بخش ۱۲ - در شرح اسرار اسمای علی مرتضی
مسلم اول شه مردان علی
عشق را سرمایهی ایمان علی
از ولای دودمانش زندهام
در جهان مثل گهر تابندهام
نرگسم وارفتهی نظارهام
در خیابانش چو بو آوارهام
زمزم ار جوشد ز خاک من ازوست
می اگر ریزد ز تاک من ازوست
خاکم و از مهر او آئینهام
میتوان دیدن نوا در سینهام
از رخ او فال پیغمبر گرفت
ملت حق از شکوهش فر گرفت
قوت دین مبین فرمودهاش
کائنات آئینپذیر از دودهاش
مرسل حق کرد نامش بوتراب
حق «یدالله» خواند در امالکتاب
هر که دانای رموز زندگیست
سر اسمای علی داند که چیست
خاک تاریکی که نام او تن است
عقل از بیداد او در شیون است
فکر گردونرس زمینپیما ازو
چشم کور و گوش ناشنوا ازو
از هوس تیغ دو رو دارد بدست
رهروان را دل برین رهزن شکست
شیر حق این خاک را تسخیر کرد
این گل تاریک را اکسیر کرد
مرتضی کز تیغ او حق روشن است
بوتراب از فتح اقلیم تن است
مرد کشور گیر از کراری است
گوهرش را آبرو خودداری است
هر که در آفاق گردد بوتراب
باز گرداند ز مغرب آفتاب
هر که زین بر مرکب تن تنگ بست
چون نگین بر خاتم دولت نشست
زیر پاش اینجا شکوه خیبر است
دست او آنجا قسیم کوثر است
از خود آگاهی یداللهی کند
از یداللهی شهنشاهی کند
ذات او دروازهی شهر علوم
زیر فرمانش حجاز و چین و روم
حکمران باید شدن بر خاک خویش
تا مِیِ روشن خوری از تاک خویش
خاکگشتن مذهب پروانگیست
خاک را اب شو که این مردانگیست
سنگ شو ای همچو گل نازک بدن
تا شوی بنیاد دیوار چمن
از گل خود آدمی تعمیر کن
آدمی را عالمی تعمیر کن
گر بنا سازی نه دیوار و دری
خشت از خاک تو بندد دیگری
ای ز جور چرخ ناهنجار تنگ
جام تو فریادی بیداد سنگ
ناله و فریاد و ماتم تا کجا؟
سینه کوبیهای پیهم تا کجا؟
در عمل پوشیده مضمون حیات
لذت تخلیق قانون حیات
خیز و خلاق جهان تازه شو
شعله در بر کن خلیل آوازه شو
با جهان نامساعد ساختن
هست در میدان سپر انداختن
مرد خودداری که باشد پخته کار
با مزاج او بسازد روزگار
گر نسازد با مزاج او جهان
میشود جنگ آزما با آسمان
بر کند بنیاد موجودات را
میدهد ترکیب نو ذرات را
گردش ایام را برهم زند
چرخ نیلیفام را برهم زند
میکند از قوت خود آشکار
روزگار نو که باشد سازگار
در جهان نتوان اگر مردانه زیست
همچو مردان جانسپردن زندگیست
آزماید صاحب قلب سلیم
زور خود را از مهمات عظیم
عشق با دشوار ورزیدن خوشَست
چون خلیل از شعله گلچیدن خوشَست
ممکنات قوت مردان کار
گردد از مشکلپسندی آشکار
حربهی دون همتان کین است و بس
زندگی را این یک آئین است و بس
زندگانی قوت پیداستی
اصل او از ذوق استیلاستی
عفو بیجا سردی خون حیات
سکتهای در بیت موزون حیات
هر که در قعر مذلت مانده است
ناتوانی را قناعت خوانده است
ناتوانی زندگی را رهزن است
بطنش از خوف و دروغ آبستن است
از مکارم اندرون او تهیست
شیرش از بهر ذمائم فربهیست
هوشیار ای صاحب عقل سلیم
در کمینها مینشیند این غنیم
گر خردمندی فریب او مخور
مثل حر با هر زمان رنگش دگر
شکل او اهل نظر نشناختند
پردهها بر روی او انداختند
گاه او را رحم و نرمی پردهدار
گاه میپوشد ردای انکسار
گاه او مستور در مجبوریست
گاه پنهان در ته معذوری است
چهره در شکل تن آسانی نمود
دل ز دست صاحب قوت ربود
با توانایی صداقت توأم است
گر خود آگاهی همین جام جم است
زندگی کشت است و حاصل قوتَست
شرح رمز حق و باطل قوتَست
مدعی گر مایهدار از قوت است
دعوی او بینیاز از حجت است
باطل از قوت پذیرد شأن حق
خویش را حق داند از بطلان حق
از کن او زهر کوثر می شود
خیر را گوید شری ، شر میشود
ای ز آداب امانت بیخبر
از دو عالم خویش را بهتر شمر
از رموز زندگی آگاه شو
ظالم و جاهل ز غیرالله شو
چشم و گوش و لب گشا ای هوشمند
گر نبینی راه حق بر من بخند
بخش ۱۱ - در بیان اینکه تربیت خودی را سه مراحل است مرحلهٔ اول را اطاعت و مرحلهٔ دوم را ضبط نفس، و مرحله سوم را نیابت الهی نامیده اند: «مرحلهٔ اول اطاعت»: خدمت و محنت شعار اشتر استبخش ۱۳ - حکایت نوجوانی از مرو که پیش حضرت سید مخدوم علی هجویری رحمة الله علیه آمده از ستم اعدا فریاد کرد: سید هجویر مخدوم امم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مسلم اول شه مردان علی
عشق را سرمایهی ایمان علی
هوش مصنوعی: علی، نخستین و بهترین مردان، عشق را به عنوان بنیادی برای ایمانش میداند.
