گنجور

بخش ۲۳ - بر مزار حضرت احمد شاه باباعلیه الرحمه مؤسس ملت افغانیه

تربت آن خسرو روشن ضمیر
از ضمیرش ملتی صورت پذیر
گنبد او را حرم داند سپهر
با فروغ از طوف او سیمای مهر
مثل فاتح آن امیر صف شکن
سکه ئی زد هم به اقلیم سخن
ملتی را داد ذوق جستجو
قدسیان تسبیح خوان بر خاک او
از دل و دست گهر ریزی که داشت
سلطنت ها برد و بی پروا گذاشت
نکته سنج و عارف و شمشیر زن
روح پاکش با من آمد در سخن
گفت می دانم مقام تو کجاست
نغمهٔ تو خاکیان را کیمیاست
خشت و سنگ از فیض تو دارای دل
روشن از گفتار تو سینای دل
پیش ما ای آشنای کوی دوست
یک نفس بنشین که داری بوی دوست
ایخوش آن کو از خودی آئینه ساخت
وندر آن آئینه عالم را شناخت
پیر گردید این زمین و این سپهر
ماه کور از کور چشمیهای مهر
گرمی هنگامه ئی می بایدش
تا نخستین رنگ و بو باز آیدش
بندهٔ مؤمن سرافیلی کند
بانگ او هر کهنه را برهم زند
ای ترا حق داد جان ناشکیب
تو ز سر ملک و دین داری نصیب
فاش گو با پور نادر فاش گوی
باطن خود را به ظاهر فاش گوی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تربت آن خسرو روشن ضمیر
از ضمیرش ملتی صورت پذیر
هوش مصنوعی: خاک آن پادشاه فهیم و آگاه، از وجود او ملتی به وجود آمده و شکل گرفته است.
گنبد او را حرم داند سپهر
با فروغ از طوف او سیمای مهر
هوش مصنوعی: آسمان با نور درخشان او، گنبدش را مکانی مقدس می‌داند و چهره‌ی خورشید را به خاطر تابش او زیبا و درخشان جلوه می‌دهد.
مثل فاتح آن امیر صف شکن
سکه ئی زد هم به اقلیم سخن
هوش مصنوعی: مانند فاتح و سرباز شجاع، آن فرمانده با پیروزی خود تأثیری بزرگ در عرصه گفتگو و کلام گذاشت.
ملتی را داد ذوق جستجو
قدسیان تسبیح خوان بر خاک او
هوش مصنوعی: یک ملت به خاطر علاقه‌اش به جستجو و تحقیق، به مقام والایی دست یافته است و مانند تسبیح‌خوانان قدسی، در زمین او ذاکر و شاکر هستند.
از دل و دست گهر ریزی که داشت
سلطنت ها برد و بی پروا گذاشت
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که به خاطر عشق و احساسات قوی، فردی با دل و دست خود ارزش‌ها و خوبی‌ها را به انسان‌ها هدیه کرده و با شجاعت و بی‌احتیاطی، قدرت‌ها و سلطنت‌های بزرگ را از آن خود کرده است.
نکته سنج و عارف و شمشیر زن
روح پاکش با من آمد در سخن
هوش مصنوعی: شخصی با ذهنی دقیق و دانا و همچنین کسی که در میدان کارزار ماهر است، روح پاکش در گفتگو با من حاضر شده است.
گفت می دانم مقام تو کجاست
نغمهٔ تو خاکیان را کیمیاست
هوش مصنوعی: می‌گوید می‌دانم جایگاه تو کجاست و صدای تو برای انسان‌ها مانند طلاست.
خشت و سنگ از فیض تو دارای دل
روشن از گفتار تو سینای دل
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف تأثیرات مثبت و روحانی فردی بر دیگران می‌پردازد. اشاره می‌کند که حتی چیزهای ساده و بی‌جان مانند خشت و سنگ تحت تأثیر وجود و خیرات او ارزش و روشنی پیدا کرده‌اند. همچنین به ارتباط عمیق میان کلام و احساسات اشاره دارد، به طوری که سخن او باعث روشنایی دل‌ها می‌شود. در کل، این متن از قدرت فرد در ایجاد تغییرات مثبت در دیگران سخن می‌گوید.
پیش ما ای آشنای کوی دوست
یک نفس بنشین که داری بوی دوست
هوش مصنوعی: ای دوست، لحظه‌ای کنار ما بمان، زیرا حضور تو بوی دوست را با خود می‌آورد و فضای ما را معطر می‌کند.
ایخوش آن کو از خودی آئینه ساخت
وندر آن آئینه عالم را شناخت
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن کسی که خود را همچون آینه‌ای صاف و روشن می‌بیند و از طریق این آینه، به درک و شناختی از جهان دست می‌یابد.
پیر گردید این زمین و این سپهر
ماه کور از کور چشمیهای مهر
هوش مصنوعی: این زمین و آسمان به سن پیری رسیده‌اند و ماه به خاطر نافرمانی و بی‌توجهی خورشید به کوری دچار شده است.
گرمی هنگامه ئی می بایدش
تا نخستین رنگ و بو باز آیدش
هوش مصنوعی: برای ظهور و نمایان شدن نخستین رنگ و بوی خوش، لازم است که فضای پرهیجان و گرمی وجود داشته باشد.
بندهٔ مؤمن سرافیلی کند
بانگ او هر کهنه را برهم زند
هوش مصنوعی: بندهٔ مؤمن با احساس افتخار و سربلندی فریاد می‌زند و هر چیز قدیمی و متعلق به گذشته را تحت تأثیر قرار می‌دهد و تغییر می‌دهد.
ای ترا حق داد جان ناشکیب
تو ز سر ملک و دین داری نصیب
هوش مصنوعی: تو که جان سرشار از صبر و استقامت داری، از مقام و نعمت‌های ملک و دین بهره‌مند شده‌ای.
فاش گو با پور نادر فاش گوی
باطن خود را به ظاهر فاش گوی
هوش مصنوعی: به روشنی با پسر نادر سخن بگو و در بیان خود، حقیقت درونی‌ات را به طور صریح ابراز کن.