گنجور

بخش ۱۵ - طاسین زرتشت : آزمایش کردن اهریمن زرتشت را

اهریمن
از تو مخلوقات من نالان چو نی
از تو ما را فرودین مانند دی
در جهان خوار و زبونم کرده ئی
نقش خود رنگین ز خونم کرده ئی
زنده حق از جلوهٔ سینای تست
مرگ من اندر ید بیضای تست
تکیه بر میثاق یزدان ابلهی است
بر مرادش راه رفتن گمرهی است
زهرها در بادهٔ گلفام اوست
اره و کرم و صلیب انعام اوست
جز دعاها نوح تدبیری نداشت
حرف آن بیچاره تأثیری نداشت
شهر را بگذار و در غاری نشین
هم به خیل نوریان صحبت گزین
از نگاهی کیمیا کن خاک را
از مناجاتی بسوز افلاک را
در کهستان چون کلیم آواره شو
نیم سوز آتش نظاره شو
لیکن از پیغمبری باید گذشت
از چنین ملا گری باید گذشت
کس میان ناکسان ناکس شود
فطرتش گر شعله باشد خس شود
تا نبوت از ولایت کمتر است
عشق را پیغمبری درد سر است
خیز و در کاشانهٔ وحدت نشین
ترک جلوت گوی و در خلوت نشین
زرتشت
نور دریای است ظلمت ساحلش
همچو من سیلی نزاد اندر دلش
اندرونم موجهای بیقرار
سیل را جز غارت ساحل چه کار
نقش بیرنگی که او را کس ندید
جز بخون اهرمن نتوان کشید
خویشتن را وانمودن زندگی است
ضرب خود را آزمودن زندگیست
از بلا ها پخته تر گردد خودی
تا خدا را پرده در گردد خودی
مرد حق بین جز بحق خود را ندید
لااله می گفت و در خون می تپید
عشق را در خون تپیدن آبروست
اره و چوب و رسن عیدین اوست
در ره حق هر چه پیش آید نکوست
مرحبا نامهربانیهای دوست
جلوهٔ حق چشم من تنها نخواست
حسن را بی انجمن دیدن خطاست
چیست خلوت درد و سوز و آرزوست
انجمن دید است و خلوت جستجو است
عشق در خلوت کلیم اللهی است
چون بجلوت می خرامد شاهی است
خلوت و جلوت کمال سوز و ساز
هر دو حالات و مقامات نیاز
چیست آن بگذشتن از دیر و کنشت
چیست این تنها نرفتن در بهشت
گرچه اندر خلوت و جلوت خداست
خلوت آغازست و جلوت انتهاست
گفته ئی پیغمبری درد سر است
عشق چون کامل شود آدم گر است
راه حق با کاروان رفتن خوش است
همچو جان اندر جهان رفتن خوش است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اهریمن
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به وجود نیروی منفی و شیطانی اشاره کرده است که ممکن است در زندگی انسان ها وجود داشته باشد. این نیرو می‌تواند به عنوان مانع یا چالش در مسیر انسان‌ها تلقی شود و نشان‌دهنده کشمکش بین خیر و شر در وجود انسان‌ها است.
از تو مخلوقات من نالان چو نی
از تو ما را فرودین مانند دی
هوش مصنوعی: مخلوقات من از تو شکایت دارند، مانند نی که به خاطر دوری از تو می‌نالد. ما نیز در این دنیا به مانند دیوانه‌ای فرود آمده‌ایم.
در جهان خوار و زبونم کرده ئی
نقش خود رنگین ز خونم کرده ئی
هوش مصنوعی: در دنیا من را خوار و ذلیل کرده‌ای، و تصویر خود را با خون من رنگین کرده‌ای.
زنده حق از جلوهٔ سینای تست
مرگ من اندر ید بیضای تست
هوش مصنوعی: وجود حقیقی و زنده خداوند در جلوه و نور کوه سینا نمایان است و مرگ من همچون زندانی در دستان پر قدرت تو قرار دارد.