از ولای دودمانش زندهام
در جهان مثل گهر تابندهام
هوش مصنوعی: من به خاطر خاندان او در این دنیا زندگی میکنم و مانند یک گوهر درخشان میدرخشم.
نرگسم وارفتهی نظارهام
در خیابانش چو بو آوارهام
هوش مصنوعی: من مانند نرگسی که دچار خلسه و نگاه کردن شده، در خیابان او گم شدهام و مانند بویی که سرگردان است، در این فضا به دور میزنم.
زمزم ار جوشد ز خاک من ازوست
می اگر ریزد ز تاک من ازوست
هوش مصنوعی: اگر از زمین من، زمزم جوشید، از خودش است؛ و اگر میریزد شراب از تاک من، این نیز از خودش است.
خاکم و از مهر او آئینهام
میتوان دیدن نوا در سینهام
هوش مصنوعی: من خاکم و از محبت او مانند آینهای هستم که میتوان نوا و احساسات درونم را دید.
از رخ او فال پیغمبر گرفت
ملت حق از شکوهش فر گرفت
هوش مصنوعی: چهره او به راستی نشانهای از شرایطی دارد که باعث میشود مردم حقیقت را درک کنند و از عظمت او الهام بگیرند.
قوت دین مبین فرمودهاش
کائنات آئینپذیر از دودهاش
هوش مصنوعی: قدرت و استحکام دین روشن به واسطه این است که تمام کائنات و جهان، تابع و پیرو آموزههای آن هستند که از نسل او بهدست آمده است.
مرسل حق کرد نامش بوتراب
حق «یدالله» خواند در امالکتاب
هوش مصنوعی: حق او را بوتراب نامید و در لوح محفوظ به او «یدالله» گفتهاند.
هر که دانای رموز زندگیست
سر اسمای علی داند که چیست
هوش مصنوعی: هر کسی که به رازهای زندگی آگاه باشد، میداند که نام علی چه معنایی دارد و چه اهمیتی دارد.
خاک تاریکی که نام او تن است
عقل از بیداد او در شیون است
هوش مصنوعی: خاکی که به تاریکی تشبیه شده و اشاره به وجود انسان دارد، عقل و خرد را به سبب ظلم و ناعدالتی موجود در آن، در حال ناله و فریاد توصیف میکند.
فکر گردونرس زمینپیما ازو
چشم کور و گوش ناشنوا ازو
هوش مصنوعی: اندیشه و تفکر در دنیای پرچرخش و تغییرات زمین، بر ماست که باید با دقت و آگاهی عمل کنیم؛ زیرا ساعت و زمان به خودی خود نمیبیند و نمیشنود. ما باید با هوشیاری و بینش، درک کنیم که چگونه در این دنیا حرکت کنیم.
از هوس تیغ دو رو دارد بدست
رهروان را دل برین رهزن شکست
هوش مصنوعی: افراد در راه زندگی به خاطر خواستهها و آرزوهای خود ممکن است دچار دردسر و مشکل شوند. آنها باید مراقب باشند که این خواستهها میتواند برایشان خطرآفرین باشد و باعث شکست شود.
شیر حق این خاک را تسخیر کرد
این گل تاریک را اکسیر کرد
هوش مصنوعی: شیر حق بر این سرزمین چیره شد و این گل سیاه را به دارویی برای زندگی تبدیل کرد.
