بخش ۱۷۲ - حیات جاوید
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۱۷۲ - حیات جاوید به خوانش سمیه الماسی
بخش ۱۷۲ - حیات جاوید به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
فاش و اشکارا از حکمت خسروانی مغان سخن به میان امده است .
رگ تاگ
به آقای امین کیخا عرض می کنم که خواهشا اینقدر سطحی به شعر نگاه نکنید!
از اسلام و عرفان ابن عربی بگوید دیگر سطحی نیست؟
نگاه کور ز مغز سترونت اید
سری که بر سر دوش تو هست کاواک است
دگر ز رمر حیات...
آقای امین کیخا بیراه نفرموده اند لیکن حکمت خسروانی را میتوان به تمام تعابیری که از دنیای درون حائز است تعمیم داد.
جناب آقای مرعشی،
1- "خواهشا" یک ترکیب خنده دار است. یا بنویسید "خواهش می کنم/دارم/میشود" یا همان عبارت عربی لطفا را به کار ببرید.
2- چه کسی به شما گفته که دید شما به این شعر عمیق و دید دیگران سطحی است. شما هنوز با دستور زبان فارسی آشنایی درخور ندارید. چطور ممکن است که با سواد ناچیز، دیدی عمیق و ژرف به شعر فارسی داشته باشید؟
اگر ز رمز حیات آگهی مجوی و مگیر
این، اگر اول بیت، یعنی چه؟چنانچه غلط املایی است، درستش چیست؟
اگر ز رمز حیاتْ آگهی مجوی و مگیر
دلی که از خلش خار آرزو پاک است
حیات باید ساکن خوانده شود و دو کلمه مجوی و مگیر باید متصل به مصرع بعد خوانده شود
در واقع یک جمله شرطی است
قسمت اول جمله شرط و قسمت بعد از آگهی جواب شرط است
اگر از رمز و راز زندگی آگاه هستی، دلی که از خلیده شدن خار آرزو پاک باشد را جستجو نکن
یعنی چنین چیزی یافت نمی شود جسته ایم ما
دلی که از خلش خار آرزو پاک است را مجوی و مگیر
اگر ز رمز حیات آگهی مجوی و مگیر
بجای اگر، بگویید دگر.. اینطور بهتر است.
درود بر شما.
در مصرع پایان اگر حرف ش باشد باید بصورت خشم زی نگارش گردد و اگر حرف س باشد , باید بصورت خس مزی نوشته شود که هر دو دارای معنی می باشد.
آقای احمد ناظری
کلمه «آگهی»رو به دو معنی می شه خوند. 1. سواد . اطلاعات 2. "تو آگاه هستی."
شما به معنی دوم بگیرید متوجه می شید شعر مشکلی نداره
مصرع آخر: چو خس مزی.... صحیح است.
هزار باده ناخورده در بن تاک است :
بهترین مثال آن انرژی هسته ای است
اینترنت است
و همه دانش های بشر بعد از شرابگیری، باده های ناخورده در رگ تاک هستند...
من در جایی این شعر را در سه بیت به شکل زیر دیدم و خواندم:
ز غارتی که خزان میکند مشو نومید/ هزار غنچه گل در کمینگه خاک است
به یک دو حادثه ز جان مشوی دست امید/ هزار اختر بخت ات در اوجا افلاک است
مبر گمان که به پایان رسید کار مغان/ هزار باده ناخورده در رگ تاک است.
یکی از دوستان اهل ادب می گفت که بیت های اول و دوم این سروده از شاعر نامدار معاصر، سایه، است.
گمانم مصراع آخر " چو خس مزی . . ." باشه.
باد و شعله آفت خساند. خش نمیفهمم یعنی چه.
عالی
لطفا معنی کامل این شعرو بگید