برگردان به زبان ساده
آن شنیدستی که در عهد قدیم
گوسفندان در علف زاری مقیم
هوش مصنوعی: آیا داستانی که از زمانهای قدیم میگویند را شنیدهای که گوسفندها در مرتعهای سرسبز زندگی میکردند؟
از وفور کاه نسل افزا بدند
فارغ از اندیشه ی اعدا بدند
هوش مصنوعی: از فراوانی و زیادتی نسلها به وجود آمدهاند و از فکر و نگرانی دشمنان بیخبرند.
آخر از ناسازی تقدیر میش
گشت از تیر بلائی سینه ریش
هوش مصنوعی: در نهایت، به خاطر ناهماهنگی سرنوشت، دلی شکسته و پر از زخم و درد به وجود آمد و آن درد به مانند تیری بر قلب من نشسته است.
شیر ها از بیشه سر بیرون زدند
بر علف زار بزان شبخون زدند
هوش مصنوعی: شیرها از جنگل بیرون آمدند و بر مرتع حمله کردند.
جذب و استیلا شعار قوت است
فتح راز آشکار قوت است
هوش مصنوعی: جذب و تسلط نشاندهنده قدرت است و گشودن رازها، نمایانگر توانایی واقعی است.
شیر نر کوس شهنشاهی نواخت
میش را از حریت محروم ساخت
هوش مصنوعی: شیر نر با نواختن زنگ قدرتش، میش را از آزادیاش محروم کرد.
بسکه از شیران نیاید جز شکار
سرخ شد از خون میش آن مرغزار
هوش مصنوعی: زیاد از شیرها کاری جز شکار نمیآید و به همین خاطر آن دشت از خون میش سرخ شده است.
گوسفندی زیرکی فهمیده ئی
کهنه سالی گرگ باران دیده ئی
هوش مصنوعی: گوسفند باهوشی درک کرده که گرگی کهنهکار و با تجربه همواره در کمین است.
تنگدل از روزگار قوم خویش
از ستمهای هژبران سینه ریش
هوش مصنوعی: دلگیر و ناامید از حال و روز قوم خودم هستم، به خاطر ظلمهایی که کسانی که در قدرت هستند بر ما روا میدارند.
شکوه ها از گردش تقدیر کرد
کار خود را محکم از تدبیر کرد
هوش مصنوعی: ناملایمات و سختیها نتیجهٔ گردش سرنوشت است و انسان باید با تدبیر و برنامهریزی، کارهای خود را به خوبی پیش ببرد.
بهر حفظ خویش مرد ناتوان
حیله ها جوید ز عقل کار دان
هوش مصنوعی: انسان ضعیف برای حفظ خود به دنبال ترفندها و حیلههای هوشمندانه میرود.
در غلامی از پی دفع ضرر
قوت تدبیر گردد تیز تر
هوش مصنوعی: در زمان دلواپسی و تلاش برای جلوگیری از آسیب، قدرت فکر و تدبیر انسان تیزتر و قویتر میشود.
پخته چون گردد جنون انتقام
فتنه اندیشی کند عقل غلام
هوش مصنوعی: زمانی که جنون انتقام به بلوغ و پختگی برسد، عقل نیز به طور زیرکانه و با دقت به فکر تدبیر میافتد.
گفت با خود عقده ی ما مشکل است
قلزم غمهای ما بی ساحل است
هوش مصنوعی: فرد میگوید که مشکل درونش خیلی عمیق و پیچیده است و احساسات و غمهایش مانند دریایی بینهایت و بیساحل هستند.
میش نتواند بزور از شیر رست
سیم ساعد ما و او پولاد دست
هوش مصنوعی: میش نمیتواند به زور از شیر بگذرد، اما بازوی ما مانند فولاد محکم و قوی است.
نیست ممکن کز کمال وعظ و پند
خوی گرگی آفریند گوسفند
هوش مصنوعی: این جمله میگوید که با وجود تعلیم و نصیحتهای خوب، نمیتوان از ماهیت یک موجود، چیز دیگری را به وجود آورد. به عبارتی، یک گرگ نمیتواند گوسفند شود، حتی اگر آموزشهای بسیاری هم ببیند.
