گنجور

بخش ۱۸۳ - کرمک شبتاب

یک ذره بی مایه متاع نفس اندوخت
شوق این قدرش سوخت که پروانگی آموخت
پهنای شب افروخت
وامانده شعاعی که گره خورد و شرر شد
از سوز حیاتست که کارش همه زر شد
دارای نظر شد
پروانهٔ بیتاب که هر سو تک و پو کرد
بر شمع چنان سوخت که خود را همه او کرد
ترک من و تو کرد
یا اخترکی ماه مبینی به کمینی
نزدیک تر آمد بتماشای زمینی
از چرخ برینی
یا ماه تنک ضو که بیک جلوه تمام است
ماهی که برو منت خورشید حرام است
آزاد مقام است
ای کرمک شب تاب سراپای تو نور است
پرواز تو یک سلسلهٔ غیب و حضور است
آئین ظهور است
در تیره شبان مشعل مرغان شب استی
آن سوز چه سوز است که در تاب و تب استی
گرم طلب استی
مائیم که مانند تو از خاک دمیدیم
دیدیم تپیدیم ، ندیدیم تپیدیم
جائی نرسیدیم
گویم سخن پخته و پرورده و ته دار
از منزل گم گشته مگو پای بره دار
این جلوه نگه دار

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یک ذره بی مایه متاع نفس اندوخت
شوق این قدرش سوخت که پروانگی آموخت
هوش مصنوعی: یک ذره بی‌ارزش برای نفس کافی است، زیرا شوق و اشتیاق برای آن به قدری زیاد است که منجر به یادگیری عشق و فداکاری می‌شود.
پهنای شب افروخت
هوش مصنوعی: شب به قدری گسترده و تاریک است که همچون آتش درخشانی را به خود گرفته.
وامانده شعاعی که گره خورد و شرر شد
از سوز حیاتست که کارش همه زر شد
هوش مصنوعی: شعاعی که نتوانست به ادامه مسیرش بپردازد و به جرقه‌ای تبدیل شد، از تپش زندگی ناشی می‌شود که تمام تلاشش به طلا تبدیل می‌شود.
دارای نظر شد
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که کسی یا چیزی به حالت توجه و دقت رسیده است. به عبارتی، توجه خاصی به آن موضوع یا فرد معطوف شده است.
پروانهٔ بیتاب که هر سو تک و پو کرد
بر شمع چنان سوخت که خود را همه او کرد
هوش مصنوعی: پروانه‌ای که بی‌تاب است و به هر طرف پرواز می‌کند، بر روی شمع نشسته و چنان می‌سوزد که تمام وجودش به آن شمع تعلق پیدا می‌کند.
ترک من و تو کرد
هوش مصنوعی: ترک من و تو را رها کرد.
یا اخترکی ماه مبینی به کمینی
نزدیک تر آمد بتماشای زمینی
هوش مصنوعی: ای ستاره، آیا تو به ماه نزدیک‌تری یا به خاطر زیبایی‌ات خود را به زمین نزدیک کرده‌ای تا نظاره‌گر آن باشی؟
از چرخ برینی
هوش مصنوعی: از بالای گردونه زندگی، نگاه می‌کنم و به اوج‌ها و فرودهای آن پی می‌برم.
یا ماه تنک ضو که بیک جلوه تمام است
ماهی که برو منت خورشید حرام است
هوش مصنوعی: ای ماه زیبای کم نور که با یک جلوه کامل، زیبایی‌ات را نشان می‌دهی، تو آن ماهی هستی که خورشید بر تو منت نمی‌نهد.
آزاد مقام است
هوش مصنوعی: مقام آزاد است.
ای کرمک شب تاب سراپای تو نور است
پرواز تو یک سلسلهٔ غیب و حضور است
هوش مصنوعی: ای کرمک شب‌تاب، تو همه جا نور پخش می‌کنی و پرواز تو نمایانگر ارتباطی بین عالم غیب و عالم شهود است.
آئین ظهور است
هوش مصنوعی: این عبارت به بیان یک حقیقت یا اصل کلی اشاره دارد که به زمان و دوره‌ای خاص مربوط می‌شود و نشان‌دهنده بروز یا آغاز یک تغییر مهم یا ایده جدید است.
در تیره شبان مشعل مرغان شب استی
آن سوز چه سوز است که در تاب و تب استی
هوش مصنوعی: در تاریکی شب، چراغ پرندگان شب روشن است. این شعله‌ای که وجود دارد، چه شعله‌ای است که تو در حال نوسان و اضطراب هستی؟
گرم طلب استی
هوش مصنوعی: اگر در جستجوی چیزی هستی، آن را با شدت و جدیت بخواه.
مائیم که مانند تو از خاک دمیدیم
دیدیم تپیدیم ، ندیدیم تپیدیم
هوش مصنوعی: ما همان کسانی هستیم که مانند تو از خاک آفریده شده‌ایم و احساس زندگی را تجربه کرده‌ایم، اما نمی‌دانیم که چه زمانی این زندگی آغاز شده است.
جائی نرسیدیم
هوش مصنوعی: ما به جایی نرسیدیم.
گویم سخن پخته و پرورده و ته دار
از منزل گم گشته مگو پای بره دار
هوش مصنوعی: من سخن سنجیده و کامل را از جایی که گم شده‌ام می‌گویم، اما تو سخن نزن که در این مسیری که هستی، در دام افتاده‌ام.
این جلوه نگه دار
هوش مصنوعی: این زیبا رویی را حفظ کن.