برگردان به زبان ساده
منزل و مقصود قرآن دیگر است
رسم و آئین مسلمان دیگر است
هوش مصنوعی: منزل و هدف قرآن با هم تفاوت دارد و آیین و روش مسلمانان نیز متفاوت است.
در دل او آتش سوزنده نیست
مصطفی در سینه او زنده نیست
هوش مصنوعی: در دل او شعلهای از عشق و محبت وجود ندارد، زیرا در درون او نور وجود حضرت مصطفی به روشنی نمیتابد.
بنده مؤمن ز قرآن بر نخورد
در ایاغ او نه می دیدم نه درد
هوش مصنوعی: یک مؤمن حقیقی از قرآن که استفاده میکند، هیچ وقت به زحمت و سختی دچار نمیشود، نه بیمار است و نه دردی را احساس میکند.
خود طلسم قیصر و کسری شکست
خود سر تخت ملوکیت نشست
هوش مصنوعی: شخصی که به تنهایی بر تخت پادشاهی تکیه زده و سلطنت را بدون نیاز به قدرتهای بزرگ مانند قیصر و کسری به دست آورده است، در واقع توانسته است بر تمامی آنها غلبه کند.
تا نهال سلطنت قوت گرفت
دین او نقش از ملوکیت گرفت
هوش مصنوعی: وقتی که جوانههای سلطنت رشد و استحکام پیدا کردند، تأثیر دین بر قدرتهای پادشاهی و حکومتی به نفع خود را نشان داد.
از ملوکیت نگه گردد دگر
عقل و هوش و رسم و ره گردد دگر
هوش مصنوعی: با تغییر وضعیت سلطنت، عقل و درک و آداب و رسوم و مسیر زندگی هم دگرگون میشود.
تو که طرح دیگری انداختی
دل ز دستور کهن پرداختی
هوش مصنوعی: تو که طرحی نو و متفاوت به وجود آوردی و از شیوههای قدیمی و معمول دست کشیدی.
همچو ما اسلامیان اندر جهان
قیصریت را شکستی استخوان
هوش مصنوعی: ما مانند مسلمانان در این دنیا، سلطنت و پادشاهی را شکستیم و به عظمت آن پایان دادیم.
تا بر افروزی چراغی در ضمیر
عبرتی از سر گذشت ما بگیر
هوش مصنوعی: تا وقتی که چراغی در دل ما روشن شود، عبرتی از آنچه که گذشتیم بگیریم.
پای خود محکم گذار اندر نبرد
گرد این لات و هبل دیگر مگرد
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، محکم قدم بردار و با قدرت به جلو برو، به گمراهیها و تعصبات بیپایه دیگر توجه نکن.
ملتی می خواهد این دنیای پیر
آنکه باشد هم بشیر و هم نذیر
هوش مصنوعی: مردم این دنیا به کسی نیاز دارند که هم بشارتدهنده و هم هشداردهنده باشد.
باز می آئی سوی اقوام شرق
بسته ایام تو با ایام شرق
هوش مصنوعی: تو دوباره به سوی ملتهای شرق برمیگردی، در حالی که زمان تو با زمان ملتهای شرق گره خورده است.
تو بجان افکنده ئی سوزی دگر
در ضمیر تو شب و روزی دگر
هوش مصنوعی: تو در دلت آتش سوزانی را نهفتهای که در تمام شب و روز دائم در حال شعلهور شدن است.
کهنه شد افرنگ را آئین و دین
سوی آن دیر کهن دیگر مبین
هوش مصنوعی: آیین و دین غربی کهن شده و دیگر به آن مکان باستانی نگاه نکن.
کرده ئی کار خداوندان تمام
بگذر از لا جانب الا خرام
هوش مصنوعی: عمل خداوندان را در نظر گرفته و از هر چیزی که به آنها مربوط نیست، عبور کن و بر خرام.
در گذر از لا اگر جوینده ئی
تا ره اثبات گیری زنده ئی
هوش مصنوعی: اگر در دل تاریکی و ناامیدی به جستجوی حقیقت بپردازی، میتوانی به زندگی و حقیقتی اساسی و واقعی دست یابی.