شیر نر را میش کردن ممکن است
غافلش از خویش کردن ممکن است
هوش مصنوعی: ممکن است شیر نر را به گوسفند تبدیل کرد، اما این کار نیاز به غفلت او از ذاتش دارد.
صاحب آوازه ی الهام گشت
واعظ شیران خون آشام گشت
هوش مصنوعی: شخصی که به خاطر الهام و الهامبخشیاش شناخته شده است، به عنوان واعظی برای شیرانی که خون آشام هستند، تبدیل شده است.
نعره زد ای قوم کذاب اشر
بی خبر از یوم نحس مستمر
هوش مصنوعی: ای گروه دروغگو، فریاد کنید! شما از روز بدی که همیشه ادامه دارد، خبر ندارید.
مایه دار از قوت روحانیم
بهر شیران مرسل یزدانیم
هوش مصنوعی: دارا و ثروتمند از نیروی روحانی ما بهرهمندند و به سوی شیران فرستاده از سوی خداوند هدایت شدهایم.
دیده ی بی نور را نور آمدم
صاحب دستور و مأمور آمدم
هوش مصنوعی: من که چشمانم تاریک و بینور بود، با نوری تازه و هدایتکننده به دنیا آمدهام.
توبه از اعمال نا محمود کن
ای زیان اندیش فکر سود کن
هوش مصنوعی: از کارهای ناپسند خود پشیمان شو و به جای اندیشیدن به سود و منفعت شخصی، به فکر اصلاح خود باش.
هر که باشد تند و زور آور شقی است
زندگی مستحکم از نفی خودی است
هوش مصنوعی: هر کسی که عصبانی و پرخاشگر باشد، در واقع فردی بدخلق و بدبخت است. زندگی واقعی و پایدار از ریشه کردن خودخواهی و نفرت نسبت به دیگران به دست میآید.
روح نیکان از علف یابد غذا
تارک اللحم است مقبول خدا
هوش مصنوعی: روح نیکان از چیزهای پاک و نیکو تغذیه میکند و کسانی که از گوشت و مواد دنیوی فاصله میگیرند، نزد خداوند مورد قبول واقع میشوند.
تیزی دندان ترا رسوا کند
دیده ی ادراک را اعمی کند
هوش مصنوعی: تیزی دندان تو باعث رسواییات میشود و توانایی درک را از چشم هر ناظری میگیرد.
جنت از بهر ضعیفان است و بس
قوت از اسباب خسران است و بس
هوش مصنوعی: بهشت فقط برای کسانی است که ضعیف و ناتوان هستند، و قدرت و توانایی فقط به ضرر و زیان میانجامد.
جستجوی عظمت و سطوت شر است
تنگدستی از امارت خوشتر است
هوش مصنوعی: تلاش برای رسیدن به قدرت و عظمت، نتیجهای ناخوشایند و خطرناک دارد، در حالی که زندگی با فقر و تنگدستی از زندگی در مقام و ثروت، بهتر و خوشایندتر است.
برق سوزان در کمین دانه نیست
دانه گر خرمن شود فرزانه نیست
هوش مصنوعی: برق سوزان منتظر دانه نیست؛ اگر دانه به خرمن تبدیل شود، دیگر فرزانه نیست.
ذره شو صحرا ، مشو گر عاقلی
تا ز نور آفتابی بر خوری
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از نور آفتاب بهرهمند شوی، خود را مانند ذرهای در بیابان قرار بده و از محدودیتها دوری کن.
ای که می نازی بذبح گوسفند
ذبح کن خود را که باشی ارجمند
هوش مصنوعی: ای کسی که به زیبایی خود مینازی، خود را قربانی کن تا ارزشمندتر شوی.
زندگی را می کند نا پایدار
جبر و قهر و انتقام و اقتدار
هوش مصنوعی: زندگی به خاطر فشارها و سختیها، ناپایدار و بیثبات میشود.
سبزه پامال است و روید بار بار
خواب مرگ از دیده شوید بار بار
هوش مصنوعی: چمن زیر پا رفته و دوباره جوان میشود، مانند اینکه خواب مرگ از چشمانم بارها پاک میشود.
