گنجور

بخش ۷ - زمزمهٔ انجم

عقل تو حاصل حیات ، عشق تو سر کائنات
پیکر خاک خوش بیا ، این سوی عالم جهات
زهره و ماه و مشتری از تو رقیب یکدگر
از پی یک نگاه تو کشمکش تجلیات
در ره دوست جلوه‌هاست تازه به تازه نو به نو
صاحب شوق و آرزو دل ندهد به کلیات
صدق و صفاست زندگی نشو و نماست زندگی
«تا ابد از ازل بتاز ملک خداست زندگی»
شوق غزل سرای را رخصت های و هو بده
باز به رند و محتسب باده سبو سبو بده
شام و عراق و هند و پارس خو به نبات کرده‌اند
خو به نبات کرده را تلخی آرزو بده
تا به یم بلند موج معرکه‌ای بنا کند
لذت سیل تند رو با دل آب جو بده
مرد فقیر آتش است میری و قیصری خس است
فال و فر ملوک را حرف برهنه‌ای بس است
دبدبهٔ قلندری ، طنطنهٔ سکندری
آن همه جذبهٔ کلیم این همه سحر و سامری
آن به نگاه می‌کشد این به سپاه می‌کشد
آن همه صلح و آشتی این همه جنگ و داوری
هر دو جهان‌گشاستند هر دو دوام خواستند
این به دلیل قاهری ، آن به دلیل دلبری
ضرب قلندری بیار سد سکندری شکن
رسم کلیم تازه کن رونق ساحری شکن

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عقل تو حاصل حیات ، عشق تو سر کائنات
پیکر خاک خوش بیا ، این سوی عالم جهات
هوش مصنوعی: عقل تو نشانهٔ زندگی است و عشق تو اساس وجود جهان است. ای انسان، با کمال خویش به این دنیا بیا و به زندگی و زیبایی‌هایی که در آن وجود دارد، توجه کن.
زهره و ماه و مشتری از تو رقیب یکدگر
از پی یک نگاه تو کشمکش تجلیات
هوش مصنوعی: زهره، ماه و مشتری تمام تلاششان را می‌کنند تا توجه تو را جلب کنند و در این رقابت، به خاطر یک چشم‌نظر تو با هم در حال کشمکش و نمایشی زیبا هستند.
در ره دوست جلوه‌هاست تازه به تازه نو به نو
صاحب شوق و آرزو دل ندهد به کلیات
هوش مصنوعی: در مسیر دوست، هر لحظه جلوه‌هایی تازه و نو به نو وجود دارد. کسی که شوق و آرزو دارد، نباید به چیزهای کلی و عمومی دل ببندد.
صدق و صفاست زندگی نشو و نماست زندگی
«تا ابد از ازل بتاز ملک خداست زندگی»
هوش مصنوعی: صداقت و پاکی اصل و بنیاد زندگی هستند و این زندگی همیشه در حال رشد و پیشرفت است. زندگی در واقع ملک و حاکمیت خداوند است که از همیشه بوده و تا ابد ادامه دارد.
شوق غزل سرای را رخصت های و هو بده
باز به رند و محتسب باده سبو سبو بده
هوش مصنوعی: شوق شاعرانه را دوباره به اوج خود برسان و اجازه بده که باده و لذت را به رند و محتسب برسانی.
شام و عراق و هند و پارس خو به نبات کرده‌اند
خو به نبات کرده را تلخی آرزو بده
هوش مصنوعی: شام، عراق، هند و پارس در حال حاضر به راحتی و خوشی زندگی می‌کنند، اما این خوشی را باید با تلخی آرزوهایشان در هم آمیخت.
تا به یم بلند موج معرکه‌ای بنا کند
لذت سیل تند رو با دل آب جو بده
هوش مصنوعی: تا زمانی که دریا به بلندی موج‌های خود، صحنه‌ای هیجان‌انگیز ایجاد کند، باید از شادی و لذت شتاب و قدرت سیلاب با دل شاداب آرامش بر گرفت.
مرد فقیر آتش است میری و قیصری خس است
فال و فر ملوک را حرف برهنه‌ای بس است
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به تفاوت میان وضعیت‌های اجتماعی و قدرت دارد. مرد فقیر به مانند آتش است که پرشور و پرتوان است، اما در عین حال احتمالاً نادیده گرفته می‌شود. در مقابل، قیصر و ملوک به مانند خاک و چیزهای بی‌ارزش هستند که به ظاهر مقام و قدرت بالایی دارند. در نهایت، قدرت و ثروت نمی‌تواند به تنهایی نشان‌دهنده ارزش و اصل‌ و نسب باشد.
دبدبهٔ قلندری ، طنطنهٔ سکندری
آن همه جذبهٔ کلیم این همه سحر و سامری
هوش مصنوعی: فخر و زرق و برق عارفانه، شکوه و عظمت سکندر، آن همه عظمت و جذبهٔ موسى، این همه جادو و جادوگری سامری.
آن به نگاه می‌کشد این به سپاه می‌کشد
آن همه صلح و آشتی این همه جنگ و داوری
هوش مصنوعی: این فرد با چشم خود به دنبال زیبایی‌ها و آرامش است، در حالی که آن فرد دیگر به پرچم‌ها و نبردها توجه دارد. یکی در جستجوی صلح و دوستی است و دیگری درگیر جنگ و قضاوت.
هر دو جهان‌گشاستند هر دو دوام خواستند
این به دلیل قاهری ، آن به دلیل دلبری
هوش مصنوعی: هر دو جهان و موجودات آن به دنبال جاودانگی و ماندگاری هستند. یکی به خاطر قدرت و تسلطی که دارد و دیگری به خاطر جذابیتی که انسان‌ها را به خود جذب می‌کند.
ضرب قلندری بیار سد سکندری شکن
رسم کلیم تازه کن رونق ساحری شکن
هوش مصنوعی: به چالاکی و شجاعت برخیز و با قدرت خود موانع را شکسته و به ابداع و نوآوری بپرداز. با این کار، زندگی و هنر خود را پر جلوه‌تر کن و درخشندگی جدیدی به آن ببخش.

حاشیه ها

1392/02/21 13:04
سعید

بسیار زیبا بود حیف از روزگاری که بر من گذشت با اشعار خواندنی اقبال بیگانه بودم
درود ابدی بر روان پاکش باد

1392/02/21 13:04
سعید

درود بر روان پاک اقبال