بخش ۲۱ - شرق و غرب
غربیان را زیرکی ساز حیات
شرقیان را عشق راز کائنات
زیرکی از عشق گردد حق شناس
کار عشق از زیرکی محکم اساس
عشق چون با زیرکی همبر شود
نقشبند عالم دیگر شود
خیز و نقش عالم دیگر بنه
عشق را با زیرکی آمیز ده
شعلهٔ افرنگیان نم خورده ایست
چشم شان صاحب نظر دل مرده ایست
زخمها خوردند از شمشیر خویش
بسمل افتادند چون نخچیر خویش
سوز و مستی را مجو از تاک شان
عصر دیگر نیست در افلاک شان
زندگی را سوز و ساز از نار تست
عالم نو آفریدن کار تست
مصطفی کو از تجدد می سرود
گفت نقش کهنه را باید زدود
نو نگردد کعبه را رخت حیات
گر ز افرنگ آیدش لات و منات
ترک را آهنگ نو در چنگ نیست
تازه اش جز کهنهٔ افرنگ نیست
سینه او را دمی دیگر نبود
در ضمیرش عالمی دیگر نبود
لا جرم با عالم موجود ساخت
مثل موم از سوز این عالم گداخت
طرفگی ها در نهاد کائنات
نیست از تقلید ، تقویم حیات
زنده دل خلاق اعصار و دهور
جانش از تقلید گردد بی حضور
چون مسلمانان اگر داری جگر
در ضمیر خویش و در قرآن نگر
صد جهان تازه در آیات اوست
عصرها پیچیده در آنات اوست
یک جهانش عصر حاضر را بس است
گیر اگر در سینه دل معنی رس است
بندهٔ مومن ز آیات خداست
هر جهان اندر بر او چون قباست
چون کهن گردد جهانی در برش
می دهد قرآن جهانی دیگرش
زنده رود
زورق ما خاکیان بی ناخداست
کس نداند عالم قرآن کجاست
افغانی
عالمی در سینهٔ ما گم هنوز
عالمی در انتظار قم هنوز
عالمی بی امیتاز خون و رنگ
شام او روشن تر از صبح فرنگ
عالمی پاک از سلاطین و عبید
چون دل مؤمن کرانش ناپدید
عالمی رعنا که فیض یک نظر
تخم او افکند در جان عمر
لایزال و وارداتش نو به نو
برگ و بار محکماتش نو به نو
باطن او از تغیر بی غمی
ظاهر او انقلاب هر دمی
اندرون تست آن عالم نگر
می دهم از محکمات او خبر
بخش ۲۰ - اشتراک و ملوکیت: صاحب سرمایه از نسل خلیلبخش ۲۲ - محکمات عالم قرآنی خلافت آدم: در دو عالم هر کجا آثار عشق
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غربیان را زیرکی ساز حیات
شرقیان را عشق راز کائنات
هوش مصنوعی: فرهنگ غربی به هوش و هوشیاری مشهور است، در حالی که زندگی شرقی به عشق و درک عمیق از اسرار جهان وابسته است.
زیرکی از عشق گردد حق شناس
کار عشق از زیرکی محکم اساس
هوش مصنوعی: عشق باعث میشود که انسان به درک و شناخت حقایق برسد و از سوی دیگر، درک و زیرکی در عشق، پایههای محکم و استواری را برای آن میسازد.
عشق چون با زیرکی همبر شود
نقشبند عالم دیگر شود
هوش مصنوعی: عشق وقتی با هوشمندی و زیرکی ترکیب شود، میتواند به شکل جدید و متفاوتی تجلی پیدا کند و دنیای دیگری را رقم بزند.
خیز و نقش عالم دیگر بنه
عشق را با زیرکی آمیز ده
هوش مصنوعی: برخیز و تصویر دنیای دیگری را به عشق اضافه کن و با هوشمندی ترکیبش کن.
شعلهٔ افرنگیان نم خورده ایست
چشم شان صاحب نظر دل مرده ایست
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده است که چشمان افراد اروپایی گرچه درخشان و جذاب به نظر میرسند، اما در واقع احساساتی مرده و بیروح پشت آنها نهفته است. به عبارتی دیگر، ظاهری پرشور دارند ولی در باطن، دلهایشان خالی و بیاحساس است.
زخمها خوردند از شمشیر خویش
بسمل افتادند چون نخچیر خویش
هوش مصنوعی: زخمهای زیادی از شمشیر خود خوردند و به زمین افتادند، همانطور که شکار در دام خود میافتد.
سوز و مستی را مجو از تاک شان
عصر دیگر نیست در افلاک شان
هوش مصنوعی: نگرانی و شوری را از میوههای تاک نادیده بگیر، چون دیگر زمانی در آسمانهایشان نیست.
زندگی را سوز و ساز از نار تست
عالم نو آفریدن کار تست
هوش مصنوعی: زندگی به تلاش و کوشش نیاز دارد و این که بخواهی جهانی جدید بسازی، به عهده توست.
مصطفی کو از تجدد می سرود
گفت نقش کهنه را باید زدود
هوش مصنوعی: مصطفی درباره نوگرایی و تحول سخن میگفت و میدانست که باید آثار قدیمی و بیفایده را دور انداخت و به جای آن، به سوی نوآوری و تغییر رفت.
