گنجور

بخش ۴۶ - قلزم خونین

آنچه دیدم می نگنجد در بیان
تن ز سهمش بیخبر گردد ز جان
من چه دیدم قلزمی دیدم ز خون
قلزمی ، طوفان برون ، طوفان درون
در هوا ماران چو در قلزم نهنگ
کفچه شبگون بال و پر سیماب رنگ
موجها درنده مانند پلنگ
از نهیبش مرده بر ساحل نهنگ
بحر ساحل را امان یک دم نداد
هر زمان که پاره ئی در خون فتاد
موج خون با موج خون اندر ستیز
درمیانش زورقی در افت و خیز
اندر آن زورق دو مرد زرد روی
زرد رو عریان بدن آشفته موی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنچه دیدم می نگنجد در بیان
تن ز سهمش بیخبر گردد ز جان
هوش مصنوعی: هر آنچه که من تجربه کرده‌ام، نمی‌توانم به خوبی توصیف کنم. وجود مادی انسان از واقعیت‌ها و تجربیات عمیقش بی‌خبر می‌ماند.
من چه دیدم قلزمی دیدم ز خون
قلزمی ، طوفان برون ، طوفان درون
هوش مصنوعی: من تجربه‌ام را توصیف می‌کنم؛ دیدم که خون زیادی ریخته شده و در این شرایط تنگنا، درون من نیز هیاهو و طوفانی به پا است.
در هوا ماران چو در قلزم نهنگ
کفچه شبگون بال و پر سیماب رنگ
هوش مصنوعی: در آسمان، مارها مانند نهنگ‌ها در دریا در حال شنا هستند و بال و پر آن‌ها به رنگ نقره‌ای می‌درخشد.
موجها درنده مانند پلنگ
از نهیبش مرده بر ساحل نهنگ
هوش مصنوعی: موج‌ها همچون پلنگ‌های وحشی، به شدت دریا را تحت تأثیر قرار داده‌اند و بر ساحل، نهنگ‌ها را به خواب برده‌اند.
بحر ساحل را امان یک دم نداد
هر زمان که پاره ئی در خون فتاد
هوش مصنوعی: دریا هیچگاه ساحل را به حال خود رها نکرد و هر vez که تکه‌ای از آن به زمین افتاد، آرامش را از دست داد.
موج خون با موج خون اندر ستیز
درمیانش زورقی در افت و خیز
هوش مصنوعی: در میان امواج خونی که با هم در حال مبارزه‌اند، یک قایق در حال حرکت بالا و پایین است.
اندر آن زورق دو مرد زرد روی
زرد رو عریان بدن آشفته موی
هوش مصنوعی: در آن قایق دو مرد با چهره‌های زرد و با پوست عریان و موی درهم‌ریخته حضور دارند.