گنجور

بخش ۶ - لا اله الا الله

نکته ئی میگویم از مردان حال
امتان را «لا» جلال «الا» جمال
لا و الا احتساب کائنات
لا و الا فتح باب کائنات
هر دو تقدیر جهان کاف و نون
حرکت از لا زاید از الا سکون
تا نه رمز لااله آید بدست
بند غیر الله را نتوان شکست
در جهان آغاز کار از حرف لاست
این نخستین منزل مرد خداست
ملتی کز سوز او یک دم تپید
از گل خود خویش را باز آفرید
پیش غیر الله «لا» گفتن حیات
تازه از هنگامهٔ او کائنات
از جنونش هر گریبان چاک نیست
در خور این شعله هر خاشاک نیست
جذبهٔ او در دل یک زنده مرد
می کند صد ره نشین را ره نورد
بنده را با خواجه خواهی در ستیز
تخم «لا» در مشت خاک او بریز
هر کرا این سوز باشد در جگر
هولش از هول قیامت بیشتر
لا مقام ضربهای پی به پی
این غو رعد است نی آواز نی
ضرب او هر «بود» را سازد «نبود»
تا برون آئی ز گرداب وجود
با تو میگویم ز ایام عرب
تا بدانی پخته و خام عرب
ریز ریز از ضرب او لات و منات
در جهات آزاد از بند جهات
هر قبای کهنه چاک از دست او
قیصر و کسری هلاک از دست او
گاه دشت از برق و بارانش بدرد
گاه بحر از زور طوفانش بدرد
عالمی در آتش او مثل خس
این همه هنگامه «لا» بود و بس
اندرین دیر کهن پیهم تپید
تا جهانی تازه ئی آمد پدید
بانگ حق از صبح خیزیهای اوست
هر چه هست از تخم ریزیهای اوست
اینکه شمع لاله روشن کرده اند
از کنار جوی او آورده اند
لوح دل از نقش غیر الله شست
از کف خاکش دو صد هنگامه رست
همچنان بینی که در دور فرنگ
بندگی با خواجگی آمد به جنگ
روس را قلب و جگر گردیده خون
از ضمیرش حرف «لا» آمد برون
آن نظام کهنه را برهم زد است
تیز نیشی بر رگ عالم زد است
کرده ام اندر مقاماتش نگه
لا سلاطین ، لا کلیسا ، لا اله
فکر او در تند باد «لا» بماند
مرکب خود را سوی «الا» نراند
آیدش روزی که از زور جنون
خویش را زین تند باد آرد برون
در مقام «لا» نیاساید حیات
سوی الا می خرامد کائنات
لا و الا ساز و برگ امتان
نفی بی اثبات مرگ امتان
در محبت پخته کی گردد خلیل
تا نگردد لا سوی الا دلیل
ایکه اندر حجره ها سازی سخن
نعره لا پیش نمرودی بزن
این که می بینی نیرزد با دو جو
از جلال لا اله آگاه شو
هر که اندر دست او شمشیر لاست
جمله موجودات را فرمانرواست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نکته ئی میگویم از مردان حال
امتان را «لا» جلال «الا» جمال
هوش مصنوعی: من نکته‌ای را در مورد مردان امروزی بیان می‌کنم: آن‌ها از جلال و زیبایی بی‌بهره‌اند.
لا و الا احتساب کائنات
لا و الا فتح باب کائنات
هوش مصنوعی: وجود و عدم، همه چیز به حساب می‌آید و هیچ چیزی خارج از این حساب نیست. به عبارت دیگر، هیچ چیز نمی‌تواند بدون توجه به کلیت جهان به عنوان یک واقعیت وجود داشته باشد.
هر دو تقدیر جهان کاف و نون
حرکت از لا زاید از الا سکون
هوش مصنوعی: هر دو جنبه‌ی سرنوشت بشر، یعنی «کاف» و «نون»، نمایانگر حرکت و تغییر در دنیا هستند. از عدم و سکون، تنها وجود و پویایی به وجود می‌آید.
تا نه رمز لااله آید بدست
بند غیر الله را نتوان شکست
هوش مصنوعی: هرگاه که به حقیقت و وحدت الهی نرسیم، نمی‌توانیم از بندگی غیر خدا رهایی یابیم.
