اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۶۵ - وفا ناآشنا بیگانه خو بود

<div class="b" id="bn1"><div class="m1"><p>وفا ناآشنا بیگانه خو بود</p></div>
<div class="m2"><p>نگاهش بیقرار از جستجو بود</p></div></div>
<div class="b" id="bn2"><div class="m1"><p>چو دید او را پرید از سینهٔ من</p></div>
<div class="m2"><p>ندانستم که دست آموز او بود</p></div></div>

فانوس خیال » تصویر 8154 - اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۶۵ - وفا ناآشنا بیگانه خو بود

بخش ۶۶ - مپرس از عشق و از نیرنگی عشق

وفا ناآشنا بیگانه خو بود
نگاهش بیقرار از جستجو بود
چو دید او را پرید از سینه من
ندانستم که دست آموز او بود

هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به احساسات عمیق و ناآشنا بودن با فردی اشاره می‌کند که نگاهش از جستجو و کنجکاوی پر است. زمانی که شاعر آن فرد را می‌بیند، احساسی ناگهانی و شدید در دلش به وجود می‌آید، بدون اینکه درک کند که این احساسات به خاطر حضور اوست.

بخش ۶۴ - اگر کردی نگه بر پارهٔ سنگ

بخش ۶۵ - وفا ناآشنا بیگانه خو بود

https://api.ganjoor.net/api/audio/xml/26612

هوش مصنوعی: وفا برای او غریبه و ناآشنا بود و نگاهش از شوق و جستجو در حالت بی‌قراری به جستجوی چیزی می‌گذشت.

وفا ناآشنا بیگانه خو بود

نگاهش بیقرار از جستجو بود

هوش مصنوعی: وقتی او را دیدم، ناگهان از قلب من احساس پرواز و شتاب گرفتم و نمی‌دانستم که چه رابطه‌ای بین ما وجود دارد.

چو دید او را پرید از سینهٔ من

ندانستم که دست آموز او بود

بخش ۶۵ - وفا ناآشنا بیگانه خو بود

اطلاعات

برگردان به زبان ساده

خوانش ها

بخش ۶۵ - وفا ناآشنا بیگانه خو بود به خوانش مخدوم حسان لاهوری