گنجور

بخش ۲۲۴ - صورت نپرستم من بتخانه شکستم من

صورت نپرستم من بتخانه شکستم من
آن سیل سبک سیرم هر بند گسستم من
در بود و نبود من اندیشه گمانها داشت
از عشق هویدا شد این نکته که هستم من
در دیر نیاز من در کعبه نماز من
زنار بدوشم من تسبیح بدستم من
سرمایه درد تو غارت نتوان کردن
اشکی که ز دل خیزد در دیده شکستم من
فرزانه به گفتارم دیوانه به کردارم
از باده شوق تو هشیارم و مستم من

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صورت نپرستم من بتخانه شکستم من
آن سیل سبک سیرم هر بند گسستم من
هوش مصنوعی: من به زیبایی‌های ظاهری اهمیت نمی‌دهم و از این دنیا دست کشیده‌ام. من مانند سیلی هستم که به آرامی در حرکت است و همه موانع را پشت سر می‌گذارد.
در بود و نبود من اندیشه گمانها داشت
از عشق هویدا شد این نکته که هستم من
هوش مصنوعی: در وجود و عدم من، افکار و تصورات عشق آشکار شد و نشان داد که من وجود دارم.
در دیر نیاز من در کعبه نماز من
زنار بدوشم من تسبیح بدستم من
هوش مصنوعی: در میخانه، به خداوند نیاز دارم و در عبادتگاه، نماز می‌خوانم. بر دوشم نوار خاصی دارم و در دستم تسبیحی برای ذکر و یاد خدا.
سرمایه درد تو غارت نتوان کردن
اشکی که ز دل خیزد در دیده شکستم من
هوش مصنوعی: درد تو را نمی‌توان به سادگی تصرف کرد، چون اشکی که از دل جاری می‌شود، نشان‌دهندهٔ عمیق‌ترین احساسات من است و من توانسته‌ام آن را در چشمانم بشکنم.
فرزانه به گفتارم دیوانه به کردارم
از باده شوق تو هشیارم و مستم من
هوش مصنوعی: سخنان من منطقی و خردمندانه است، اما اعمالم به خاطر عشق تو دیوانه‌وار می‌شود. از شراب محبت تو در دل شاداب و سرمست هستم.

حاشیه ها

1395/12/09 06:03
حافظ سادات نوری

این شعر را استاد ناشناس خواننده افغانی بطور زیبایی خوانده

1399/06/07 01:09

این شعر توسط دکتر صادق فطرت ناشناس هنرمند محبوب القلوب افغانی کمپوز و خیلی زیبا سروده شده. لینک یوتیوب آن قرار ذیل است.
پیوند به وبگاه بیرونی