مرتضی کز تیغ او حق روشن است
بوتراب از فتح اقلیم تن است
هوش مصنوعی: مرتضی با شمشیر خود حق را نمایان کرده است، مانند بوتراب که از پیروزی بر سرزمین بدن به دست آمده است.
مرد کشور گیر از کراری است
گوهرش را آبرو خودداری است
هوش مصنوعی: مردی که در کشور خودش موقعیت و اعتبار دارد، باید از درخشش خاصی برخوردار باشد و از افتادن به دام ناپسندیها پرهیز کند.
هر که در آفاق گردد بوتراب
باز گرداند ز مغرب آفتاب
هوش مصنوعی: هر کسی که به دور و بر خود توجه کند و در جستوجوی حقیقت باشد، باید بتواند از تجربهها و دانشهایی که به دست میآورد، بهرهبرداری کرده و آنها را به آغوش خود بیاورد. مثل اینکه وقتی در سرزمینهای دور سفر میکند، میتواند نور و روشنیای که از مغرب میتابد، به خانه و زندگیاش بازگرداند.
هر که زین بر مرکب تن تنگ بست
چون نگین بر خاتم دولت نشست
هوش مصنوعی: هرکس که بر مرکب زندگی خود با زحمت و تنگی نشسته باشد، مانند نگینی است که بر انگشتری با ارزش قرار گرفته و نشاندهنده مقام و دولت اوست.
زیر پاش اینجا شکوه خیبر است
دست او آنجا قسیم کوثر است
هوش مصنوعی: در زیر پاهای او عظمت خیبر وجود دارد و دست او در مکان دیگری قسمتکننده کوثر است.
از خود آگاهی یداللهی کند
از یداللهی شهنشاهی کند
هوش مصنوعی: آدمی که از خود خبر دارد، به قدرت و توانایی الهی پی میبرد و از این آگاهی به مقام والای سلطنت و رهبری میرسد.
ذات او دروازهی شهر علوم
زیر فرمانش حجاز و چین و روم
هوش مصنوعی: خود او، دروازهی ورود به دنیای علم و دانش است و فرمانروایی او شامل حجاز، چین و روم میشود.
حکمران باید شدن بر خاک خویش
تا مِیِ روشن خوری از تاک خویش
هوش مصنوعی: برای اینکه حکمران به خوبی بتواند بر سرزمین خود حکومت کند، باید بر روی خاک خود قرار گیرد و از محصول خود بهرهمند شود. در حقیقت، او باید به منابع و قابلیتهای خود توجه داشته باشد تا بتواند از نعمتها و ثمرات ناشی از زحماتش بهرهبرداری کند.
خاکگشتن مذهب پروانگیست
خاک را اب شو که این مردانگیست
هوش مصنوعی: پروانه شدن یعنی در عشق و محبت فنا شدن و خاک شدن نشانهای از این مذهب است؛ باید آب شویم و جانمان را فدای آن کنیم تا به مردانگی و شجاعت واقعی برسیم.
سنگ شو ای همچو گل نازک بدن
تا شوی بنیاد دیوار چمن
هوش مصنوعی: ای گل نازک و لطیف، سنگی محکم و استوار شو تا اساس و پایهی دیوار چمن باشی.
از گل خود آدمی تعمیر کن
آدمی را عالمی تعمیر کن
هوش مصنوعی: از زیبایی و محبت انسانی که در وجود خودت داری، انسانیت را بساز و به ترویج آرامش و سعادت در جامعه بپرداز.
گر بنا سازی نه دیوار و دری
خشت از خاک تو بندد دیگری
هوش مصنوعی: اگر تو بنا کنی و دیوار و در بسازی، بدان که کسی دیگر از خاک تو استفاده میکند و چیزی دیگر میسازد.
ای ز جور چرخ ناهنجار تنگ
جام تو فریادی بیداد سنگ
هوش مصنوعی: ای تو که از ستم روزگار و تقدیر نابههنگام به تنگ آمدهای، ناگهان از دل سنگ فریادی برمیآید.
ناله و فریاد و ماتم تا کجا؟
سینه کوبیهای پیهم تا کجا؟
هوش مصنوعی: نالهها و فریادها و ماتم تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ ضربههای مکرر بر سینه چقدر طول میکشد؟
در عمل پوشیده مضمون حیات
لذت تخلیق قانون حیات
هوش مصنوعی: در عمل، مفهوم واقعی زندگی در لذت خلق کردن و پیروی از قوانینی که زندگی را شکل میدهند، نهفته است.