غافل از خود شو اگر فرزانه ئی
گر ز خود غافل نه ئی دیوانه ئی
هوش مصنوعی: اگر فرزانهای، بیخبر از خود باش. وگرنه، اگر به خود مشغول باشی، دیوانهای.
چشم بند و گوش بند و لب به بند
تا رسد فکر تو بر چرخ بلند
هوش مصنوعی: چشمها و گوشها و زبانت را ببند تا اندیشهات به آسمانهای بلند برسد.
این علفزار جهان هیچ است هیچ
تو برین موهوم ای نادان مپیچ
هوش مصنوعی: این دشت و علفزار که در آن هستی، هیچ ارزشی ندارد. ای نادان، خود را گرفتار این تخیلات نکن و مسیر را گم نکن.
خیل شیر از سخت کوشی خسته بود
دل بذوق تن پرستی بسته بود
هوش مصنوعی: جمع زیادی از شیرها به دلیل تلاش و زحمت زیاد خسته شده بودند و دلشان به خاطر لذت و راحت طلبی وابسته شده بود.
آمدش این پند خواب آور پسند
خورد از خامی فسون گوسفند
هوش مصنوعی: او متوجه شد که این نصیحت آرام بخش به خاطر نادانیاش را پذیرفته و از فریب جذابیت چیزهای بیارزش بهرهبرداری کرده است.
آنکه کردی گوسفندان را شکار
کرد دین گوسفندی اختیار
هوش مصنوعی: کسی که به شکار گوسفندان میپردازد، زندگی و کارش را به گونهای میسازد که شبیه به آنها باشد. او به نوعی سبک زندگی ساده و بیپیرایهای را انتخاب کرده است که با آنها هماهنگ است.
با پلنگان سازگار آمد علف
گشت آخر گوهر شیری خزف
هوش مصنوعی: در نهایت، علفی که با پلنگان سازگار شده بود، به یک چیز بیارزش تبدیل شد و گوهر شیری آن را تحت تأثیر قرار داد.
از علف آن تیزی دندان نماند
هیبت چشم شرار افشان نماند
هوش مصنوعی: هیچ چیزی از تیزی دندان علف باقی نمانده و به خاطر جلوهی چشم آتشین، دیگر چیزی از قدرت آن نمانده است.
دل بتدریج از میان سینه رفت
جوهر آئینه از آئینه رفت
هوش مصنوعی: دل به آرامی از درون سینه خارج شد، همانطور که مادهی آینه از خود آینه دور میشود.
آن جنون کوشش کامل نماند
آن تقاضای عمل در دل نماند
هوش مصنوعی: دیوانگی و شور و شوقی که در تلاش و کوشش وجود داشت، نتوانست ادامه پیدا کند و آن خواستهی انجام دادن کاری نیز در دل باقی نماند.
اقتدار و عزم و استقلال رفت
اعتبار و عزت و اقبال رفت
هوش مصنوعی: قدرت و اراده و خودکفایی از بین رفت و همچنین اعتبار و شرف و محبوبیت نیز از میان رفتند.
پنجه های آهنین بی زور شد
مرده شد دلها و تنها گور شد
هوش مصنوعی: پنجههای آهنی که قدرتی نداشتند، باعث شدند که دلها بیرحم شوند و در نهایت، همه چیز به تنهایی و مرگ ختم شد.
زور تن کاهید و خوف جان فزود
خوف جان سرمایه همت ربود
هوش مصنوعی: وقتی قدرت بدنی کاهش مییابد و ترس از جان بیشتر میشود، این ترس باعث میشود که انگیزه و اراده فرد کاهش یابد.
صد مرض پیدا شد از بی همتی
کوته دستی ، بیدلی ، دون فطرتی
هوش مصنوعی: بسیاری از بیماریها و مشکلات از ناکامی در تلاش و کوشش، نداشتن اراده، و روحیه پست ناشی میشوند.
شیر بیدار از فسون میش خفت
انحطاط خویش را تهذیب گفت
هوش مصنوعی: شیر بیدار از فریب میش، درباره وضعیت رو به زوال خود صحبت کرد و تلاش کرد تا به تصفیه و بهبود آن بپردازد.