گنجور

بخش ۲۷۲ - محاوره ما بین حکیم فرانسوی اوگوست کنت و مرد مزدور

حکیم:
«بنی آدم اعضای یکدیگرند»
همان نخل را شاخ و برگ و برند
دماغ ار خردزاست از فطرت است
اگر پا زمین‌ساست از فطرت است
یکی کارفرما ، یکی کارساز
نیاید ز محمود کار ایاز
نبینی که از قسمت کار زیست
سراپا چمن می‌شود خار زیست
مرد مزدور:
فریبی به حکمت مرا ای حکیم
که نتوان شکست این طلسم قدیم
مس خام را از زر اندوده‌ای
مرا خوی تسلیم فرموده‌ای
کند بحر را آبنایم اسیر
ز خارا برد تیشه‌ام جوی شیر
حق کوهکن دادی ای نکته‌سنج
به پرویز پرکار و نابرده رنج
خطا را به حکمت مگردان صواب
خضر را نگیری به دام سراب
به دوش زمین بار، سرمایه‌دار
ندارد گذشت از خور و خواب و کار
جهان راست بهروزی از دست مزد
ندانی که این هیچ کار است دزد
پی جرم او پوزش آورده‌ای
به این عقل و دانش فسون خورده‌ای

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حکیم:
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این موضوع می‌پردازد که انسان‌ها در زندگی همیشه در حال جستجو و تلاش برای یافتن معنا و هدف هستند. زندگی پر از چالش‌ها و تجربیات است که به ما کمک می‌کند رشد کنیم و درک بهتری از خود و دنیای اطرافمان پیدا کنیم. در این مسیر، ما به یادگیری و اندیشیدن ادامه می‌دهیم تا در نهایت به آرامش و شناخت عمیق‌تری برسیم.
«بنی آدم اعضای یکدیگرند»
همان نخل را شاخ و برگ و برند
هوش مصنوعی: انسان‌ها مانند اعضای یک بدن هستند که برای یکدیگر ضروری و مرتبط‌اند. مانند یک درخت که تمامی شاخه‌ها و برگ‌هایش به هم وابسته و متصل هستند.
دماغ ار خردزاست از فطرت است
اگر پا زمین‌ساست از فطرت است
هوش مصنوعی: اگر عقل و هوش انسان از ذات و فطرت او ناشی می‌شود، پس اگر هم به زمین پا می‌گذارد و زندگی دنیوی را تجربه می‌کند، باز هم این ویژگی‌ها از همان فطرتش نشأت می‌گیرد.
یکی کارفرما ، یکی کارساز
نیاید ز محمود کار ایاز
هوش مصنوعی: شخصی به عنوان کارفرما و دیگری به عنوان کارساز، نمی‌توانند به خوبی از توانایی‌های محمود و ایاز بهره‌برداری کنند.
نبینی که از قسمت کار زیست
سراپا چمن می‌شود خار زیست
هوش مصنوعی: اگر به زندگی و سرنوشت نگاه کنی، می‌بینی که حتی در شرایط دشوار نیز می‌توان زیبایی‌هایی پیدا کرد.
مرد مزدور:
هوش مصنوعی: مرد مزدور به فردی اشاره دارد که برای انجام کار یا خدمت، انگیزه مالی دارد و اصول اخلاقی یا انسانی برایش اهمیتی ندارد. او معمولاً به دنبال کسب درآمد و منافع شخصی است و برای انجام وظایف خود به هیچ اصل یا ارزش ثابتی پایبند نیست.
فریبی به حکمت مرا ای حکیم
که نتوان شکست این طلسم قدیم
هوش مصنوعی: حکیم، لطفاً فریبی به من بده که نتوانم این راز قدیمی را بشکنم.
مس خام را از زر اندوده‌ای
مرا خوی تسلیم فرموده‌ای
هوش مصنوعی: تو مرا به گونه‌ای تربیت کرده‌ای که مانند مس که با طلا پوشش یافته، از خود تسلیم و سر submissive به نمایش می‌گذارم.
کند بحر را آبنایم اسیر
ز خارا برد تیشه‌ام جوی شیر
هوش مصنوعی: می‌گوید که دریا را به کمک سنگی از صد نازکی می‌سازم و با تیشه‌ام از خاک شیر استخراج می‌کنم.
حق کوهکن دادی ای نکته‌سنج
به پرویز پرکار و نابرده رنج
هوش مصنوعی: ای نکته‌سنج، تو به پرویز که سخت‌کوش و پرتلاش است، حق کوه‌کنی را اعطا کردی، اگرچه او زحمتی نکشیده است.
خطا را به حکمت مگردان صواب
خضر را نگیری به دام سراب
هوش مصنوعی: اشتباهات را به علم و دانش تبدیل نکن، زیرا نمی‌توانی حقیقت را همچون خضر که به درستی می‌بیند، در گمراهی گم کنی.
به دوش زمین بار، سرمایه‌دار
ندارد گذشت از خور و خواب و کار
هوش مصنوعی: زمین بار سنگینی را به دوش می‌کشد و کسانی که دارای ثروت هستند، از نیازهای اولیه خود مثل غذا، خواب و کار نمی‌گذشته و از آن‌ها نمی‌گذرانند.
جهان راست بهروزی از دست مزد
ندانی که این هیچ کار است دزد
هوش مصنوعی: جهان به خوشبختی و کامیابی می‌انجامد؛ اما تو نمی‌دانی که بی‌زحمت و بدون تلاش، هیچ چیز به دست نمی‌آید.
پی جرم او پوزش آورده‌ای
به این عقل و دانش فسون خورده‌ای
هوش مصنوعی: به خاطر خطای او از عقل و دانش خود عذرخواهی کرده‌ای و فریب خورده‌ای.