خیز و خلاق جهان تازه شو
شعله در بر کن خلیل آوازه شو
هوش مصنوعی: برخیز و دنیای تازهای بساز، خودت را مثل شعله روشن کن و به بزرگترین شهرت دست یاب.
با جهان نامساعد ساختن
هست در میدان سپر انداختن
هوش مصنوعی: زندگی در دنیای پرچالش و دشوار موجب میشود که انسان باید با شجاعت و عزم راسخ از خود دفاع کند.
مرد خودداری که باشد پخته کار
با مزاج او بسازد روزگار
هوش مصنوعی: مردی که خود را کنترل کند و دوراندیش باشد، میتواند با تواناییهایش زندگی را مطابق میل خود سامان دهد.
گر نسازد با مزاج او جهان
میشود جنگ آزما با آسمان
هوش مصنوعی: اگر دنیا با حال و خواسته او سازگار نباشد، آنگاه طبیعت به جنگ و نبردی با آسمان خواهد پرداخت.
بر کند بنیاد موجودات را
میدهد ترکیب نو ذرات را
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که با تغییرات و تحولات در ساختار موجودات، میتوان به ترکیبی تازه از جزئیات و عناصر دست یافت. در واقع، هر زمان که تغییرات اساسی در بنیاد چیزها رخ میدهد، میتوان به شکل جدیدی از وجود دست پیدا کرد.
گردش ایام را برهم زند
چرخ نیلیفام را برهم زند
هوش مصنوعی: دوران و تغییرات زمان را از هم میگسلد، همانطور که چرخ آبی رنگ هم میتواند رویدادها را دگرگون کند.
میکند از قوت خود آشکار
روزگار نو که باشد سازگار
هوش مصنوعی: روزگار نو به وضوح از قدرت خود رونمایی میکند و نشان میدهد که با آن سازگاری دارد.
در جهان نتوان اگر مردانه زیست
همچو مردان جانسپردن زندگیست
هوش مصنوعی: در این دنیا نمیتوان بهطور شجاعانه زندگی کرد، مگر آنکه مثل مردان با تمام وجود برای زندگی تلاش کرد و حتی برای آن جان داد.
آزماید صاحب قلب سلیم
زور خود را از مهمات عظیم
هوش مصنوعی: کسی که قلب پاک و سالمی دارد، در امور بزرگ و مهم، توانایی و قدرت خود را امتحان میکند.
عشق با دشوار ورزیدن خوشَست
چون خلیل از شعله گلچیدن خوشَست
هوش مصنوعی: عشق زمانی که با سختی و چالش همراه باشد، لذتبخش است، مانند این که خلیل (ابراهیم) از میان آتش شعلهها میوهای را چیده باشد.
ممکنات قوت مردان کار
گردد از مشکلپسندی آشکار
هوش مصنوعی: امکانپذیریها میتواند به قدرت مردان تبدیل شود، اگر از دشواریها و انتخابهای سخت دوری گزینند.
حربهی دون همتان کین است و بس
زندگی را این یک آئین است و بس
هوش مصنوعی: زندگی نبردی است که تنها با دشمنی بیچون و چرا پیوند خورده است و هیچ چیز دیگری در آن اهمیت ندارد.
زندگانی قوت پیداستی
اصل او از ذوق استیلاستی
هوش مصنوعی: زندگی به وضوح نشاندهنده قدرتی است که اصل آن از لذت و تسلط ناشی میشود.
عفو بیجا سردی خون حیات
سکتهای در بیت موزون حیات
هوش مصنوعی: بخشش نادرست موجب سردی و کمخونی زندگی میشود، همانطور که بینظمی در جریان زندگی میتواند به نوعی سکته یا توقف در آن بیانجامد.
هر که در قعر مذلت مانده است
ناتوانی را قناعت خوانده است
هوش مصنوعی: هر کسی که در پایینترین سطح ذلت و تباهی قرار دارد، به ضعف و ناتوانی خود راضی شده و آن را به عنوان قناعت و کمخواهی میپذیرد.
ناتوانی زندگی را رهزن است
بطنش از خوف و دروغ آبستن است
هوش مصنوعی: زندگی با ناتوانی دچار چالش است و در درون خود از ترس و دروغ حمله میکند.
از مکارم اندرون او تهیست
شیرش از بهر ذمائم فربهیست
هوش مصنوعی: شیر او از خوبیها خالی است و به خاطر ویژگیهای ناپسند، علاوه بر بزرگ بودن، به زشتی هم معروف است.
هوشیار ای صاحب عقل سلیم
در کمینها مینشیند این غنیم
هوش مصنوعی: ای انسان عاقل و آگاه، مراقب باش که در کمینها و دامها، فرصتهایی برای بهرهبرداری وجود دارد.
