصود پنهان در عمل
کیف و کم از وی پذیرد هر عمل
هوش مصنوعی: انسان‌ها در زندگی خود، رفتارها و اعمال مختلفی را انجام می‌دهند. هدف اصلی و نهایی، که همان جان و روح آنهاست، در این اعمال پنهان است. به عبارت دیگر، کیفیت و کمیت هر عمل به این هدف معنوی وابسته است.
گردش خونی که در رگهای ماست
تیز از سعی حصول مدعاست
هوش مصنوعی: خونی که در رگ‌های ما جریان دارد، به خاطر تلاش ما برای رسیدن به هدف‌های‌مان پرتحرک و پرانرژی است.
از تف او خویش را سوزد حیات
آتشی چون لاله اندوزد حیات
هوش مصنوعی: زندگی همچون آتش می‌سوزد و در دل خود عواطف و احساسات را مانند گل لاله در می‌پروراند. این آتش می‌تواند زندگی را به شدت سوزانده و به چالش بکشاند.
مدعا مضراب ساز همت است
مرکزی کو جاذب هر قوت است
هوش مصنوعی: خواسته‌ای که در اینجا مطرح شده، به نوعی نشان‌دهنده‌ی جایی است که همه‌ی نیروها و انرژی‌ها به سمت آن جذب می‌شوند. این مکان یا مرکز، به عنوان یک نقطه‌ی بی‌نظیر در افکار و آرزوها در نظر گرفته شده که با تلاش و همت، توانایی جذب و تأثیرگذاری بر دیگران را دارد. به عبارت دیگر، اینجا اشاره‌ای به امکانات و پتانسیل‌هایی دارد که می‌توانند در مسیر تحقق اهداف و خواسته‌ها قرار بگیرند.
دست و پای قوم را جنباند او
یک نظر صد چشم را گرداند او
هوش مصنوعی: با یک نگاه، او توانست تمام اعضای قوم را به تحرک درآورد و توجه صدها چشم را به خود جلب کند.
شاهد مقصود را دیوانه شو
طائف این شمع چون پروانه شو
هوش مصنوعی: اگر به دنبال حقیقت و هدف نهایی هستی، باید همچون پروانه‌ای باشی که به دور شمع در حال چرخش و دیوانه‌وار می‌گردد. یعنی باید تمام وجودت را معطوف به آن هدف کنی و از زیبایی‌ها و جذابیت‌های آن بهره‌برداری کنی.
خوش نوائی نغمه ساز قم زد است
زخمهٔ معنی بر ابریشم زد است
هوش مصنوعی: آوای دل‌نواز ساز از قم برخاسته و با لمس آهنگین خود بر ابریشم تأثیر گذارده است.
تا کشد خار از کف پا ره سپر
می شود پوشیده محمل از نظر
هوش مصنوعی: تا زمانی که خار از پای کسی بیرون نیاید، او به مقصد نمی‌رسد و در این مسیر، موانع از دید پنهان می‌شود.
گر بقدر یک نفس غافل شدی
دور صد فرسنگ از منزل شدی
هوش مصنوعی: اگر فقط برای یک لحظه غفلت کنی، ممکن است فاصله‌ای بسیار زیاد از مقصدت بگیری.
این کهن پیکر که عالم نام اوست
ز امتزاج امهات اندام اوست
هوش مصنوعی: این بدن قدیمی که به عنوان جهان شناخته می‌شود، نتیجه‌ی ترکیب و اتصال اجزای اصلی آن است.
صد نیستان کاشت تا یک ناله رست
صد چمن خون کرد تا یک لاله رست
هوش مصنوعی: برای به ثمر نشاندن یک ناله، صد باغ نی کاشته شده و برای آنکه یک لاله رشد کند، صد چمن سرخ شده است.
نقشها آورد و افکند و شکست
تا به لوح زندگی نقش تو بست
هوش مصنوعی: نگارگری‌ها را به نمایش گذاشت و سپس آنها را تخریب کرد تا نهایتاً تصویری از تو را روی تابلو زندگی ثبت کند.
