گنجور

بخش ۱۷ - طاسین محمد

نوحهٔ روح ابوجهل در حرم کعبه
سینهٔ ما از محمد داغ داغ
از دم او کعبه را گل شد چراغ
از هلاک قیصر و کسری سرود
نوجوانان را ز دست ما ربود
ساحر و اندر کلامش ساحری است
این دو حرف لااله خود کافری است
تا بساط دین آبا در نورد
با خداوندان ما کرد آنچه کرد
پاش پاش از ضربتش لات و منات
انتقام از وی بگیر ای کائنات
دل به غایب بست و از حاضر گسست
نقش حاضر را فسون او شکست
دیده بر غایب فرو بستن خطاست
آنچه اندر دیده می ناید کجاست
پیش غایب سجده بردن کوری است
دین نو کور است و کوری دوری است
خم شدن پیش خدای بی جهات
بنده را ذوقی نبخشد این صلوت
مذهب او قاطع ملک و نسب
از قریش و منکر از فضل عرب
در نگاه او یکی بالا و پست
با غلام خویش بر یک خوان نشست
قدر احرار عرب نشناخته
با کلفتان حبش در ساخته
احمران با اسودان آمیختند
آبروی دودمانی ریختند
این مساوات این مواخات اعجمی است
خوب میدانم که سلمان مزدکی است
ابن عبدالله فریبش خورده است
رستخیزی بر عرب آورده است
عترت هاشم ز خود مهجور گشت
از دو رکعت چشم شان بی نور گشت
اعجمی را اصل عدنانی کجاست
گنگ را گفتار سحبانی کجاست
چشم خاصان عرب گردیده کور
بر نیائی ای زهیر از خاک گور
ای تو ما را اندرین صحرا دلیل
بشکن افسون نوای جبرئیل
باز گوی ای سنگ اسود باز گوی
آنچه دیدیم از محمد باز گوی
ای هبل ، ای بنده را پوزش پذیر
خانهٔ خود را ز بی کیشان بگیر
گلهٔ شان را به گرگان کن سبیل
تلخ کن خرمایشان را بر نخیل
صرصری ده با هوای بادیه
«انهم اعجاز نخل خاویه»
ای منات ای لات ازین منزل مرو
گر ز منزل میروی از دل مرو
ای ترا اندر دو چشم ما وثاق
مهلتی ، ان کنت ازمعت الفراق»

