گنجور

بخش ۵۱ - حرکت بجنت الفردوس

در گذشتم از حد این کائنات
پا نهادم در جهان بی جهات
بی یمین و بی یسار است این جهان
فارغ از لیل و نهار است این جهان
پیش او قندیل ادراکم فسرد
حرف من از هیبت معنی بمرد
با زبان آب و گل گفتار جان
در قفس پرواز میآید گران
اندکی اندر جهان دل نگر
تا ز نور خود شوی روشن بصر
چیست دل یک عالم بی رنگ و بوست
عالم بی رنگ و بو بی چار سوست
ساکن و هر لحظه سیار است دل
عالم احوال و افکار است دل
از حقایق تا حقایق رفته عقل
سیر او بی جاده و رفتار و نقل
صد خیال و هر یک از دیگر جداست
این بگردون آشنا آن نارساست
کس نگوید این که گردون آشناست
بر یمین آن خیال نارساست
یا سروری کاید از دیدار دوست
نیم گامی از هوای کوی اوست
چشم تو بیدار باشد یا بخواب
دل ببیند بی شعاع آفتاب
آن جهان را بر جهان دل شناس
من چگویم زانچه ناید در قیاس
اندر آن عالم جهانی دیگری
اصل او از کن فکانی دیگری
لازوال و هر زمان نوع دگر
ناید اندر وهم و آید در نظر
هر زمان او را کمالی دیگری
هر زمان او را جمالی دیگری
روزگارش بی نیاز از ماه و مهر
گنجد اندر ساحت او نه سپهر
هر چه در غیب است آید روبرو
پیش از آن کز دل بروید آرزو
در زبان خود چسان گویم که چیست
این جهان نور و حضور و زندگیست
لاله ها آسوده در کهسار ها
نهر ها گردنده در گلزار ها
غنچه های سرخ و اسپید و کبود
از دم قدوسیان او را گشود
آبها سیمین ، هوا ها عنبرین
قصرها با قبه های زمردین
خیمه ها یاقوت گون زرین طناب
شاهدان با طلعت آئینه تاب
گفت رومی «ای گرفتار قیاس
در گذر از اعتبارات حواس
از تجلی کارهای خوب و زشت
می شود آن دوزخ این گردد بهشت
این که بینی قصر های رنگ رنگ
اصلش از اعمال و نی از خشت و سنگ
آنچه خوانی کوثر و غلمان و حور
جلوهٔ این عالم جذب و سرور
زندگی اینجا ز دیدار است و بس
ذوق دیدار است و گفتار است و بس»