ناله ها در کشت جان کاریده است
تا نوای یک اذان بالیده است
هوش مصنوعی: ناله‌ها و زخم‌های گران بر دل و جان تاثیر عمیقی گذاشته است تا صدای اذانی زیبا و دلنشین ظهور کند.
مدتی پیکار با احرار داشت
با خداوندان باطل کار داشت
هوش مصنوعی: مدتی جنگ و جدل با آزادگان داشت و با کسانی که به باطل می‌پرداختند، درگیر بود.
تخم ایمان آخر اندر گل نشاند
با زبانت کلمهٔ توحید خواند
هوش مصنوعی: آخرین نشانهٔ ایمان در دل انسان به مانند دانه‌ای در خاک نشسته و با زبانش، آرزوی یگانگی خدا را بیان می‌کند.
نقطهٔ ادوار عالم لااله
انتهای کار عالم لااله
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در طول تاریخ و زمان، تنها حقیقت و پایهٔ زندگی، وجودی فراگیر و بی‌نهایت است. هر چیز دیگری که در جهان وجود دارد، در نهایت به این حقیقت می‌رسد و به آن بازمی‌گردد. به عبارت دیگر، همه‌چیز در نهایت به یک حقیقت بزرگ و واحد ختم می‌شود که فراتر از تمام آشفتگی‌ها و تغییرات دنیوی است.
چرخ را از زور او گردندگی
مهر را پایندگی رخشندگی
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف قدرت و تأثیر نیرویی اشاره دارد که باعث می‌شود دنیا به صورت دائمی و در حال چرخش باقی بماند. همچنین به ثبات و درخشندگی ویژگی‌هایی اشاره دارد که به این حرکت و پایداری افزوده می‌شود. به نوعی، اشاره‌ای به نظم و توانایایی در عالم است که همه چیز را در جای خود نگه می‌دارد و به آن زیبایی می‌بخشد.
بحر گوهر آفرید از تاب او
موج در دریا تپید از تاب او
هوش مصنوعی: دریا به خاطر زیبایی و جاذبه‌اش، جواهرات بسیاری را خلق کرده و از همین زیبایی، امواج دریا به تلاطم درآمده‌اند.
خاک از موج نسیمش گل شود
مشت پر از سوز او بلبل شود
هوش مصنوعی: نسیم او به قدری لطیف و دلپذیر است که می‌تواند خاک را به گل تبدیل کند و صدای بلبل را به نغمه‌ای دردناک و غمگین تبدیل کند.
شعله در رگهای تاک از سوز او
خاک مینا تابناک از سوز او
هوش مصنوعی: شعله‌ای در رگ‌های تاک وجود دارد که به خاطر داغی و حرارت اوست، خاک مینا نیز به دلیل این سوز و گرما، درخشان و تابناک شده است.
نغمه هایش خفته در ساز وجود
جویدت ای زخمه ور ساز وجود
هوش مصنوعی: آوازهای زیبا و دلنشین در وجود تو نهفته است، ای کسی که با نواختن ساز زندگی می‌کوشی تا آن‌ها را به گوش دیگران برسانی.
صد نوا داری چو خون در تن روان
خیز و مضرابی بتار او رسان
هوش مصنوعی: بسیاری از نواها در وجود تو مانند خون در بدن جریان دارد، پس بپا خیز و با نواها و ضربه‌هایت به جان آنها روح تازه‌ای ببخش.
زانکه در تکبیر راز بود تست
حفظ و نشر لااله مقصود تست
هوش مصنوعی: زیرا در تکبیر، رازی نهفته است که نگهداری و گسترش "لا اله" هدف اصلی توست.
تا نخیزد بانگ حق از عالمی
گر مسلمانی نیاسائی دمی
هوش مصنوعی: اگر صدای حق از دل یک عالم بلند نشود، حتی یک لحظه هم نباید مسلمان باشی و آرام بگیری.
می ندانی آیه ام الکتاب
امت عادل ترا آمد خطاب
هوش مصنوعی: تو نمی‌دانی که من نشانه‌ای از کتاب هستم و خطاب به تو که در جامعه‌ای عادل زندگی می‌کنی آمده‌ام.
