گنجور

بخش ۴۴ - نالهٔ ابلیس

ای خداوند صواب و ناصواب
من شدم از صحبت آدم خراب
هیچگه از حکم من سر بر نتافت
چشم از خود بست و خود را در نیافت
خاکش از ذوق ابا بیگانه ئی
از شرار کبریا بیگانه ئی
صید خود صیاد را گوید بگیر
الامان از بندهٔ فرمان پذیر
از چنین صیدی مرا آزاد کن
طاعت دیروزهٔ من یاد کن
پست ازو آن همت والای من
وای من ، ای وای من ، ای وای من
فطرت او خام و عزم او ضعیف
تاب یک ضربم نیارد این حریف
بندهٔ صاحب نظر باید مرا
یک حریف پخته تر باید مرا
لعبت آب و گل از من باز گیر
می نیاید کودکی از مرد پیر
ابن آدم چیست ، یکمشت خس است
مشت خس را یک شرار از من بس است
اندرین عالم اگر جز خس نبود
این قدر آتش مرا دادن چه سود
شیشه را بگداختن عاری بود
سنگ را بگداختن کاری بود
آنچنان تنگ از فتوحات آمدم
پیش تو بهر مکافات آمدم
منکر خود از تو می خواهم بده
سوی آن مرد خدا راهم بده
بنده ئی باید که پیچد گردنم
لرزه اندازد نگاهش در تنم
آن که گوید «از حضور من برو»
آنکه پیش او نیرزم با دو جو
ای خدا یک زنده مرد حق پرست
لذتی شاید که یابم در شکست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خداوند صواب و ناصواب
من شدم از صحبت آدم خراب
هوش مصنوعی: ای خداوندی که حق و ناحق را می‌دانی، من به خاطر صحبت‌های آدم دچار سردرگمی شدم.
هیچگه از حکم من سر بر نتافت
چشم از خود بست و خود را در نیافت
هوش مصنوعی: هرگز از فرمان من سرپیچی نکرد، چشمانش را از خود بست و به درون خود ننگریست.
خاکش از ذوق ابا بیگانه ئی
از شرار کبریا بیگانه ئی
هوش مصنوعی: خاک او به خاطر شادی و لذت از شخص غیر وابسته‌ای است که از آتش عظمت و بزرگی بیگانه است.
صید خود صیاد را گوید بگیر
الامان از بندهٔ فرمان پذیر
هوش مصنوعی: صید به صیاد می‌گوید که از من به خدا پناه ببر، زیرا من تابع دستورات و فرمان‌ها هستم.
از چنین صیدی مرا آزاد کن
طاعت دیروزهٔ من یاد کن
هوش مصنوعی: از این قید و بند که در آن گرفتار شدم، رهایم کن و به آن اطاعت و بندگی که در گذشته داشته‌ام، توجه کن.
پست ازو آن همت والای من
وای من ، ای وای من ، ای وای من
هوش مصنوعی: من، با تلاش و آرزوهای بلند خود، به اوج رسیدم، اما حالا از ناامیدی و کم‌همتی آن می‌نالیدم. افسوس که این وضعیت برایم چگونه شده است.
فطرت او خام و عزم او ضعیف
تاب یک ضربم نیارد این حریف
هوش مصنوعی: او به خاطر فطرت ناپخته‌اش و عزم ضعیفش، قدرت مواجهه با یک ضربه‌ی محکم را ندارد.
بندهٔ صاحب نظر باید مرا
یک حریف پخته تر باید مرا
هوش مصنوعی: من نیاز دارم که یک کسی با دانش و تجربه بیشتر از خودم در مقابل من قرار بگیرد، تا بتوانم رشد کنم و بیشتر بیاموزم.
لعبت آب و گل از من باز گیر
می نیاید کودکی از مرد پیر
هوش مصنوعی: در این شعر به این موضوع اشاره می‌شود که آغاز زندگی و شادی‌های آن، نشان‌دهنده جوانی و ناپایداری است. انسان‌ها در طول عمر خود تغییر می‌کنند و در نهایت، شاید بتوان گفت که برخی از ویژگی‌ها و بازی‌های کودکانه برای یک مرد بزرگسال دیگر قابل دسترس نیست. به عبارتی، هر چه پیرتر می‌شویم، فاصله‌مان از آن innocence و خوشی‌های روزگار کودکی بیشتر می‌شود.
ابن آدم چیست ، یکمشت خس است
مشت خس را یک شرار از من بس است
هوش مصنوعی: انسان چیست جز یک مشت گیاه بی‌ارزش؟ و بر این گیاه، تنها یک شعله آتش از من کافی است.
اندرین عالم اگر جز خس نبود
این قدر آتش مرا دادن چه سود
هوش مصنوعی: در این دنیا اگر تنها چیزهایی که وجود دارند بی‌ارزش و خسیس باشند، پس دادن این همه درد و آتش به من چه فایده‌ای دارد؟
شیشه را بگداختن عاری بود
سنگ را بگداختن کاری بود
هوش مصنوعی: شیشه به راحتی ذوب می‌شود و نیازی به تلاش خاصی ندارد، اما ذوب کردن سنگ کار سختی است و نیاز به تلاش و مهارت دارد.
آنچنان تنگ از فتوحات آمدم
پیش تو بهر مکافات آمدم
هوش مصنوعی: من به خاطر پیروزی‌ها و موفقیت‌هایی که داشته‌ام، با حالتی خسته و فشرده به نزد تو آمده‌ام تا با پیامدهای آن روبرو شوم.
منکر خود از تو می خواهم بده
سوی آن مرد خدا راهم بده
هوش مصنوعی: من از تو می‌خواهم که به من کمک کنی و مرا به آن مرد خدا برسانی، زیرا نمی‌توانم به تنهایی به او دسترسی پیدا کنم.
بنده ئی باید که پیچد گردنم
لرزه اندازد نگاهش در تنم
هوش مصنوعی: کسی باید باشد که با نگاهش به من لرزه بیندازد و مرا تحت تأثیر قرار دهد.
آن که گوید «از حضور من برو»
آنکه پیش او نیرزم با دو جو
هوش مصنوعی: کسی که می‌گوید «از نزد من برو»، آن‌قدر ارزشمند است که حتی اگر از او دور شوم، باز هم برایم بی‌ارزش نیست.
ای خدا یک زنده مرد حق پرست
لذتی شاید که یابم در شکست
هوش مصنوعی: خدایا، اگر مردی حق‌پرست و زنده را ببینم، ممکن است در شکست خود لذتی ببرم.