گنجور

بخش ۲۷ - غزل زنده رود

این گل و لاله تو گویی که مقیمند همه
راه‌پیماصفت موج نسیمند همه
معنی تازه که جوییم و نیابیم کجاست
مسجد و مکتب و میخانه عقیمند همه
حرفی از خویشتن آموز و در آن حرف بسوز
که درین خانقه بی‌سوز کلیمند همه
از صفا کوشی این تکیه‌نشینان کم گوی
موی ژولیده و ناشُسته گلیمند همه
چه حرم‌ها که درون حرمی ساخته‌اند
اهل توحید یک‌اندیش و دو نیمند همه
مشکل این نیست که بزم از سر هنگامه گذشت
مشکل این است که بی‌نقل و ندیمند همه

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این گل و لاله تو گویی که مقیمند همه
راه‌پیماصفت موج نسیمند همه
هوش مصنوعی: این گل و لاله به نظر می‌رسد که در جایی ساکن هستند و مانند مسافرانی که در حال حرکتند، با نسیم در حال نوسان و جنبش‌اند.
معنی تازه که جوییم و نیابیم کجاست
مسجد و مکتب و میخانه عقیمند همه
هوش مصنوعی: معنای جدیدی که در جست‌وجوی آن هستیم، به کجا رفته است؟ همه جا، چه مسجد و چه مکتب و چه میخانه، بی‌ثمر و بی‌فایده شده‌اند.
حرفی از خویشتن آموز و در آن حرف بسوز
که درین خانقه بی‌سوز کلیمند همه
هوش مصنوعی: از خود چیزی بیاموز و در آن چیز به دل بسوز، زیرا در این صومعه کسانی هستند که بدون سوز و شعور به سر می‌برند.
از صفا کوشی این تکیه‌نشینان کم گوی
موی ژولیده و ناشُسته گلیمند همه
هوش مصنوعی: این جمله مفهوم این را دارد که افرادی که در اینجا نشسته‌اند، کمتر از صفا و پاکی دل سخن می‌گویند و همه آن‌ها در وضعیت زشت و نامرتب به سر می‌برند.
چه حرم‌ها که درون حرمی ساخته‌اند
اهل توحید یک‌اندیش و دو نیمند همه
هوش مصنوعی: افراد موحد و یکدل، در دل حرم‌های مختلف، مکان‌های مقدسی را بنا کرده‌اند، اما خودشان به دو قسمت تقسیم شده‌اند.
مشکل این نیست که بزم از سر هنگامه گذشت
مشکل این است که بی‌نقل و ندیمند همه
هوش مصنوعی: مسأله این نیست که مهمانی به پایان رسید، بلکه موضوع این است که در این لحظه هیچ دوستی و همراهی در کنار نیست.