بخش ۱۷۸ - پند باز با بچهٔ خویش
تو دانی که بازان ز یک جوهرند
دل شیر دارند و مشت پرند
نکو شیوه و پخته تدبیر باش
جسور و غیور و کلان گیر باش
میامیز با کبک و تورنگ و سار
مگر اینکه داری هوای شکار
چه قومی فرو مایهٔ ترسناک
کند پاک منقار خود را به خاک
شد آن باشه نخچیر نخچیر خویش
که گیرد ز صید خود آئین و کیش
بسا شکره افتاده بر روی خاک
شد از صحبت دانه چینان هلاک
نگه دار خود را و خورسند زی
دلیر و درشت و تنومند زی
تن نرم و نازک به تیهو گذار
رگ سخت چون شاخ آهو بیار
نصیب جهان آنچه از خرمی است
ز سنگینی و محنت و پر دمی است
چه خوش گفت فرزند خود را عقاب
که یک قطره خون بهتر از لعل ناب
مجو انجمن مثل آهو و میش
به خلوت گرا چون نیاکان خویش
چنین یاد دارم ز بازان پیر
نشیمن بشاخ درختی مگیر
کنامی نگیریم در باغ و کشت
که داریم در کوه و صحرا بهشت
ز روی زمین دانه چیدن خطاست
که پهنای گردون خدا داد ماست
نجیبی که پا بر زمین سوده است
ز مرغ سرا سفله تر بوده است
پی شاهبازان بساط است سنگ
که بر سنگ رفتن کند تیز چنگ
تو از زرد چشمان صحراستی
به گوهر چو سیمرغ والاستی
جوانی اصیلی که در روز جنگ
برد مردمک را ز چشم پلنگ
به پرواز تو سطوت نوریان
به رگهای تو خون کافوریان
ته چرخ گردندهٔ کوژ پشت
بخور آنچه گیری ز نرم و درشت
ز دست کسی طعمهٔ خود مگیر
نکو باش و پند نکویان پذیر
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو دانی که بازان ز یک جوهرند
دل شیر دارند و مشت پرند
هوش مصنوعی: تو میدانی که بازها از یک ماهیت هستند؛ آنها دلهای شجاعی دارند و با قدرت عمل میکنند.
نکو شیوه و پخته تدبیر باش
جسور و غیور و کلان گیر باش
هوش مصنوعی: خوب رفتار کن و با تدبیر عمل کن. شجاع و غیرتمند باش و بزرگمنش باش.
میامیز با کبک و تورنگ و سار
مگر اینکه داری هوای شکار
هوش مصنوعی: با کبک و تورنگ و سار مخلوط نشو، مگر اینکه بخواهی شکار کنی.
چه قومی فرو مایهٔ ترسناک
کند پاک منقار خود را به خاک
هوش مصنوعی: مردمی که از ترس، به خود و وضعیتشان آسیب میزنند، چگونه میتوانند از خودشان دفاع کنند؟
شد آن باشه نخچیر نخچیر خویش
که گیرد ز صید خود آئین و کیش
هوش مصنوعی: آن شکارچی باید تبدیل به همان هدف خود شود که از شکارش روش و دینش را بگیرد.
بسا شکره افتاده بر روی خاک
شد از صحبت دانه چینان هلاک
هوش مصنوعی: بسیاری از شکرها که بر روی زمین افتادهاند، به خاطر صحبت و معاشرت با کسانی که دانهها را جمع میکنند، نابود شدهاند.
نگه دار خود را و خورسند زی
دلیر و درشت و تنومند زی
هوش مصنوعی: خودت را نگهدار و با شجاعت و قدرت زندگی کن و از دل قوی و استواری برخوردار باش.
تن نرم و نازک به تیهو گذار
رگ سخت چون شاخ آهو بیار
هوش مصنوعی: بدن لطیف و نرم خود را در دامن طبیعت قرار بده و رگهای قوی و محکم را مانند شاخهای آهو به نمایش بگذار.
نصیب جهان آنچه از خرمی است
ز سنگینی و محنت و پر دمی است
هوش مصنوعی: در زندگی، هر چیزی که به خوشی و شادابی مربوط میشود، به همراه سختیها و مشکلات است. یعنی برای رسیدن به سرزندگی و خوشبختی، باید با چالشها و زحمات هم مواجه شویم.