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نوحهٔ روح ابوجهل در حرم کعبه
هوش مصنوعی: نوحه‌ای از روح ابوجهل در کعبه شنیده می‌شود.
سینهٔ ما از محمد داغ داغ
از دم او کعبه را گل شد چراغ
هوش مصنوعی: دل ما به عشق محمد می‌سوزد و از شدت عشق او، کعبه به مانند گلی روشن و نورانی شده است.
از هلاک قیصر و کسری سرود
نوجوانان را ز دست ما ربود
هوش مصنوعی: هلاکت قیصر و کسری باعث شد که نوجوانان دیگر نتوانند خود را در شعر و سرود نشان دهند و این مسئله از دست ما رفته است.
ساحر و اندر کلامش ساحری است
این دو حرف لااله خود کافری است
هوش مصنوعی: ساحر در گفتارش جادویی دارد و این دو واژه "لااله" به تنهایی به نوعی کفر و انکار می‌انجامد.
تا بساط دین آبا در نورد
با خداوندان ما کرد آنچه کرد
هوش مصنوعی: در تلاش است که اصول و ارزش‌های مذهبی پدران را به چالش بکشد و با قدرت‌های حاکم مقابله کند.
پاش پاش از ضربتش لات و منات
انتقام از وی بگیر ای کائنات
هوش مصنوعی: از شدت ضربه‌اش من و تو را تحت تأثیر قرار داده و حالا ای جهان، به خاطر او انتقام را از این موجود بگیر.
دل به غایب بست و از حاضر گسست
نقش حاضر را فسون او شکست
هوش مصنوعی: دل به کسی که نیست پیدا کرده و از کسی که در کنار است جدا شده است، زیرا جاذبه و جذابیت آن کسی که دور است، تأثیری قوی‌تر از حضور نزدیک دارد.
دیده بر غایب فرو بستن خطاست
آنچه اندر دیده می ناید کجاست
هوش مصنوعی: بستن چشم بر چیزهایی که نمی‌توانیم ببینیم اشتباه است؛ زیرا آنچه در دید ما قرار دارد، واقعیتی متفاوت است.
پیش غایب سجده بردن کوری است
دین نو کور است و کوری دوری است
هوش مصنوعی: سجده کردن در برابر کسی که حضور ندارد، نشانه نادانی و ناآگاهی است. دین و باورهایی که درک صحیحی از خدا و حقیقت ندارند، نیز به نوعی نادانی به شمار می‌روند و باعث دوری از حقیقت می‌شوند.
خم شدن پیش خدای بی جهات
بنده را ذوقی نبخشد این صلوت
هوش مصنوعی: زانو زدن و خم شدن در برابر خداوندی که هیچ نقصی ندارد، برای بنده‌ای که در دل خوشبختی و ذوقی ندارد، هیچ لطف و لذتی به همراه نمی‌آورد.
مذهب او قاطع ملک و نسب
از قریش و منکر از فضل عرب
هوش مصنوعی: مذهب او به قدری محکم است که به موقعیت و اصالت خانوادگی از قبیله قریش ارزش نمی‌دهد و برتری‌های دیگر عرب را نیز رد می‌کند.
در نگاه او یکی بالا و پست
با غلام خویش بر یک خوان نشست
هوش مصنوعی: در نگاه او، هیچ تفاوتی بین افراد بالا مقام و افراد پایین مقام وجود ندارد؛ همه در یک سطح برابر و در کنار هم قرار دارند.
قدر احرار عرب نشناخته
با کلفتان حبش در ساخته
هوش مصنوعی: ارزش و مقام شخصیت‌های آزاد عرب به خوبی شناخته نشده و با افراد کم‌ارزش و بی‌خبر از امور در تعامل‌اند.
احمران با اسودان آمیختند
آبروی دودمانی ریختند
هوش مصنوعی: بخشی از یک خانواده با افتخار و نجابت به تدریج با کسانی که در طبقه پایین‌تری قرار دارند، ترکیب شدند و این موضوع باعث از بین رفتن اعتبار و حیثیت آن خانواده شد.
این مساوات این مواخات اعجمی است
خوب میدانم که سلمان مزدکی است
هوش مصنوعی: این برابری و همبستگی، حالتی شگفت‌انگیز دارد و به خوبی می‌دانم که سلمان نماد آزادی‌خواهی و عدالت اجتماعی است.
ابن عبدالله فریبش خورده است
رستخیزی بر عرب آورده است
هوش مصنوعی: ابن عبدالله دچار فریب شده و نشانه‌ای از قیام و بیداری در میان عرب‌ها به وجود آورده است.
عترت هاشم ز خود مهجور گشت
از دو رکعت چشم شان بی نور گشت
هوش مصنوعی: عترت هاشم از خود دور و بی‌خبر شد و به خاطر بی‌نمازی و غفلت، چشمشان از روشنایی و نورانی بودن محروم گردید.
اعجمی را اصل عدنانی کجاست
گنگ را گفتار سحبانی کجاست
هوش مصنوعی: کسی که از نسل غیرعرب است، ریشه‌اش در قبیله‌ی عدنانی کجاست؟ و فردی که سخنش بی‌مفهوم و ناواضح است، کلامش به کجا تعلق دارد؟
چشم خاصان عرب گردیده کور
بر نیائی ای زهیر از خاک گور
هوش مصنوعی: چشم برخی از افراد برجسته عرب به قدری به دنیا مشغول شده که توانایی دیدن حقیقت را از دست داده‌اند. ای زهیر، این وضعیت نشان می‌دهد که آنها از خاک قبر و واقعیت‌های عمیق زندگی غافلند.
ای تو ما را اندرین صحرا دلیل
بشکن افسون نوای جبرئیل
هوش مصنوعی: ای دل، تو باید در این بیابان راهنما باشی و افسون نغمه جبرئیل را بشکنی.
باز گوی ای سنگ اسود باز گوی
آنچه دیدیم از محمد باز گوی
هوش مصنوعی: ای سنگ سیاه، دوباره بگو آنچه را که از محمد دیده‌ای. دوباره بگو.
ای هبل ، ای بنده را پوزش پذیر
خانهٔ خود را ز بی کیشان بگیر
هوش مصنوعی: ای هبل، ای خداوند بزرگ، لطفاً از بندگان خود در خانهٔ خویش عذرخواهی کن و از کسانی که بدون استحقاق آمده‌اند، پذیرایی فرما.
گلهٔ شان را به گرگان کن سبیل
تلخ کن خرمایشان را بر نخیل
هوش مصنوعی: بهتر است که شکایت‌ها و ناراحتی‌هایشان را به جایی ارسال کنند که مناسب است. وگرنه، وضعیت نادرست آنها به جایی خواهد رسید که نتیجه‌اش تلخی و پشیمانی خواهد بود. برای بهبود اوضاع، نباید اجازه داد که چیزهای خوب و باارزش از دست برود.
صرصری ده با هوای بادیه
«انهم اعجاز نخل خاویه»
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف حال و هوای دشت و بیابان می‌پردازد. اشاره دارد به وزش باد تند و سریع که به مانند طوفانی از صحنه‌ای خالی از کشت و زرع می‌گذرد، و در نهایت به خرماهایی که بر روی نخل‌ها رشد کرده‌اند، اشاره می‌کند. به نوعی می‌توان گفت که این تصویر، نمادی از قوت و استقامت در دل طبیعت است.
ای منات ای لات ازین منزل مرو
گر ز منزل میروی از دل مرو
هوش مصنوعی: ای یار من، ای معشوق، از این خانه نرو. اگر هم قصد رفتن داری، دل مرا ترک نکن.
ای ترا اندر دو چشم ما وثاق
مهلتی ، ان کنت ازمعت الفراق»
هوش مصنوعی: تو برای ما در دو چشمان‌مان یک پیوندی هستی، اگر از جدایی رنج می‌بری.