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در گذشتم از حد این کائنات
پا نهادم در جهان بی جهات
هوش مصنوعی: از مرز این دنیا عبور کردم و به جهانی وارد شدم که هیچ گونه محدودیتی ندارد.
بی یمین و بی یسار است این جهان
فارغ از لیل و نهار است این جهان
هوش مصنوعی: این دنیا نه به سمت راست و نه به سمت چپ تعلق دارد و از گذشت روز و شب آزاد است.
پیش او قندیل ادراکم فسرد
حرف من از هیبت معنی بمرد
هوش مصنوعی: در حضور او، نور درک من روشن شد، اما وقتی که به عظمت معنا نگاه کردم، حرفم به خاطر آن عظمت خاموش شد.
با زبان آب و گل گفتار جان
در قفس پرواز میآید گران
هوش مصنوعی: با زبان مادی و ظاهری، نمی‌توان روح را به پرواز درآورد؛ این کار نیاز به راهی دیگر دارد که فراتر از این دنیای مادی است.
اندکی اندر جهان دل نگر
تا ز نور خود شوی روشن بصر
هوش مصنوعی: کمی در دنیا تأمل کن و دل خود را بنگر تا با نور وجودت چشمانت روشنی بگیرد.
چیست دل یک عالم بی رنگ و بوست
عالم بی رنگ و بو بی چار سوست
هوش مصنوعی: دل یک عالم که هیچ رنگ و بویی ندارد، مانند جهانی است که فاقد رنگ و بو است و به همین دلیل، در بیچارگی فرورفته است.
ساکن و هر لحظه سیار است دل
عالم احوال و افکار است دل
هوش مصنوعی: دل انسان ثابت و ساکن به نظر می‌رسد، اما در حقیقت هر لحظه در حال تغییر و حرکت است. احساسات و افکار در دل، مدام در حال نوسان و تحول هستند.
از حقایق تا حقایق رفته عقل
سیر او بی جاده و رفتار و نقل
هوش مصنوعی: عقل انسان از درک واقعیت‌ها به درک عمق و حقیقت‌های بیشتری رسیده است، بدون اینکه نیازی به راه و روش خاصی داشته باشد.
صد خیال و هر یک از دیگر جداست
این بگردون آشنا آن نارساست
هوش مصنوعی: صدها خیال و هر یک از آنها جدا از دیگری است، این جهان آشنا است اما آن نارسا و نامفهوم به نظر می‌رسد.
کس نگوید این که گردون آشناست
بر یمین آن خیال نارساست
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌گوید که این چرخ فلک آشنایی دارد، زیرا آن تصور در سمت راست ناتوان و غیرواقعی است.
یا سروری کاید از دیدار دوست
نیم گامی از هوای کوی اوست
هوش مصنوعی: شاید بی‌خبر از دیدار دوست، سروری به دست نیاوریم؛ زیرا حتی یک قدم در هوای کوی او نیز ارزشمند است.
چشم تو بیدار باشد یا بخواب
دل ببیند بی شعاع آفتاب
هوش مصنوعی: چشم تو هر لحظه که بیدار باشد یا خواب، دل تو نوری را می‌بیند که به اندازه‌ی تابش آفتاب نیست.
آن جهان را بر جهان دل شناس
من چگویم زانچه ناید در قیاس
هوش مصنوعی: من چگونه می‌توانم از آن دنیای بزرگ صحبت کنم که قلب من آن را می‌شناسد، در حالی که هیچ چیز در مقام قیاس با آن قابل سنجش نیست؟
اندر آن عالم جهانی دیگری
اصل او از کن فکانی دیگری
هوش مصنوعی: در آن جهان، جهانی دیگر وجود دارد که منبع آن از همان موجوداتی است که در کلام الهی به وجود آمده‌اند.
لازوال و هر زمان نوع دگر
ناید اندر وهم و آید در نظر
هوش مصنوعی: پدیده‌ها و وضعیت‌ها هرگز پایدار نیستند و در هر زمانی به شکلی متفاوت به ذهن انسان می‌آیند و خود را نشان می‌دهند.
هر زمان او را کمالی دیگری
هر زمان او را جمالی دیگری
هوش مصنوعی: هر بار که او را می‌بینی، ویژگی‌های تازه‌ای از او را مشاهده می‌کنی؛ هر بار زیبایی و کمال جدیدی در او می‌یابی.
روزگارش بی نیاز از ماه و مهر
گنجد اندر ساحت او نه سپهر
هوش مصنوعی: روزگار به قدری به او نیاز ندارد که دیگر نیازی به نور ماه و خورشید نیست و تمام جهان در حضور او گنجایش دارد.
هر چه در غیب است آید روبرو
پیش از آن کز دل بروید آرزو
هوش مصنوعی: هر چیزی که در غیب و unseen وجود دارد، روزی خودش را به ما نشان می‌دهد، اما قبل از آنکه از دل ما آرزوهایی شکل بگیرند.
در زبان خود چسان گویم که چیست
این جهان نور و حضور و زندگیست
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم با زبان خود بگویم که این دنیا چه چیزی است؟ اینجا پر از نور و زندگی است.
لاله ها آسوده در کهسار ها
نهر ها گردنده در گلزار ها
هوش مصنوعی: گل‌های لاله در کوه‌ها آرام هستند و جویبارها در باغ‌ها با شادابی در جریانند.
غنچه های سرخ و اسپید و کبود
از دم قدوسیان او را گشود
هوش مصنوعی: گل‌های سرخ، سفید و آبی به وسیلهٔ افراد مقدس و پارسا شکفته شدند و به آن زیبایی و شکوه بخشیدند.
آبها سیمین ، هوا ها عنبرین
قصرها با قبه های زمردین
هوش مصنوعی: آب‌ها مانند نقره درخشان هستند، هوا بوی خوش عنبر را به همراه دارد و کاخ‌ها با گنبدهای سبز مانند زمرد ساخته شده‌اند.
خیمه ها یاقوت گون زرین طناب
شاهدان با طلعت آئینه تاب
هوش مصنوعی: خیمه‌ها به رنگ یاقوت و از جنس زر ساخته شده‌اند و طناب‌هایی که استفاده می‌شود، نشان‌دهنده زیبایی و درخشش چهره‌های معشوق هستند.
گفت رومی «ای گرفتار قیاس
در گذر از اعتبارات حواس
هوش مصنوعی: یک رومی به ما گفت: «ای کسی که در تله‌ی مقایسه و سنجش گرفتار شده‌ای، در مسیر عبور از برداشت‌های حسی خود باش»، به این معنا که از محدودیت‌های فهم حسی فراتر برو و به حقیقت‌های عمیق‌تری دست یاب.
از تجلی کارهای خوب و زشت
می شود آن دوزخ این گردد بهشت
هوش مصنوعی: اعمال نیک و بد انسان‌ها باعث به وجود آمدن جهنم و بهشت می‌شود؛ یعنی که زندگی هر شخص به کارهایش بستگی دارد و به انتخاب‌هایش شکل می‌گیرد.
این که بینی قصر های رنگ رنگ
اصلش از اعمال و نی از خشت و سنگ
هوش مصنوعی: وقتی که قصرهای زیبا و رنگارنگ را می‌بینی، باید بدانیم که اصل و بنیاد آنها نتیجه‌ی کارهای ما هستند و نه اینکه فقط از مواد ساختمانی ساخته شده‌اند.
آنچه خوانی کوثر و غلمان و حور
جلوهٔ این عالم جذب و سرور
هوش مصنوعی: هر چیزی که دربارهٔ بهشت و لذت‌های آن می‌خوانی، مانند نهر کوثر و پسران بهشتی و حوری‌های زیبا، در واقع جلوه‌ای از زیبایی و شادی این دنیا است.
زندگی اینجا ز دیدار است و بس
ذوق دیدار است و گفتار است و بس»
هوش مصنوعی: زندگی در اینجا تنها به خاطر ملاقات و دیدار با دیگران است و تمام لذت و شوق آن در گفت و گو و گفتگو با همدیگر نهفته است.