در جهان آغاز کار از حرف لاست
این نخستین منزل مرد خداست
هوش مصنوعی: در دنیا شروع همه چیز از صدا و کلام است و این اولین مرحله‌ای است که انسان‌های نیکوکار باید طی کنند.
ملتی کز سوز او یک دم تپید
از گل خود خویش را باز آفرید
هوش مصنوعی: جوری که ملت از درد و رنج خود لحظه‌ای آرام نمی‌گیرد، به همین خاطر توانسته‌اند دوباره هویت و زندگی خود را بسازند.
پیش غیر الله «لا» گفتن حیات
تازه از هنگامهٔ او کائنات
هوش مصنوعی: در برابر غیر خدا، گفتن «نه» به معنای شروعی دوباره و تازگی است که در زمان او به وجود آمده است.
از جنونش هر گریبان چاک نیست
در خور این شعله هر خاشاک نیست
هوش مصنوعی: جنون او به حدی است که هر گسستگی یا آسیب نمی‌تواند با آن مقابله کند، و این آتش به قدری شدید است که هر چیزی را نمی‌سوزاند.
جذبهٔ او در دل یک زنده مرد
می کند صد ره نشین را ره نورد
هوش مصنوعی: محبت و کشش او در دل هر انسان زنده‌ای می‌تواند به گونه‌ای موثر باشد که نشانه‌ها و مسیرهای مختلف را برای دیگران روشن کند و آن‌ها را در راهی جدید هدایت کند.
بنده را با خواجه خواهی در ستیز
تخم «لا» در مشت خاک او بریز
هوش مصنوعی: اگر بخواهی با منِ بنده درگیر شوی، تخم «نه» را در دستان زمین او بکار.
هر کرا این سوز باشد در جگر
هولش از هول قیامت بیشتر
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش آتش عشق و شعله سوزان وجود داشته باشد، از ترس قیامت و آنچه در آن روز بر سرش خواهد آمد، به مراتب بیشتر می‌ترسد.
لا مقام ضربهای پی به پی
این غو رعد است نی آواز نی
هوش مصنوعی: اینجا می‌گوید که مقام و رتبه از شدت صدای رعد و برق حاصل می‌شود، نه از آواز و نوا. به عبارتی، صداهای طبیعی و حیاتی، ارزش و عمق بیشتری دارند.
ضرب او هر «بود» را سازد «نبود»
تا برون آئی ز گرداب وجود
هوش مصنوعی: هر چیزی که وجود دارد، به ضرب او به «نبود» تبدیل می‌شود؛ تا زمانی که تو از چرخش و درهم‌بودگی وجود خارج شوی.
با تو میگویم ز ایام عرب
تا بدانی پخته و خام عرب
هوش مصنوعی: من درباره روزگار عرب با تو صحبت می‌کنم تا بدانی که در میان عرب‌ها چه افرادی هستند؛ هم آن‌هایی که باتجربه و پخته‌اند و هم آن‌هایی که خام و ناپخته‌اند.
ریز ریز از ضرب او لات و منات
در جهات آزاد از بند جهات
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف تأثیرات و اثرات ناشی از ضربه و تنش‌هایی اشاره دارد که باعث رهایی از محدودیت‌های دنیوی و دلتنگی‌ها می‌شود. به طور کلی به مفهوم آزادی و رهایی از قید و بندهای دنیوی پرداخته است.
هر قبای کهنه چاک از دست او
قیصر و کسری هلاک از دست او
هوش مصنوعی: هر لباس کهنه و پاره‌ای که از دستان او به زمین می‌افتد، باعث نابودی و سقوط قیصر و کسری می‌شود.
گاه دشت از برق و بارانش بدرد
گاه بحر از زور طوفانش بدرد
هوش مصنوعی: گاهي دشت به خاطر رعد و برق و بارانش آسیب می‌بیند و گاهی دریا به خاطر شدت طوفانش دچار آسیب می‌شود.
عالمی در آتش او مثل خس
این همه هنگامه «لا» بود و بس
هوش مصنوعی: عالمی در آتش او مانند علفی در آتش است، و این همه جنجال و شلوغی فقط بی‌فایده است.