چه خوش گفت فرزند خود را عقاب
که یک قطره خون بهتر از لعل ناب
هوش مصنوعی: عقاب به فرزندش میگوید که یک قطره خون او از هر گوهر گرانبها ارزشمندتر است.
مجو انجمن مثل آهو و میش
به خلوت گرا چون نیاکان خویش
هوش مصنوعی: تلاش نکن که مانند آهو و میش در جمع ظاهر شوی، بلکه به خلوتی برو و همچون نیاکان خودت رفتار کن.
چنین یاد دارم ز بازان پیر
نشیمن بشاخ درختی مگیر
هوش مصنوعی: به یاد دارم که بازهای پیر هرگز لانه خود را بر روی شاخه درختی نگیرند.
کنامی نگیریم در باغ و کشت
که داریم در کوه و صحرا بهشت
هوش مصنوعی: ما در باغ و مزارع چیزی به دست نمیآوریم، چرا که در کوهها و دشتها بهشت را داریم.
ز روی زمین دانه چیدن خطاست
که پهنای گردون خدا داد ماست
هوش مصنوعی: چیدن دانه از روی زمین کار درستی نیست، زیرا وسعت آسمان از آنِ خداوند است.
نجیبی که پا بر زمین سوده است
ز مرغ سرا سفله تر بوده است
هوش مصنوعی: کسی که از مقام و مرتبهاش پایین آمده و خود را در شرایط معمولی قرار داده، از مرغی که در آشیانهای پایین زندگی میکند، افتتر و نازلتر به نظر میرسد.
پی شاهبازان بساط است سنگ
که بر سنگ رفتن کند تیز چنگ
هوش مصنوعی: در این متن به موضوعی اشاره شده که نشان میدهد برای رسیدن به اهداف بزرگ و موفقیتهایی همچون شاهبازان، باید بر روی چالشها و سختیها کار کرد. برای این کار، حتی اگر مسیر دشوار باشد و لازم باشد بر روی سنگها حرکت کنیم، باید با دقت و سرعت پیش برویم و از تواناییهایمان بهره بگیریم.
تو از زرد چشمان صحراستی
به گوهر چو سیمرغ والاستی
هوش مصنوعی: تو از چشمان زرد و رنگ صحرا هستی، همانند جواهری که به زیبایی سیمرغ میدرخشد.
جوانی اصیلی که در روز جنگ
برد مردمک را ز چشم پلنگ
هوش مصنوعی: جوانی با اصالت و شجاعت که در روز نبرد، آماده بود و دلیری خاصی در برابر دشمنان داشت.
به پرواز تو سطوت نوریان
به رگهای تو خون کافوریان
هوش مصنوعی: پرواز تو مانند جلوهای از نور است و در رگهای تو، خون افرادی سرشار از عطر و بوی خوش وجود دارد.
ته چرخ گردندهٔ کوژ پشت
بخور آنچه گیری ز نرم و درشت
هوش مصنوعی: هر چیزی را که در زندگی بدست میآوری و تجربیات مختلفی که میچشی، اعم از خوشی و ناخوشی، باید با آغوش باز بپذیری. این چرخ زندگی مدام در حال چرخش است و تو باید از هر دو جنبهاش بهرهبرداری کنی.
ز دست کسی طعمهٔ خود مگیر
نکو باش و پند نکویان پذیر
هوش مصنوعی: از دست کسی چیزی را که خودت به آن نیاز داری نگیر. خوب باش و نصیحت کسانی که خوب میگویند را بپذیر.
حاشیه ها
1397/10/14 16:01
حبیب اکبری
سطر پنجم سکته خوانده میشود
1400/01/31 01:03
سروش
در بیت پنجم باید کلمه نخجیر دو بار پشت سر هم تکرار شود
شد ان باشه نخجیر نخجیر خویش
1401/05/01 19:08
محمود حسینی
در بیت سوم مصراع اول "سار" درست است که با "شکار" هم قافیه هست. همانند کبک و تورنگ سار هم یک پرنده است به رنگ سیاه و بزرگتر از گنجشک ولی کوچکتر از کبک.