گنجور

بخش ۱۸۹ - شاهین و ماهی

ماهی بچه‌ای شوخ به شاهین بچه‌ای گفت
این سلسلهٔ موج که بینی همه دریاست
دارای نهنگان خروشنده‌تر از میغ
در سینهٔ او دیده و نادیده بلاهاست
با سیل گران‌سنگ زمین‌گیر و سبک‌خیز
با گوهر تابنده و با لولوی لالاست
بیرون نتوان رفت ز سیل همه گیرش
بالای سر ماست، ته پاست، همه جاست
هر لحظه جوان است و روان است و دوان است
از گردش ایام نه افزون شد و نی کاست
ماهی بچه را سوز سخن چهره برافروخت
شاهین بچه خندید و ز ساحل به هوا خاست
زد بانگ که شاهینم و کارم به زمین چیست
صحراست که دریاست ته بال و پر ماست
بگذر ز سر آب و به پهنای هوا ساز
این نکته نبیند مگر آن دیده که بیناست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ماهی بچه‌ای شوخ به شاهین بچه‌ای گفت
این سلسلهٔ موج که بینی همه دریاست
یک ماهی کوچک و شیطون به جوجه‌شاهینی گفت: این زنجیره‌ی امواجی که می‌بینی، همه‌اش دریا است.
دارای نهنگان خروشنده‌تر از میغ
در سینهٔ او دیده و نادیده بلاهاست
هوش مصنوعی: در دل او، حادثه‌ها و مشکلاتی وجود دارد که به شدت و عظمت نهنگ‌هاست و این مسائل از دیده و نادیده او به وجود آمده‌اند.
با سیل گران‌سنگ زمین‌گیر و سبک‌خیز
با گوهر تابنده و با لولوی لالاست
هوش مصنوعی: در برابر طوفان و مشکلات بزرگ، اگرچه ممکن است شکست بخوریم و زمین‌گیر شویم، ولی با درخشش و زیبایی‌هایی که داریم، می‌توانیم به آرامی و بدون سر و صدا پیش برویم.
بیرون نتوان رفت ز سیل همه گیرش
بالای سر ماست، ته پاست، همه جاست
هوش مصنوعی: خارج شدن از این وضعیت دشوار امکان‌پذیر نیست؛ این مشکل بالای سر ما حاضر است و در نهایت نیز به ما نزدیک می‌شود. این شرایط در همه جا حضور دارد.
هر لحظه جوان است و روان است و دوان است
از گردش ایام نه افزون شد و نی کاست
هوش مصنوعی: هر لحظه از زمان نو و زنده و پرتحرک است، که نه به خاطر گذشت ایام بیشتر می‌شود و نه کمتر.
ماهی بچه را سوز سخن چهره برافروخت
شاهین بچه خندید و ز ساحل به هوا خاست
هوش مصنوعی: ماهی کوچک از شدت سخن و گفت‌وگویی که داشت، به شدت ناراحت شد و چهره‌اش خشمگین شد. در همین حال، جوجه شاهین که در کنار ساحل بود، به این وضعیت خندید و از روی زمین به سمت آسمان پرواز کرد.
زد بانگ که شاهینم و کارم به زمین چیست
صحراست که دریاست ته بال و پر ماست
هوش مصنوعی: صدای من را بشنوید که من شاهین هستم و نمی‌فهمم چرا در زمین به سر می‌برم. در واقع، اینجا صحراست و دریا در زیر بال و پر من وجود دارد.
بگذر ز سر آب و به پهنای هوا ساز
این نکته نبیند مگر آن دیده که بیناست
هوش مصنوعی: از مسایل دنیوی و ناپایدار بگذر و به گستردگی و وسعت آسمان بیندیش. تنها چشمی می‌تواند این نکته را درک کند که واقعاً بصیرت و بینش دارد.

حاشیه ها

1399/09/21 19:11
مهدی

این شعر را زیب‌النسا بنگش (Zeb Bangash) سراینده پاکستانی خوانده است.
پیوند به وبگاه بیرونی

1404/02/21 19:05
آریا جلالی نژاد

نیروی هوایی پاکستان از این مصراع «صحراست که دریاست ته بال و پر ماست» به عنوان شعار استفاده میکند