آب و تاب چهره ایام تو
در جهان شاهد علی الاقوام تو
هوش مصنوعی: جاذبه و زیبایی چهره‌ات در این دنیا، بر دیگران نیز روشن و مشهود است.
نکته سنجان را صلای عام ده
از علوم امئی پیغام ده
هوش مصنوعی: به افراد باهوش و نکته‌سنج باید پیام‌های عمومی و علوم مهمی را منتقل کرد.
امیی پاک از هوی گفتار او
شرح رمز ماغوی گفتار او
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی با نیت خالص و بدون غرض، درباره‌ی رمز و رازهای مگو سخن می‌گوید. او در تلاش است تا معانی عمیق و نهفته را منتقل کند.
تا بدست آورد نبض کائنات
وانمود اسرار تقویم حیات
هوش مصنوعی: برای فهمیدن و درک دقیق زندگی و فلسفه هستی، باید به عمق رازهای زمان و رویدادهای جهان پی برد و نبض آن را در دست گرفت.
از قبای لاله های این چمن
پاک شست آلودگیهای کهن
هوش مصنوعی: از دامن گل‌های لاله‌های این چمن زخم‌های قدیمی و کثیفی‌ها زدوده شده است.
در جهان وابستهٔ دینش حیات
نیست ممکن جز به آئینش حیات
هوش مصنوعی: در این دنیا، زندگی وابسته به دین انسان است و غیر از پیروی از آن، زندگی ممکن نیست.
ای که میداری کتابش در بغل
تیز تر نه پا به میدان عمل
هوش مصنوعی: تو که کتاب علم را در آغوش داری، باید از نظریه و گفتار به عمل و اقدام بروی.
فکر انسان بت پرستی بت گری
هر زمان در جستجوی پیکری
هوش مصنوعی: ذهن انسان همواره در تلاش است تا برای باورها و اعتقاداتش شکل و کالبدی پیدا کند.
باز طرح آزری انداخت است
تازه تر پروردگاری ساخت است
هوش مصنوعی: طرح جدیدی از زیبایی و خلاقیت به وجود آمده و پروردگار دوباره آفریده‌ای نو و تازه پدید آورده است.
کاید از خون ریختن اندر طرب
نام او رنگ است و هم ملک و نسب
هوش مصنوعی: کیفیت و ارزش واقعی انسان‌ها به خون و نسب آنها وابسته نیست، بلکه به خوشی و شادابی آنها و کارهایی که انجام می‌دهند بستگی دارد.
آدمیت کشته شد چون گوسفند
پیش پای این بت ناارجمند
هوش مصنوعی: انسانیت و شرافت در برابر ارزش‌های بی‌ارزش و ناآگاهانه به سادگی نابود می‌شود، همچنان که گوسفند به راحتی در برابر بت بی‌ارزش قربانی می‌شود.
ای که خوردستی ز مینای خلیل
گرمی خونت ز صهبای خلیل
هوش مصنوعی: ای کسی که از باده خلیل نوشیده‌ای، آیا گرمی خون تو از نوشیدنی اوست؟
برسر این باطل حق پیرهن
تیغ «لا موجود الا هو» بزن
هوش مصنوعی: بر این نظر باطل، از حقیقتی که می‌گوید "جز او چیزی وجود ندارد"، به شدت انتقاد کن و آن را تضعیف کن.
جلوه در تاریکی ایام کن
آنچه بر تو کامل آمد عام کن
هوش مصنوعی: در زمانه‌ی تاریک، نمایشی از زیبایی‌ها و تلاش‌های خود ارائه بده و آنچه به دست آورده‌ای را با دیگران در میان بگذار.
لرزم از شرم تو چون روز شمار
پرسدت آن آبروی روزگار
هوش مصنوعی: از خجالت تو، من به لرزه می‌افتم، مثل روزی که برای سوال کردن از تو، به سراغ حیثیت و آبرویم می‌روم.
حرف حق از حضرت ما برده ئی
پس چرا با دیگران نسپرده ئی
هوش مصنوعی: اگر حق را از ما شنیده‌ای، چرا آن را به دیگران منتقل نکرده‌ای؟