ای که می خواهی نظام عالمی
جسته ئی او را اساس محکمی؟
هوش مصنوعی: ای کسی که میخواهی به نظام هستی دست یابی، آیا او را بر پایه محکم و استواری بنا کردهای؟
داستان کهنه شستی باب باب
فکر را روشن کن از ام الکتاب
هوش مصنوعی: داستان قدیمی را به گونهای نو بیان کن تا اندیشهها را روشن کند، همچون کتابی اصلی و بنیادین.
با سیه فامان ید بیضا که داد
مژدهٔ لا قیصر و کسری که داد
هوش مصنوعی: با یاران سیاهپوشم، نشانی از قدرت و شجاعت را دارم که به من مژدهٔ فتح و پیروزی را میدهد، مانند خبرهایی که پیروزی بر شاهان بزرگ تاریخ را نوید میدهد.
در گذر از جلوه های رنگ رنگ
خویش را دریاب از ترک فرنگ
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، زیباییها و جلوههای مختلف را مشاهده کن و در عین حال به هویت و ارزشهای خود توجه داشته باش، حتی اگر در فضایی متفاوت و دور از خانه قرار داشته باشی.
گر ز مکر غربیان باشی خبیر
روبهی بگذار و شیری پیشه گیر
هوش مصنوعی: اگر به فریبندن فجای غربیها آشنا هستی، باید از رفتار مکارانه دست برداری و مانند شیر با شجاعت و قدرت عمل کنی.
چیست روباهی تلاش ساز و برگ
شیر مولا جوید آزادی و مرگ
هوش مصنوعی: روباه تلاش میکند تا ابزار و وسایل لازم را فراهم کند، در حالی که شیر، که مولا و سرور است، به دنبال آزادی و مرگ میگردد.
جز به قرآن ضیغمی روباهی است
فقر قرآن اصل شاهنشاهی است
هوش مصنوعی: فقر و تنگدستی که به قرآن وابسته نیست، تنها به موارد غیرمعتبر و سطحی شبیه است. در واقع، قرآن اساس و ریشهی قدرت و حاکمیت است.
فقر قرآن اختلاط ذکر و فکر
فکر را کامل ندیدم جز به ذکر
هوش مصنوعی: فقر به معنای کمی و نبود است و در اینجا به نوعی کمبود اشاره دارد. این جمله نشان میدهد که برای رسیدن به کمال در فکر و اندیشه، نیاز به یادآوری و ذکر وجود دارد. در واقع، نمیتوان به خوبی به تجزیه و تحلیل و تفکر عمیق دست یافت مگر اینکه از ذکر و یادآوری در کنار آن بهرهبرداری شود. بنابراین، ذکر و یادآوری در تکمیل تفکر و اندیشه نقش مهمی دارد.
ذکر ذوق و شوق را دادن ادب
کار جان است این ، کار کام و لب
هوش مصنوعی: ابراز شوق و هیجان به زبان آوردن، نشانهای از ادب و شخصیت نیکوست و این به نوعی روح زندگی و لذت را به همراه دارد.
خیزد از وی شعله های سینه سوز
با مزاج تو نمی سازد هنوز
هوش مصنوعی: از دل او شعلههای سوزانی برمیخیزد که با حال و هوای تو هنوز سازگاری ندارد.
ای شهید شاهد رعنای فکر
با تو گویم از تجلی های فکر
هوش مصنوعی: ای شهید، با زیبایی افکارت، با تو صحبت میکنم درباره ظهور و بروز اندیشهها.
چیست قرآن؟ خواجه را پیغام مرگ
دستگیر بندهٔ بی ساز و برگ
هوش مصنوعی: قرآن چه چیزی است؟ پیامی برای انسان، که به خواجه خبر میدهد از حقیقت مرگ و به بندهای که بدون ابزار و وسایل است، هشدار میدهد.
هیچ خیر از مردک زرکش مجو،
«لن تنالوا البر حتی تنفقوا»
هوش مصنوعی: هیچ خیری از آن مرد ثروتمند انتظار نداشته باش، چون شما هرگز به خوشی و نیکی نخواهید رسید مگر اینکه از دارایی خود ببخشید.
از ربا آخر چه می زاید فتن
کش نداند لذت قرض حسن
هوش مصنوعی: از ربا به جز فساد و مشکلات، چیزی برنمیخیزد و تنها کسانی که تجربه تلخ آن را ندارند، لذت قرض دادن به شکل نیکو را درک نمیکنند.