نو نگردد کعبه را رخت حیات
گر ز افرنگ آیدش لات و منات
هوش مصنوعی: کعبه هرگز زنده نمیشود و نو نمیگردد، حتی اگر بتهایی از سرزمینهای دور، مانند لات و منات، به آن نفوذ کنند.
ترک را آهنگ نو در چنگ نیست
تازه اش جز کهنهٔ افرنگ نیست
هوش مصنوعی: ترکها هیچ چیز تازهای در موسیقی خود ندارند و تمام آنچه که دارند، همان قدیمیهای اروپایی است.
سینه او را دمی دیگر نبود
در ضمیرش عالمی دیگر نبود
هوش مصنوعی: او دیگر نفسی نداشت و در ذهنش دنیایی وجود نداشت.
لا جرم با عالم موجود ساخت
مثل موم از سوز این عالم گداخت
هوش مصنوعی: بدون شک، با وجود علوم و تجربیات زندگی، مانند موم در برابر حرارت این دنیا نرم و پذیرا شده است.
طرفگی ها در نهاد کائنات
نیست از تقلید ، تقویم حیات
هوش مصنوعی: جهتگیریهای مختلف در سرشت جهان بر اساس تقلید نیست، بلکه بر پایه زمان و تقویم زندگی شکل میگیرد.
زنده دل خلاق اعصار و دهور
جانش از تقلید گردد بی حضور
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی که دارای روحیه زنده و خلاق است، نمیتواند به خوبی به زندگی و هنر بپردازد اگر نتواند از تقلید دوری کند و خود به صورت مستقل و با حضور واقعی خلاقیت خود عمل کند.
چون مسلمانان اگر داری جگر
در ضمیر خویش و در قرآن نگر
هوش مصنوعی: اگر در درون خود ایمان و شجاعت را احساس میکنی، به آیات قرآن نگاه کن و از آن درس بگیر.
صد جهان تازه در آیات اوست
عصرها پیچیده در آنات اوست
هوش مصنوعی: در هر زمانی، نشانههای جدید و شگفتیهای مختلفی در کلام خداوند وجود دارد که به زندگی و لحظات ما معنا میبخشد.
یک جهانش عصر حاضر را بس است
گیر اگر در سینه دل معنی رس است
هوش مصنوعی: این دنیا به اندازه کافی از زمان حال پر است؛ اگر در دل خود حقیقتی عمیق را درک کنی، کافی است.
بندهٔ مومن ز آیات خداست
هر جهان اندر بر او چون قباست
هوش مصنوعی: انسان مومن، نشانهای از آیات الهی است و در هر گوشهای از جهان، مانند قبا یا لباسی که او را میپوشاند، حاضر و نمایان است.
چون کهن گردد جهانی در برش
می دهد قرآن جهانی دیگرش
هوش مصنوعی: وقتی جهان به کهنسالی و پیری دچار میشود، قرآن جهانی تازه و جدید را به او معرفی میکند.
زنده رود
هوش مصنوعی: زنده رود یعنی جویبار یا رودی که همیشه پرآب و جاری است، نشانه زندگی و پویایی. این نام میتواند نماد زندگی، نشاط و حرکت در طبیعت باشد.
زورق ما خاکیان بی ناخداست
کس نداند عالم قرآن کجاست
هوش مصنوعی: زندگی ما همچون قایقی است که بدون راهنما حرکت میکند و هیچکس نمیداند که حقیقت قرآن در کجاست.
افغانی
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به زیبایی و جذابیت شخص اشاره دارد که دلها را تسخیر میکند و به یاد ماندنی است. او به عنوان کسی که دلها را میرباید و در خاطرها باقی میماند، توصیف میشود.
عالمی در سینهٔ ما گم هنوز
عالمی در انتظار قم هنوز
هوش مصنوعی: در دل ما هنوز دنیایی ناشناخته وجود دارد و همچنان جهانی دیگر در انتظار است که به قلهٔ قم برسد.
عالمی بی امیتاز خون و رنگ
شام او روشن تر از صبح فرنگ
هوش مصنوعی: شخصیتی وجود دارد که بدون توجه به نژاد و رنگ پوست، او از شادی و روشنی خاصی برخوردار است که حتی از صبح زیبای سرزمینهای غربی نیز بیشتر به چشم میآید.
عالمی پاک از سلاطین و عبید
چون دل مؤمن کرانش ناپدید
هوش مصنوعی: انسانی که از دنیا و وابستگیهای آن دور است و در دلش تنها ایمان را جای داده، مانند دل مؤمن است که همه چیز دیگر را ناپدید میسازد.
عالمی رعنا که فیض یک نظر
تخم او افکند در جان عمر
هوش مصنوعی: عالمی زیبا که با یک نگاه خود، تأثیر بزرگی در زندگی من گذاشت و سبب رشد و آگاهیام شد.
لایزال و وارداتش نو به نو
برگ و بار محکماتش نو به نو
هوش مصنوعی: همواره ن تازگی و از نو برآمدن و ثمراتش به شکل تازهای به بار میآورند.
باطن او از تغیر بی غمی
ظاهر او انقلاب هر دمی
هوش مصنوعی: درون او به خاطر عدم نگرانی دچار تغییر است و ظاهرش هر لحظه جلب توجه میکند.
اندرون تست آن عالم نگر
می دهم از محکمات او خبر
هوش مصنوعی: در درون تو، آن حقیقت بزرگ را ببین که از استقامت و استحکام او، آگاهی و خبرهایی به تو میدهم.