گر خردمندی فریب او مخور
مثل حر با هر زمان رنگش دگر
هوش مصنوعی: اگر کسی عالم و باهوش است، فریب او را نخور، زیرا او مانند حر در هر زمان و موقعیتی رنگ و شکل دیگری به خود میگیرد.
شکل او اهل نظر نشناختند
پردهها بر روی او انداختند
هوش مصنوعی: ظاهر او را اهل دانش نشناختند و پردههایی بر روی او کشیدند.
گاه او را رحم و نرمی پردهدار
گاه میپوشد ردای انکسار
هوش مصنوعی: گاه او با رحمت و نرمی خود دلها را به آرامی دربر میگیرد و گاه با حالت افتادگی و خاکساری جلوهنمایی میکند.
گاه او مستور در مجبوریست
گاه پنهان در ته معذوری است
هوش مصنوعی: گاهی او در شرایطی پنهان است که چارهای جز این ندارد و گاهی او در وضعیتی مخفی است که دلیلی برای معذور بودن دارد.
چهره در شکل تن آسانی نمود
دل ز دست صاحب قوت ربود
هوش مصنوعی: چهرهی زیبا و جذابیت ظاهری، از دل و احساسات واقعی انسان میکاهد و باعث میشود که قدرت و احساسات درونی از دست برود.
با توانایی صداقت توأم است
گر خود آگاهی همین جام جم است
هوش مصنوعی: توانایی و صداقت با یکدیگر در ارتباط هستند، و اگر به خودآگاهی دست یابی، همانند جام جم، یعنی آئینهای که حقیقت را نشان میدهد، میباشی.
زندگی کشت است و حاصل قوتَست
شرح رمز حق و باطل قوتَست
هوش مصنوعی: زندگی شبیه زراعت است و نتیجهاش قدرت و توانمندی است؛ توضیح و مفهوم حقیقت و باطل نیز در قدرت نهفته است.
مدعی گر مایهدار از قوت است
دعوی او بینیاز از حجت است
هوش مصنوعی: اگر کسی که ادعا دارد، از قدرت و ثروت برخوردار باشد، نیاز به برهان و دلیل ندارد تا حرفش را ثابت کند.
باطل از قوت پذیرد شأن حق
خویش را حق داند از بطلان حق
هوش مصنوعی: حق و باطل هر کدام جایگاه و ویژگیهای خاص خود را دارند. باطل نمیتواند حقیقت را به خوبی نشان دهد و برعکس، حقیقت هم نمیتواند بر پایههای نادرست بنا شود. در واقع، حقیقت از وجود باطل نیز تأثیر میپذیرد و در مقابل باطل بر اساس نادرستیهایش اعتبار خود را از دست میدهد.
از کن او زهر کوثر می شود
خیر را گوید شری ، شر میشود
هوش مصنوعی: اگر از کنار او بگذری، زهر که از کوثر میچکد، خیر را به شری تبدیل میکند و شر به وجود میآید.
ای ز آداب امانت بیخبر
از دو عالم خویش را بهتر شمر
هوش مصنوعی: ای کسی که از اصول و قوانین امانتداری بیخبری، به خودت بیندیش و خود را بهتر بشناس.
از رموز زندگی آگاه شو
ظالم و جاهل ز غیرالله شو
هوش مصنوعی: از اسرار زندگی مطلع شو، ای ظلمتزده و نادان، به غیر از خداوند توجه کن.
چشم و گوش و لب گشا ای هوشمند
گر نبینی راه حق بر من بخند
هوش مصنوعی: ای انسان باهوش، چشمان و گوشهایت را باز کن. اگر نتوانی راه حق را ببینی، بر من بخند.
حاشیه ها
1388/11/25 13:01
غزاله قلوانی
عجیبترین دعای پیامبر!
هم اینک مطلبی می گویم که تا به حال به کسی نگفتهام :
یک بار از پیامبر خدا –صلی الله علیه و آله- خواستم تا از خدا برایم طلب مغفرت کند.
فرمود: [بسیار خوب] انجام میدهم.
سپس برخاست و نماز گزارد، آنگاه دستهایش را به دعا گشود،
و من به دعای او گوش می کردم، شنیدم که گفت:
« پروردگارا! تو را به مقام قرب و منزلت علی سوگند می دهم که علی را مشمول عفو و غفران خود سازی! »
گفتم: ای فرستادهی خدا! این چه دعایی است؟
فرمود:
« مگر کسی هم گرامیتر از تو در پیشگاه الهی هست تا او را شفیع درگاهش نمایم؟ »