گنجور

بخش ۳۴ - برآمدن انجم شناس مریخی از رصدگاه

پیر مردی ریش او مانند برف
سالها در علم و حکمت کرده صرف
تیز بین مانند دانایان غرب
کسوتش چون پیر ترسایان غرب
دیر سال و قامتش بالا چو سرو
طلعتش تابنده چون ترکان مرو
آشنای رسم و راه هر طریق
آشکار از چشم او فکر عمیق
آدمی را دید و چون گل بر شکفت
در زبان طوسی و خیام گفت
«پیکر گل آن اسیر چند و چون
از مقام تحت و فوق آمد برون
خاک را پرواز بی طیاره داد
ثابتان را جوهر سیاره داد»
نطق و ادراکش روان چون آب جو
محو حیرت بودم از گفتار او
این همه خوابست یا افسونگری
بر لب مریخیان حرف دری
گفت «بود اندر زمان مصطفی
مردی از مریخیان با صفا
بر جهان چشم جهان بین را گشاد
دل به سیر خطه آدم نهاد
پر گشود اندر فضا های وجود
تا به صحرای حجاز آمد فرود
آنچه دید از مشرق و مغرب نوشت
نقش او رنگین تر از باغ بهشت
بوده ام من هم به ایران و فرنگ
گشته ام در ملک نیل و رود گنگ
دیده ام امریک و هم ژاپون و چین
بهر تحقیق فلزات زمین
از شب و روز زمین دارم خبر
کرده ام اندر بر و بحرش سفر
پیش ما هنگامه های آدم است
گرچه او از کار ما نامحرم است»
رومی
من ز افلاکم رفیق من ز خاک
سر خوش و نا خورده از رگهای تاک
مرد بی پروا و نامش زنده رود
مستی او از تماشای وجود
ما که در شهر شما افتاد ایم
در جهان و از جهان آزاده ایم
در تلاش جلوه های نو بنو
یک زمان ما را رفیق راه شو
حکیم مریخی
این نواح مرغدین برخیاست
بر خیا نام ابوآلابای ماست
فرز مرز ، آن آمر کردار زشت
رفت پیش برخیا اندر بهشت
گفت «تو اینجا چسان آسوده ئی
عمرها محکوم یزدان بوده ئی
از مقام تو نکوتر عالمی است
پیش او جنت بهار یکدمی است
آن جهان از هر جهان بالاتر است
آن جهان از لامکان بالاتر است
نیست یزدان را از آن عالم خبر
من ندیدم عالمی آزاد تر
نی خدائی در نظام او دخیل
نی کتاب و نی رسول و جبرئیل
نی طوافی ، نی سجودی اندرو
نی دعائی نی درودی اندرو»
برخیا گفت« ای فسون پرداز خیز،
نقش خود را اندر آن عالم بریز»
تا ابوآلابا فریب او نخورد
حق جهانی دیگری با ما سپرد
اندرین ملک خدا دادی گذر
مرغدین و رسم و آئینش نگر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیر مردی ریش او مانند برف
سالها در علم و حکمت کرده صرف
هوش مصنوعی: پیرمردی با ریشی سفید مانند برف، سال‌ها تجربه و دانش در زمینه علم و حکمت به دست آورده است.
تیز بین مانند دانایان غرب
کسوتش چون پیر ترسایان غرب
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که فردی با بینش و هوشیاری بالا، مشابه دانایان غربی است، در حالی که ظاهر او شبیه به افرادی با سن و سال زیاد از نحله‌های مذهبی غربی است. به عبارتی می‌توان گفت که این شخص به لحاظ عقل و آگاهی به صفات عالمان برجسته نزدیک است، اما ظاهر او نشان‌دهنده ویژگی‌های خاصی است که او را به گروهی دیگر نسبت می‌دهد.
دیر سال و قامتش بالا چو سرو
طلعتش تابنده چون ترکان مرو
هوش مصنوعی: سال‌های زیادی است که قامت او به بلندای سرو، و چهره‌اش به درخشش زیبایی ترک‌هاست.
آشنای رسم و راه هر طریق
آشکار از چشم او فکر عمیق
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که او با قوانین و روش‌های هر مسیر آشناست و توانایی درک عمیقی از مسائل دارد که به وضوح از نگاهش پیداست.