تکیه بر میثاق یزدان ابلهی است
بر مرادش راه رفتن گمرهی است
هوش مصنوعی: متکی بودن به وعده‌های الهی، نشان از نادانی است و چنین شخصی با دنبال کردن خواسته‌های خود در واقع به راه نادرستی می‌رود.
زهرها در بادهٔ گلفام اوست
اره و کرم و صلیب انعام اوست
هوش مصنوعی: سم‌ها در شراب خوش‌رنگ اوست، زیرا که آن شراب به واسطه‌ٔ فضائل و بخشش‌هایش وام‌دار است.
جز دعاها نوح تدبیری نداشت
حرف آن بیچاره تأثیری نداشت
هوش مصنوعی: نوح جز دعا کردن کاری نکرد و حرف آن بیچاره تأثیری نداشت.
شهر را بگذار و در غاری نشین
هم به خیل نوریان صحبت گزین
هوش مصنوعی: شهر را ترک کن و به یک غار برو و در جمع افراد نورانی صحبت کن.
از نگاهی کیمیا کن خاک را
از مناجاتی بسوز افلاک را
هوش مصنوعی: از نگاه تو جادوگری کن که خاک را به کیمیای وجود تبدیل کند و با دعای تو آسمان‌ها را به آتش کشد.
در کهستان چون کلیم آواره شو
نیم سوز آتش نظاره شو
هوش مصنوعی: در کوهستان مانند موسی که در بیابان سرگردان بود، تنها به تماشای آتش بپرداز.
لیکن از پیغمبری باید گذشت
از چنین ملا گری باید گذشت
هوش مصنوعی: اما برای رسیدن به پیامبری، باید از این نوع ملا‌ها عبور کرد.
کس میان ناکسان ناکس شود
فطرتش گر شعله باشد خس شود
هوش مصنوعی: اگر فردی که ارزش و لیاقت بالایی دارد، در بین افراد بی‌ارزش قرار بگیرد، طبیعت او تغییر نمی‌کند و مانند آتش می‌ماند که نمی‌تواند تبدیل به چوبی بی‌ارزش شود.
تا نبوت از ولایت کمتر است
عشق را پیغمبری درد سر است
هوش مصنوعی: عشق، همانند یک پیامبری است که دشواری‌ها و مسئولیت‌های خاص خود را دارد، زیرا مقام نبوت از مقام ولایت پایین‌تر است.
خیز و در کاشانهٔ وحدت نشین
ترک جلوت گوی و در خلوت نشین
هوش مصنوعی: برخیز و در خانهٔ اتحاد جا گیر، ترک کردن ظاهرسازی را و در سکوت و خلوت به آرامش بپرداز.
زرتشت
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی بیان می‌کند که انسان‌ها همواره در جستجوی حقیقت و معنای زندگی هستند و باید تلاش کنند تا به درک عمیق‌تری از وجود خود و دنیای اطرافشان دست یابند. این مسیر ممکن است دشوار باشد، اما دست‌یابی به آگاهی و دانش ارزشمند است.
نور دریای است ظلمت ساحلش
همچو من سیلی نزاد اندر دلش
هوش مصنوعی: نور مانند دریا است و تاریکی ساحل آن. من نیز مانند دریا، در دل خود سیلی از احساسات دارم که بروز نمی‌کند.
اندرونم موجهای بیقرار
سیل را جز غارت ساحل چه کار
هوش مصنوعی: درون من پر از هیجان و تشویش است و هیچ چیز جز آسیب زدن به ساحل نمی‌تواند علاجی برای این احساسات باشد.
نقش بیرنگی که او را کس ندید
جز بخون اهرمن نتوان کشید
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نتوانست شکل بی‌رنگ او را ببیند، مگر اینکه از خون شیطان باشد.
خویشتن را وانمودن زندگی است
ضرب خود را آزمودن زندگیست
هوش مصنوعی: ظاهر خود را نشان دادن، نشانگر زندگی است و آزمایش کردن ضربه‌هایی که به خود می‌زنیم، نیز جزو زندگی به حساب می‌آید.