اندرین دیر کهن پیهم تپید
تا جهانی تازه ئی آمد پدید
هوش مصنوعی: در این معبد قدیمی، مدام تپش قلبی وجود داشت تا اینکه جهانی نو و تازه به وجود آمد.
بانگ حق از صبح خیزیهای اوست
هر چه هست از تخم ریزیهای اوست
هوش مصنوعی: صدای حق به خاطر صبح زود برخاستن اوست و هر آنچه وجود دارد از تلاش‌ها و زحمات او ناشی می‌شود.
اینکه شمع لاله روشن کرده اند
از کنار جوی او آورده اند
هوش مصنوعی: شمعی که در کنار لاله روشن شده، از کنار جوی آب آورده شده است.
لوح دل از نقش غیر الله شست
از کف خاکش دو صد هنگامه رست
هوش مصنوعی: دل خود را از نقش و نگار غیر خدا پاک کرده‌است و از خاک وجودش صدها شور و شوق به وجود آمده است.
همچنان بینی که در دور فرنگ
بندگی با خواجگی آمد به جنگ
هوش مصنوعی: همچنان که می‌بینی، در دنیای خارجی، بندگی و خدمتگزاری به مقامات بالا، همیشه در حال رقابت و جدال است.
روس را قلب و جگر گردیده خون
از ضمیرش حرف «لا» آمد برون
هوش مصنوعی: دل و جان روس‌ها از درون پر شده از خشم و نفرت است و به همین خاطر، از زبانشان تنها کلمه «نه» بیرون می‌آید.
آن نظام کهنه را برهم زد است
تیز نیشی بر رگ عالم زد است
هوش مصنوعی: نظام قدیمی را برهم زده و ضربه‌ای قوی به جوهر وجود عالم زده است.
کرده ام اندر مقاماتش نگه
لا سلاطین ، لا کلیسا ، لا اله
هوش مصنوعی: من در مراتب و جایگاه‌های او نگریسته‌ام و در آنجا نه سلطنتی وجود دارد، نه کلیسایی و نه خدایی.
فکر او در تند باد «لا» بماند
مرکب خود را سوی «الا» نراند
هوش مصنوعی: فکر او در میان طوفان منفیات و موانع، نتوانست توجهش را به مثبت‌ها جلب کند و همچنان در مشکلات و ناامیدی‌ها گرفتار ماند.
آیدش روزی که از زور جنون
خویش را زین تند باد آرد برون
هوش مصنوعی: روزی خواهد آمد که به خاطر شدت دیوانگی‌اش، خود را از این تندباد بیرون بکشد.
در مقام «لا» نیاساید حیات
سوی الا می خرامد کائنات
هوش مصنوعی: حیات به سوی «هست» حرکت می‌کند و در مسیر «نیستی» توقف نمی‌کند. تمامی موجودات به سمت «وجود» و «واقعیت» پیش می‌روند.
لا و الا ساز و برگ امتان
نفی بی اثبات مرگ امتان
هوش مصنوعی: در این دنیا، هیچ چیز جز احساسات و باورهای ما نمی‌تواند وجود واقعی ما را تعیین کند؛ زیرا زندگی و مرگ تنها به دست ما و درک ما از آن‌ها است.
در محبت پخته کی گردد خلیل
تا نگردد لا سوی الا دلیل
هوش مصنوعی: در عشق، کسی که به کمال رسیده و مورد قبول است، نمی‌تواند به جز دلیل و منطق به چیزی دیگر توجه کند.
ایکه اندر حجره ها سازی سخن
نعره لا پیش نمرودی بزن
هوش مصنوعی: اگر در اتاق‌ها بر سر سخن سجده کردی، بلندتر از نمرود فریاد نزن.
این که می بینی نیرزد با دو جو
از جلال لا اله آگاه شو
هوش مصنوعی: آنچه می‌بینی، ارزش ندارد که برایش کمترین بهایی قائل شوی؛ به عظمت و شکوه خدای یکتا آگاه باش.
هر که اندر دست او شمشیر لاست
جمله موجودات را فرمانرواست
هوش مصنوعی: هرکس که در دستش شمشیر باشد، بر تمام موجودات تسلط و فرمانروایی دارد.

حاشیه ها

1394/07/23 16:09
مسلم

سلام بر بزرگان علم و ادب سراسر یکتاپرستی بسیارزیبا و دلنشین