آدمی را دید و چون گل بر شکفت
در زبان طوسی و خیام گفت
هوش مصنوعی: انسانی را مشاهده کرد که مانند گل شکوفا شده است و در آن لحظه به یاد اشعار طوسی و خیام افتاد.
«پیکر گل آن اسیر چند و چون
از مقام تحت و فوق آمد برون
هوش مصنوعی: پیکر گل، گرفتار پرسش‌ها و جزئیات، از مقام پایین و بالا رهایی یافته و خارج شده است.
خاک را پرواز بی طیاره داد
ثابتان را جوهر سیاره داد»
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به اشاره به قدرت و زیبایی ابدی می‌گوید که حتی خاک و مادیات هم می‌توانند ارتفاعاتی را تجربه کنند و به سمت آسمان بروند، در حالی که انسان‌ها به آنها ویژگی‌ها و ارزش‌های خاصی می‌بخشند. خاک به پرواز درمی‌آید و ثابت‌ها به جوهری خاص دست می‌یابند که از ویژگی‌های سیارات الهام گرفته شده است.
نطق و ادراکش روان چون آب جو
محو حیرت بودم از گفتار او
هوش مصنوعی: سخن و درکش به مانند آب زلال و روان بود و من از گفتارش به شدت متعجب و حیرت‌زده شدم.
این همه خوابست یا افسونگری
بر لب مریخیان حرف دری
هوش مصنوعی: این همه خواب یا جادوگری است که بر لب‌های موجودات مریخی سخن می‌گوید.
گفت «بود اندر زمان مصطفی
مردی از مریخیان با صفا
هوش مصنوعی: گفت که در زمان پیامبر، مردی از مریخی‌ها با روحی نیکو وجود داشت.
بر جهان چشم جهان بین را گشاد
دل به سیر خطه آدم نهاد
هوش مصنوعی: چشم بینا به روی جهان گشوده شد و دل به سفر در سرزمین آدم گذاشته شده است.
پر گشود اندر فضا های وجود
تا به صحرای حجاز آمد فرود
هوش مصنوعی: پرواز کرد و به فضاهای هستی رفت تا به دشت‌های حجاز فرود آمد.
آنچه دید از مشرق و مغرب نوشت
نقش او رنگین تر از باغ بهشت
هوش مصنوعی: آنچه از شرق و غرب مشاهده کرد، تصویری را خلق کرد که رنگ و زیبایی آن از باغ بهشت نیز بیشتر است.
بوده ام من هم به ایران و فرنگ
گشته ام در ملک نیل و رود گنگ
هوش مصنوعی: من در ایران و کشورهای خارجی بوده‌ام و در سرزمین نیل و رود گنگ نیز سفر کرده‌ام.
دیده ام امریک و هم ژاپون و چین
بهر تحقیق فلزات زمین
هوش مصنوعی: من در کشورهای مختلفی مانند آمریکا، ژاپن و چین برای بررسی و تحقیق درباره فلزات زمین سفر کرده‌ام.
از شب و روز زمین دارم خبر
کرده ام اندر بر و بحرش سفر
هوش مصنوعی: من از شب و روز خبرهایی دارم که از طریق زمین به گوشم رسیده است، و در دریا و خشکی سفری را تجربه کرده‌ام.
پیش ما هنگامه های آدم است
گرچه او از کار ما نامحرم است»
هوش مصنوعی: در جمع ما، اوضاع و احوال آدمی در حال و هوای خاصی است، هرچند او نسبت به اعمال ما آگاهی ندارد و از آنها بی‌خبر است.
رومی
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و دلربایی یار اشاره می‌کند و می‌گوید که نگاه او همچون خورشیدی درخشنده و جذاب است که دل را می‌رباید و انسان را مجذوب خود می‌کند. یار به قدری زیباست که حتی غیر از خود او، چیزهای دیگر نمی‌توانند جلب توجه کنند.
من ز افلاکم رفیق من ز خاک
سر خوش و نا خورده از رگهای تاک
هوش مصنوعی: من از دورترین نقاط آسمان آمده‌ام و در عین حال از خاک و زمین نیز سرشار از شادابی و بی‌گناهی هستم؛ همان‌طور که تاک‌ها از زندگی و شادابی سرشارند.