از بلا ها پخته تر گردد خودی
تا خدا را پرده در گردد خودی
هوش مصنوعی: انسان با تجربه‌ها و سختی‌ها رشد می‌کند و به مرحله‌ای می‌رسد که خود را به‌خوبی می‌شناسد و به درک عمیق‌تری از خداوند می‌رسد.
مرد حق بین جز بحق خود را ندید
لااله می گفت و در خون می تپید
هوش مصنوعی: مردی که حقیقت را می‌شناسد، جز حقیقت چیزی نمی‌بیند. او تنها به خدای یگانه ایمان دارد و در عین حال در سختی‌ها و مشکلات زندگی دست و پا می‌زند.
عشق را در خون تپیدن آبروست
اره و چوب و رسن عیدین اوست
هوش مصنوعی: عشق به معنای حقیقی خود، در وجود و زندگی انسان جاری است. تحمل سختی‌ها و چالش‌ها در این مسیر، نشانه‌ی عزت و احترام به همین عشق است. ابزارهایی مثل اره، چوب و طناب، نمادهایی از سختی‌های این راه هستند که در واقع می‌توانند به نوعی جشن و فرخندگی عشق نیز تعبیر شوند.
در ره حق هر چه پیش آید نکوست
مرحبا نامهربانیهای دوست
هوش مصنوعی: در مسیر حق، هر چیزی که پیش بیاید خوب است. حتی اگر دوست مهربان نباشد، باز هم جای خوشحالی است.
جلوهٔ حق چشم من تنها نخواست
حسن را بی انجمن دیدن خطاست
هوش مصنوعی: جلوهٔ حق، یعنی حضور و نمود خدا، به من این را نشان داد که زیبایی را نباید به تنهایی و بدون جمع تجربه کرد، چون این کار نادرست است.
چیست خلوت درد و سوز و آرزوست
انجمن دید است و خلوت جستجو است
هوش مصنوعی: درد و سوز و آرزو در خلوت به هم می‌پیوندند و به نظاره‌ای نیاز دارند، در حالی که جستجوی آن‌ها در تنهایی صورت می‌گیرد.
عشق در خلوت کلیم اللهی است
چون بجلوت می خرامد شاهی است
هوش مصنوعی: عشق در درون آدمی مانند خلوت کلیم الله (حضرت موسی) و در مکان آرامی است، اما زمانی که در ظاهر نمایان می‌شود، مانند شاهی است که با وقار و زیبایی حرکت می‌کند.
خلوت و جلوت کمال سوز و ساز
هر دو حالات و مقامات نیاز
هوش مصنوعی: در تنهایی و نیز در جمع، هر دو حال به کمالی از تلاش و سوز و ساز منتهی می‌شوند که به نوعی نیاز و طلب درونی را نشان می‌دهند.
چیست آن بگذشتن از دیر و کنشت
چیست این تنها نرفتن در بهشت
هوش مصنوعی: آیا می‌دانی که چیست، گذشتن از مکان‌های باستانی و مراسم‌ها؟ این تنها نبودن در بهشت چه معنایی دارد؟
گرچه اندر خلوت و جلوت خداست
خلوت آغازست و جلوت انتهاست
هوش مصنوعی: هرچند که خداوند در هر دو حالت پنهانی و نمایان حضور دارد، اما آغاز هر چیز در پنهان است و پایان همه چیز در نمایان شدن.
گفته ئی پیغمبری درد سر است
عشق چون کامل شود آدم گر است
هوش مصنوعی: عشق وقتی به کمال برسد، انسان را دچار چالش‌های زیادی می‌کند و این موضوع برای کسی که پیامبر است، به مراتب سخت‌تر و پر دردسرتر خواهد بود.
راه حق با کاروان رفتن خوش است
همچو جان اندر جهان رفتن خوش است
هوش مصنوعی: پیمودن مسیر درست و درستکارانه همراه با دیگران، بسیار دلپذیر است، مانند این که زندگی کردن در این جهان برای انسان خوشایند است.