از ربا جان تیره دل چون خشت و سنگ
آدمی درنده بی دندان و چنگ
هوش مصنوعی: انسانی که گرفتار ربا شده، جانش تاریک و دلش سخت میشود، بهگونهای که همچون خشت و سنگ احساس میکند و مانند حیوان درندهای میشود که دیگر دندان و چنگی برای شکار ندارد.
رزق خود را از زمین بردن رواست
این متاع بنده و ملک خداست
هوش مصنوعی: کسب روزی از زمین اشکالی ندارد، زیرا این نعمت هم به بنده تعلق دارد و هم از آن خداست.
بندهٔ مؤمن امین ، حق مالک است
غیر حق هر شی که بینی هالک است
هوش مصنوعی: کسی که به ایمان و امانتداری شهرت دارد، تنها حق مالک را محترم میشمارد و از دیگر مواردی که حق ندارند، دوری میجوید زیرا آنها موجب تباهی و نابودی هستند.
رایت حق از ملوک آمد نگون
قریه ها از دخل شان خوار و زبون
هوش مصنوعی: حقیقت و عدالت از سوی پادشاهان و rulers به وجود آمده، اما این قدرت و ثروت آنها موجب ویرانی و تضعیف روستاها و جوامع کوچک شده است.
آب و نان ماست از یک مائده
دودهٔ آدم «کنفس واحده»
هوش مصنوعی: ما همه از یک منبع و روشنایی به وجود آمدهایم و زندهایم، مانند آب و نانی که از یک سفره مشترک به دست میآید.
نقش قرآن تا درین عالم نشست
نقشهای کاهن و پاپا شکست
هوش مصنوعی: تا زمانی که قرآن در این دنیا مطرح شد، اعتبار و نفوذ نقشهای کاهنان و پیشوایان مذهبی از بین رفت.
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این کتابی نیست چیزی دیگر است
هوش مصنوعی: به صراحت بیان میکنم آنچه در دل دارم. این تنها یک کتاب نیست، بلکه چیز دیگری است.
چون بجان در رفت جان دیگر شود
جان چو دیگر شد جهان دیگر شود
هوش مصنوعی: وقتی که جان به عمق وجود انسان نفوذ کند، تبدیل به جان دیگری میشود. و وقتی که تغییر کند، تمام جهان نیز تغییر خواهد کرد.
مثل حق پنهان و هم پیداست این
زنده و پاینده و گویاست این
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به وجود حقیقتی دارد که هم در خفا و هم در روشنایی قابل مشاهده است. این حقیقت زندگیبخش و جاودانی است و قادر به بیان خود میباشد.
اندرو تقدیر های غرب و شرق
سرعت اندیشه پیدا کن چو برق
هوش مصنوعی: به سرعت، با هوش و آگاهی جستجو کن و به دنبال تواناییها و نقشههای خوب در غرب و شرق بگرد، مانند برق که به سرعت میتابد.
با مسلمان گفت جان بر کف بنه
هر چه از حاجت فزون داری بده
هوش مصنوعی: با مسلمان بگو که جان خود را برای او آماده کن و هر چیزی که از نیازهایت بیشتر داری، به او بده.
آفریدی شرع و آئینی دگر
اندکی با نور قرآنش نگر
هوش مصنوعی: خداوند دین و قانونی جدید به وجود آورد که باید کمی به نور و روشنی قرآن نگاه کنیم.
از بم و زیر حیات آگه شوی
هم ز تقدیر حیات آگه شوی
هوش مصنوعی: وقتی از درون و چالشهای زندگی آگاه میشوی، به طور همزمان از سرنوشت و سرنوشتساز زندگیات هم آگاهی پیدا میکنی.
محفل ما بی می و بی ساقی است
ساز قرآن را نواها باقی است
هوش مصنوعی: محفل ما بدون شراب و ساقی است، اما دوای دل و آهنگ قرآن همچنان در آن جاری است.
زخمهٔ ما بی اثر افتد اگر
آسمان دارد هزاران زخمه ور
هوش مصنوعی: اگر آسمان زخمههای زیادی داشته باشد، صدای ما تاثیری نخواهد داشت.