مرد بی پروا و نامش زنده رود
مستی او از تماشای وجود
هوش مصنوعی: مردی بی‌ fear و شجاع است و نامش زنده رود. او به خاطر تماشای زیبایی‌ها در زندگی سرمست و شاداب است.
ما که در شهر شما افتاد ایم
در جهان و از جهان آزاده ایم
هوش مصنوعی: ما که در شهر شما حضور داریم، در این دنیا و از این دنیا آزاد هستیم.
در تلاش جلوه های نو بنو
یک زمان ما را رفیق راه شو
هوش مصنوعی: در تلاش برای به دست آوردن تجربیات و جلوه‌های جدید، یک بار با ما همراه شو و دوست ما باش.
حکیم مریخی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی دارای دانش و حکمت است که توانایی درک و تجزیه و تحلیل عمیق مسائل را دارد. او همچون یک عالم یا فیلسوف، به دقت به موضوعات نگاه می‌کند و از تجربه‌های زندگی و فهم خود برای روشن کردن موضوعات پیچیده استفاده می‌کند. حکمتش باعث می‌شود تا دیگران نیز به راهنمایی‌ها و نظرات او توجه کنند.
این نواح مرغدین برخیاست
بر خیا نام ابوآلابای ماست
هوش مصنوعی: این نواحی سرسبز و خوشبو، به خاطر زیبایی و سرزندگی‌اش، برای ما به یادآورنده نام ابوالعلا است.
فرز مرز ، آن آمر کردار زشت
رفت پیش برخیا اندر بهشت
هوش مصنوعی: فرزند حاکم، که دستور دهنده به انجام کارهای ناشایست بود، به سوی بهشت رفت و در آنجا با برخي از خوبی‌ها و نیکی‌ها برخورد کرد.
گفت «تو اینجا چسان آسوده ئی
عمرها محکوم یزدان بوده ئی
هوش مصنوعی: شما چطور در اینجا آرام و راحت هستید در حالی که عمرها به فرمان یزدان سپری شده است؟
از مقام تو نکوتر عالمی است
پیش او جنت بهار یکدمی است
هوش مصنوعی: مقام و مرتبه تو در دنیا بالاتر از هر چیزی است و بهشت مانند یک لحظه بهاری در برابر آن می‌نماید.
آن جهان از هر جهان بالاتر است
آن جهان از لامکان بالاتر است
هوش مصنوعی: آن دنیا از همه دنیاها برتر است و از هر جایی که قابل تصور نیست، نیز بالاتر است.
نیست یزدان را از آن عالم خبر
من ندیدم عالمی آزاد تر
هوش مصنوعی: خداوند از آن دنیای دیگر خبری ندارد و من هرگز کسی را ندیدم که از قید و بندها آزادتر باشد.
نی خدائی در نظام او دخیل
نی کتاب و نی رسول و جبرئیل
هوش مصنوعی: در این دنیا، هیچ چیز و هیچ کسی نمی‌تواند به خداوند کمک کند یا در نظام او تأثیرگذار باشد. نه کتاب‌ها، نه پیامبران و نه فرشتگان، همه چیز به خود او وابسته است.
نی طوافی ، نی سجودی اندرو
نی دعائی نی درودی اندرو»
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در اینجا هیچ حرکتی از نوع طواف (چرخیدن اطراف چیزی، مانند طواف کعبه) یا سجده (افتادگی و عبادت) و همچنین هیچ دعایی یا درودی وجود ندارد. به نوعی بیان می‌کند که فضایی خالی از ریا و ظاهرسازی است و فقط حقیقتی در آن نهفته است.
برخیا گفت« ای فسون پرداز خیز،
نقش خود را اندر آن عالم بریز»
هوش مصنوعی: برخی از افراد به فسون پرداز می‌گویند: «بیا و توانایی‌هات را در این دنیا به نمایش بگذار.»
تا ابوآلابا فریب او نخورد
حق جهانی دیگری با ما سپرد
هوش مصنوعی: تا زمانی که ابوآلابا فریب او را نخورد، خداوند جهانی دیگر را به ما سپرد.
اندرین ملک خدا دادی گذر
مرغدین و رسم و آئینش نگر
هوش مصنوعی: در این سرزمین، خداوند به ما داده است که از پرندگان بگذریم و به آداب و رسوم آن توجه کنیم.