گنجور

بخش ۲۴۰ - بی تو از خواب عدم دیده گشودن نتوان

بی تو از خواب عدم دیده گشودن نتوان
بی تو بودن نتوان با تو نبودن نتوان
در جهان است دل ما که جهان در دل ماست
لب فروبند که این عقدهٔ گشودن نتوان
دل یاران ز نواهای پریشانم سوخت
من از آن نغمه تپیدم که سرودن نتوان
ای صبا از تنک افشانی شبنم چه شود
تب و تاب از جگر لاله ربودن نتوان
دل بحق بند و گشادی ز سلاطین مطلب
که جبین بر در این بتکده سودن نتوان

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی تو از خواب عدم دیده گشودن نتوان
بی تو بودن نتوان با تو نبودن نتوان
هوش مصنوعی: بدون تو نمی‌توان از خواب عدم بیدار شد، وجود داشتن بدون تو ممکن نیست و با تو نبودن نیز غیرممکن است.
در جهان است دل ما که جهان در دل ماست
لب فروبند که این عقدهٔ گشودن نتوان
هوش مصنوعی: دل ما در این دنیا به گونه‌ای است که تمام جهان در دل ما جای دارد. بهتر است سکوت کنیم، زیرا این گره‌ای است که نمی‌توانیم آن را باز کنیم.
دل یاران ز نواهای پریشانم سوخت
من از آن نغمه تپیدم که سرودن نتوان
هوش مصنوعی: دل دوستانم به خاطر نواهای آشفته‌ام شکست و من از آن آهنگ که نمی‌توانستم بسازم، به شدت احساس درد کردم.
ای صبا از تنک افشانی شبنم چه شود
تب و تاب از جگر لاله ربودن نتوان
هوش مصنوعی: ای نسیم، اگر شبنم را به ناز بریزی، به چه دلیلی تب و تاب گل لاله را نمی‌توان از دل آن گرفت؟
دل بحق بند و گشادی ز سلاطین مطلب
که جبین بر در این بتکده سودن نتوان
هوش مصنوعی: دل را به حق به زنجیر نکشید و از سلطان‌ها چیزی نخواهید؛ زیرا نمی‌توانید با پیشانی خود بر در این مکتب محبت بنشینید.

حاشیه ها

سلام و عرض ادب.
لطفا دوستانی که در ادبیات دستی دارند لطف کنند معنی بیت چهارم را بنویسند.
با تشکر

1395/04/25 07:06
سیدمحمد

وصال گرامی
به نظرم می گوید : ای نسیم ، شبنم لطیف را پراکندن آسان است ، ولی مشکل بتوانی داغ دل لاله را التیام ببخشی .
ته کاسه ی لاله تیره رنگ است ، معروف به داغ دل آن ،
لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح
داغ دل بود به امید دوا بازآمد
حافظ
زنده باشی