بخش ۲۴ - ارض ملک خداست
سر گذشت آدم اندر شرق و غرب
بهر خاکی فتنه های حرب و ضرب
یک عروس و شوهر او ما همه
آن فسونگر بی همه هم با همه
عشوه های او همه مکر و فن است
نی از آن تو نه از آن من است
در نسازد با تو این سنگ و حجر
این ز اسباب حضر تو در سفر
اختلاط خفته و بیدار چیست
ثابتی را کار با سیار چیست
حق زمین را جز متاع ما نگفت
این متاع بی بها مفت است مفت
ده خدایا نکته ئی از من پذیر
رزق و گور از وی بگیر او را مگیر
صحبتش تا کی تو بود و او نبود
تو وجود و او نمود بی وجود
تو عقابی طایف افلاک شو
بال و پر بگشا و پاک از خاک شو
باطن «الارض ﷲ» ظاهر است
هر که این ظاهر نبیند کافر است
من نگویم در گذر از کاخ و کوی
دولت تست این جهان رنگ و بوی
دانه دانه گوهر از خاکش بگیر
صید چون شاهین ز افلاکش بگیر
تیشهٔ خود را به کهسارش بزن
نوری از خود گیر و بر نارش بزن
از طریق آزری بیگانه باش
بر مراد خود جهان نو تراش
دل به رنگ و بوی و کاخ و کو مده
دل حریم اوست جز با او مده
مردن بی برگ و بی گور و کفن
گم شدن در نقره و فرزند و زن
هر که حرف لااله از بر کند
عالمی را گم بخویش اندر کند
فقر جوع و رقص و عریانی کجاست؟
فقر سلطانی است رهبانی کجاست؟
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سر گذشت آدم اندر شرق و غرب
بهر خاکی فتنه های حرب و ضرب
هوش مصنوعی: آدم به سرگذشت خود در شرق و غرب نگاه میکند و میبیند که به خاطر زمینهای مختلف، جنگها و مشکلات زیادی به وجود آمده است.
یک عروس و شوهر او ما همه
آن فسونگر بی همه هم با همه
هوش مصنوعی: یک عروس و شوهر او، ما همه همان جادوگر هستیم که بدون هیچ کس و با همهی افراد هستیم.
عشوه های او همه مکر و فن است
نی از آن تو نه از آن من است
هوش مصنوعی: پ魅یداهای او همه تزویر و نیرنگ است، نه تعلقی به تو دارد و نه به من.
در نسازد با تو این سنگ و حجر
این ز اسباب حضر تو در سفر
هوش مصنوعی: این سنگ و خاک با تو همراهی نمیکند، چراکه ابزارهای سفر تو در حال حرکت هستند.
اختلاط خفته و بیدار چیست
ثابتی را کار با سیار چیست
هوش مصنوعی: اختلاط خواب و بیداری چه معنایی دارد؟ و کاری که با تغییرات و ناپایداریها انجام میشود، چگونه میتواند ثابت و پایدار باشد؟
حق زمین را جز متاع ما نگفت
این متاع بی بها مفت است مفت
هوش مصنوعی: به این معناست که ارزش زمین تنها در چیزی است که ما داریم و این دارایی بیقیمت و رایگان به حساب میآید.
ده خدایا نکته ئی از من پذیر
رزق و گور از وی بگیر او را مگیر
هوش مصنوعی: خداوندگار، تو را به این نکته میرسانم که از من بپذیری و روزی مرا عطا کنی، اما از او (کسی که در نظر داری) روزی و قبرش را بگیر و او را از خود دور کن.
صحبتش تا کی تو بود و او نبود
تو وجود و او نمود بی وجود
هوش مصنوعی: گفتوگوهای شما تا چه زمانی ادامه دارد وقتی او در کنار شما نیست؟ تو وجود داری اما او به شکلی که باید، حضور ندارد.
تو عقابی طایف افلاک شو
بال و پر بگشا و پاک از خاک شو
هوش مصنوعی: پرندهای بزرگ و آزاد باش که به آسمانها پرواز میکند، بال و پر خود را بگشای و از زمین و مادیات رها شو.
باطن «الارض ﷲ» ظاهر است
هر که این ظاهر نبیند کافر است
هوش مصنوعی: باطن زمین حقیقت خداوند را در خود دارد. اگر کسی این حقیقت را نبیند، از ایمان به آن محروم است.
من نگویم در گذر از کاخ و کوی
دولت تست این جهان رنگ و بوی
هوش مصنوعی: من نمیگویم که در هنگام عبور از کاخ و محلهی زندگی خوب تو، این دنیا تنها به رنگ و عطر توست.
دانه دانه گوهر از خاکش بگیر
صید چون شاهین ز افلاکش بگیر
هوش مصنوعی: به آرامی و با دقت، زیباییها و ارزشهای نهفته را از زمین استخراج کن، همچون شاهینی که از ارتفاعات آسمان شکار میکند.
تیشهٔ خود را به کهسارش بزن
نوری از خود گیر و بر نارش بزن
هوش مصنوعی: تیشهات را به کوه بزن تا از آن نوری به دست بیاوری و بر آتش خود بتابانی.
از طریق آزری بیگانه باش
بر مراد خود جهان نو تراش
هوش مصنوعی: از طریق دوستی و ارتباط با دیگران، بر هدف و خواستههای خود تمرکز کن و دنیای جدیدی برای خود بساز.
دل به رنگ و بوی و کاخ و کو مده
دل حریم اوست جز با او مده
هوش مصنوعی: دل خود را درگیر زیباییها و تجملات نکن، زیرا حریم دل تنها متعلق به اوست و نباید با چیزهای دیگر درگیر شود.
مردن بی برگ و بی گور و کفن
گم شدن در نقره و فرزند و زن
هوش مصنوعی: مرگ بدون نشانه و جایگاه مشخص، گم شدن در دنیا و روابط با دیگران، از جمله خانواده و همسر.
هر که حرف لااله از بر کند
عالمی را گم بخویش اندر کند
هوش مصنوعی: هر کسی که عبارت "لا اله" را از حفظ کند، میتواند تمامی عالم را به سوی خود جذب کند.
فقر جوع و رقص و عریانی کجاست؟
فقر سلطانی است رهبانی کجاست؟
هوش مصنوعی: فقر به معنای گرسنگی، رقص و برهنگی نیست. فقر واقعی، همان فقر روحانی و زهدی است که به دانایی و رهبری مربوط میشود.