ذکر حق از امتان آمد غنی
از زمان و از مکان آمد غنی
هوش مصنوعی: یادآوری و یادکرد خداوند از ویژگیهای معنوی و روحانی موجودات است و این یاد، مستقل از زمان و مکان است.
ذکر حق از ذکر هر ذاکر جداست
احتیاج روم و شام او را کجاست
هوش مصنوعی: ذکر خدا از یادآوریهای دیگر متفاوت است و نیاز او هیچ محدودیتی ندارد، نه به حدود جغرافیایی مثل روم و شام وابسته است.
حق اگر از پیش ما برداردش
پیش قومی دیگری بگذاردش
هوش مصنوعی: اگر خدا بخواهد، ممکن است نعمتی که از ما گرفته شده، به قومی دیگر عطا کند.
از مسلمان دیده ام تقلید و ظن
هر زمان جانم بلرزد در بدن
هوش مصنوعی: من از مسلمانان دیدهام که همیشه تقلید میکنند و به گمانها توجه دارند، هر لحظه جانم در بدن به لرز میآید.
ترسم از روزی که محرومش کنند
آتش خود بر دل دیگر زنند
هوش مصنوعی: میترسم روزی برسد که او را از عشق و محبت محروم کنند، و اینگونه آتش عشقش به دل دیگری میافتد.
پیر رومی به زنده رود می گوید که شعری بیار
هوش مصنوعی: پیر رومی از زنده رود میخواهد که شعری بیاورد.
پیر رومی آن سراپا جذب و درد
این سخن دانم که با جانش چه کرد
هوش مصنوعی: پیر رومی به شدت تحت تأثیر این گفتار قرار گرفته و میدانم که این حرف چه تأثیری بر روح و جان او گذاشته است.
از درون آهی جگر دوزی کشید
اشک او رنگین تر از خون شهید
هوش مصنوعی: از دلش آهی عمیق و دردناک برآمد و اشکهای او به خاطر غم و اندوهش، سرختر و زندهتر از خون یک شهید بود.
آنکه تیرش جز دل مردان نسفت
سوی افغانی نگاهی کرد و گفت
هوش مصنوعی: کسی که تنها تیرش به سمت دل مردان نمیخورد، با نگاهی به افغانها گفت.
«دل بخون مثل شفق باید زدن
دست در فتراک حق باید زدن
هوش مصنوعی: دل مانند شفق باید خونین شود و برای دستیابی به حقیقت، باید تلاش و کوشش کرد.
جان ز امید است چون جوئی روان
ترک امید است مرگ جاودان»
هوش مصنوعی: زندگی به امید و آرزو وابسته است، مانند جوی که به آرامی جریان دارد. اگر امید را رها کنی، مرگ همیشگی و بیپایانی در کمین است.
باز در من دید و گفت ای زنده رود
با دو بیتی آتش افکن در وجود
هوش مصنوعی: او دوباره به من نگاه کرد و گفت: ای زنده رود، با دو بیت شعری وجودم را شعلهور کن.
ناقهٔ ما خسته و محمل گران
تلخ تر باید نوای ساربان
هوش مصنوعی: این شعر به وضعیت دشوار و خستهکنندهای اشاره دارد که یک دولتیار یا کاروانسالار با آن مواجه است. او باید با مشکلات و ناکامیها کنار بیاید و در عین حال با بار سنگین و رنجهای کاروان هم سازگار شود. در واقع، این شعر به نوعی نشاندهندهی تحمل و تلاش در مواجهه با سختیهاست.
امتحان پاک مردان از بلاست
تشنگان را تشنه تر کردن رواست
هوش مصنوعی: آزمایش واقعی مردان نیکوکار از مشکلات و سختیهاست و افزایش عطش در تشنگان منطقی است.
در گذر مثل کلیم از رود نیل
سوی آتش گام زن مثل خلیل
هوش مصنوعی: مثل کلیم (موسى) که از رود نیل عبور کرد و به سوی آتش رفت، تو هم باید با اعتماد به نفس و شجاعت قدم برداری.
نغمهٔ مردی که دارد بوی دوست
ملتی را میبرد تا کوی دوست»
هوش مصنوعی: آواز مردی که بوی دوست را با خود دارد، گروهی را به سمت محلهٔ دوست هدایت میکند.