گنجور

بخش ۲۲۷ - آشنا هر خار را از قصهٔ ما ساختی

آشنا هر خار را از قصهٔ ما ساختی
در بیابان جنون بردی و رسوا ساختی
جرم ما از دانه ئی تقصیر او از سجده ئی
نی به آن بیچاره میسازی نه با ما ساختی
صد جهان میروید از کشت خیال ما چو گل
یک جهان و آنهم از خون تمنا ساختی
پرتو حسن تو می افتد برون مانند رنگ
صورت می پرده از دیوار مینا ساختی
طرح نو افکن که ما جدت پسند افتاده ایم
این چه حیرت خانه ئی امروز و فردا ساختی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آشنا هر خار را از قصهٔ ما ساختی
در بیابان جنون بردی و رسوا ساختی
هوش مصنوعی: تو هر درد و اندوهی را در داستان ما به دیگران نشان دادی، به گونه‌ای که در دنیای جنون ما را آشکار کردی و رسوا کردی.
جرم ما از دانه ئی تقصیر او از سجده ئی
نی به آن بیچاره میسازی نه با ما ساختی
هوش مصنوعی: ما فقط یک دانه کوچک هستیم که اشتباهی کردیم، اما تقصیر او این است که سجده نکرده است. نه به آن بیچاره رحم کردی و نه با ما سازگاری نشان دادی.
صد جهان میروید از کشت خیال ما چو گل
یک جهان و آنهم از خون تمنا ساختی
هوش مصنوعی: از بذری که در خیال ما کاشته‌ای، صدها جهان رشد می‌کنند، مثل گلی که تنها یک جهان می‌سازد و آن هم از خون آرزوهایت به وجود آمده است.
پرتو حسن تو می افتد برون مانند رنگ
صورت می پرده از دیوار مینا ساختی
هوش مصنوعی: نور زیبایی تو مانند رنگی است که از دیوار سفالی می‌تابد و جلوه‌گری می‌کند.
طرح نو افکن که ما جدت پسند افتاده ایم
این چه حیرت خانه ئی امروز و فردا ساختی
هوش مصنوعی: ای تازه طراحی کن که ما شیفته نوآوری تو هستیم، این چه مکان شگفت‌انگیزی است که امروز و فردا آماده کرده‌ای؟

حاشیه ها

1402/01/19 21:04
نیما عسکرپور

این آهنگ توسط استاد غلام‌علی، غزل‌خوان هندی اجرا شده است. من نتوانستم آهنگ را در اسپاتی‌فای پیدا کنم ولی لینک یوتیوب را اینجا قرار می‌دهم. پیوند به وبگاه بیرونی