گنجور

بخش ۲۱۱ - غنی کشمیری

غنی آن سخنگوی بلبل صفیر
نواسنجِ کشمیرِ مینو نظیر
چو اندر سرا بود، در بسته داشت
چو رفت از سرا تخته را وا گذاشت
یکی گفتش ای شاعرِ دل رسی
عجب دارد از کار تو هر کسی
به پاسخ چه خوش گفت مرد فقیر
فقیر و به اقلیمِ معنی امیر
ز من آنچه دیدند یاران رواست
درین خانه جز من متاعی کجاست
غنی تا نشیند به کاشانه‌اش
متاعی گرانی است در خانه‌اش
چو آن محفل‌افروز در خانه نیست
تهی‌تر ازین هیچ کاشانه نیست

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غنی آن سخنگوی بلبل صفیر
نواسنجِ کشمیرِ مینو نظیر
هوش مصنوعی: بلبل درخشان و باتجربه‌ای است که در نغمه‌های دلنشین خود شبیه به نواهای زیبا و دل‌انگیز سرزمین کشمیر می‌خواند.
چو اندر سرا بود، در بسته داشت
چو رفت از سرا تخته را وا گذاشت
هوش مصنوعی: وقتی در خانه بود در را بسته نگه داشت، اما وقتی از خانه خارج شد، در را باز گذاشت.
یکی گفتش ای شاعرِ دل رسی
عجب دارد از کار تو هر کسی
هوش مصنوعی: یک نفر به شاعر می‌گوید: ای شاعر با احساس، کارهای تو واقعاً عجیب و شگفت‌انگیز است و هر کس با آن آشنا شود، تعجب می‌کند.
به پاسخ چه خوش گفت مرد فقیر
فقیر و به اقلیمِ معنی امیر
هوش مصنوعی: مرد فقیر به سوالات به زیبایی پاسخ می‌دهد و از نظر معنوی و دانایی، بزرگ و با ارزش‌تر از ثروتمندانی است که فقط در دنیا دارایی دارند.
ز من آنچه دیدند یاران رواست
درین خانه جز من متاعی کجاست
هوش مصنوعی: دوستان هر چیزی از من دیدند، برایشان قابل قبول است. در این خانه، جز من هیچ چیز ارزشمندی وجود ندارد.
غنی تا نشیند به کاشانه‌اش
متاعی گرانی است در خانه‌اش
هوش مصنوعی: فرد ثروتمند تا زمانی که چیزی با ارزش در خانه‌اش قرار نگیرد، به آرامش و آسایش نخواهد رسید.
چو آن محفل‌افروز در خانه نیست
تهی‌تر ازین هیچ کاشانه نیست
هوش مصنوعی: وقتی آن روشنی‌بخش محفل در خانه نیست، هیچ‌گونه خالی‌تر از این خانه وجود ندارد.