بخش ۱۶۷ - هلال عید
نتوان ز چشم شوق رمید ای هلال عید
از صد نگه براه تو دامی نهاده اند
بر خود نظر گشا ز تهی دامنی مرنج
در سینهٔ تو ماه تمامی نهاده اند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نتوان ز چشم شوق رمید ای هلال عید
از صد نگه براه تو دامی نهاده اند
هوش مصنوعی: ای هلال عید، تو که نمیتوانی از نگاه شوق فرار کنی، چرا که به احترام تو هزاران چشم در انتظارند و به دنبالت راهی بهسوی تو فراهم کردهاند.
بر خود نظر گشا ز تهی دامنی مرنج
در سینهٔ تو ماه تمامی نهاده اند
هوش مصنوعی: به خودت نگاه کن و از خالی بودن دامن خود ناراحت نباش، چون در دل تو همهٔ زیباییها و خوبیها وجود دارد.
حاشیه ها
1397/10/14 01:01
حبیب اکبری
بجای ای هلال عید شاید این هلال عید باشد