بخش ۲۳۹ - فرقی ننهد عاشق در کعبه و بتخانه
فرقی ننهد عاشق در کعبه و بتخانه
این جلوت جانانه آن خلوت جانانه
شادم که مزار من در کوی حرم بستند
راهی ز مژه کاوم از کعبه به بتخانه
از بزم جهان خوشتر از حور جنان خوشتر
یک همدم فرزانه وز باده دو پیمانه
هر کس نگهی دارد هر کس سخنی دارد
در بزم تو می خیزد افسانه ز افسانه
این کیست که بر دلها آورده شبیخونی
صد شهر تمنا را یغما زده ترکانه
در دشت جنون من جبریل زبون صیدی
یزدان به کمند آور ای همت مردانه
اقبال به منبر زد رازی که نباید گفت
نا پخته برون آمد از خلوت میخانه
بخش ۲۳۸ - به شاخ زندگی ما نمی ز تشنه لبی است: به شاخ زندگی ما نمی ز تشنه لبی استبخش ۲۴۰ - بی تو از خواب عدم دیده گشودن نتوان: بی تو از خواب عدم دیده گشودن نتوان
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فرقی ننهد عاشق در کعبه و بتخانه
این جلوت جانانه آن خلوت جانانه
هوش مصنوعی: عاشق هیچ تمایزی بین کعبه و بتخانه نمیبیند؛ زیرا هر دو مکان برای او محلی از حضور عشق و جانان هستند. در هر دو جا، او به تجلی عشق و زیبایی دست مییابد، چه در جمع و چه در تنهایی.
شادم که مزار من در کوی حرم بستند
راهی ز مژه کاوم از کعبه به بتخانه
هوش مصنوعی: من خوشحالم که قبرم را در محلی مقدس قرار دادهاند، جایی که میتوانم از آنجا به سمت معبد بتها نگاه کنم و مسیر زندگیام را بگذرانم.
از بزم جهان خوشتر از حور جنان خوشتر
یک همدم فرزانه وز باده دو پیمانه
هوش مصنوعی: دوستانه بودن انسان و همراهی با شخصی دانا و فرزانه، از زیباییهای بهشت هم برایم دلپذیرتر است. همچنین، دو لیوان شراب هم میتواند لذتبخشتر از هر چیز دیگری باشد.
هر کس نگهی دارد هر کس سخنی دارد
در بزم تو می خیزد افسانه ز افسانه
هوش مصنوعی: هر شخصی نظری دارد و هر کس حرفی برای گفتن. در میهمانی تو، داستانها یکی پس از دیگری مطرح میشوند.
این کیست که بر دلها آورده شبیخونی
صد شهر تمنا را یغما زده ترکانه
هوش مصنوعی: این کیست که با هجوم خود به دلها، خواستهها و آرزوهای بسیاری را به یغما میبرد و احساسات مردم را تحت تاثیر قرار میدهد؟
در دشت جنون من جبریل زبون صیدی
یزدان به کمند آور ای همت مردانه
هوش مصنوعی: در دشت دیوانگی من، فرشتهای که تسلیم شده است، شکار خداوند را به دام بیاور، ای مرد با اراده و شجاع.
اقبال به منبر زد رازی که نباید گفت
نا پخته برون آمد از خلوت میخانه
هوش مصنوعی: اقبال در مراسم سخنرانی موضوعی را مطرح کرد که نباید بیان میشد، و این راز ناگفته به طور ناخواسته از فضای خصوصی میخانه بیرون آمد.